((من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا )) امير سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداكار دين و قرآن، نظامي مؤمن و پارسا و پرهيزكار، سپهبد علي صيادشيرازي امروز به دست منافقين مجرم و خونخوار و روسياه به شهادت رسيد. اين نه اولين و نه آخرين باري است كه دلي نوراني و سرشار از عشق و ايمان و وفاداري به آرمانهاي بلند الهي، هدف تير خشم و عناد و عصبيت از سوي زمره جنايتكار و فاسدي كه ادامه حيات خود را در خدمتگزاري به دشمنان اسلام دانستهاست، قرار ميگيرد و دستخائن خودفروختهاي، نهال ثمربخش انسان والايي را قطع ميكند. او مانند ديگر مردان حق از روزي كه قدم در راه انقلاب نهادند، همواره سر و جان خود را براي نثار در راه خدا بر روي دست داشتند. مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
زندگینامه شهیدعلی صیاد شیرازی
سرلشکر شهید صیاد شیرازی در سال ۱۳۲۳ در شهرستان درگز در استان خراسان دیده به جهان گشود.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و دبیرستان وارد دانشکده افسری و در سال ۱۳۴۶ موفق به اخذ دانشنامه لیسانس از آن دانشکده شد.
وی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بهمدت چندسال در بخشهای مختلف ارتش به ویژه در غرب کشور به پاسداری از کشور پرداخت و در سازماندهی و فعالیت نیروهای انقلابی در ارتش تلاشی گسترده داشت.
شهید پس از پیام امام خمینی مبنی بر شناسایی نیروهای مخلص ارتش طاغوت، شناخته شد و به خاطر توان بالای سازماندهیاش مورد توجه حضرت امام و یاران انقلاب اسلامی قرار گرفت.
وی پس از طی دوره تخصصی توپخانه در آمریکا با درجه ستوانیکم و سمت استادی، در مرکز آموزش توپخانه اصفهان به تدریس پرداخت و در همان شرایط بهعنوان عنصری حزباللهی در جهت سازماندهی نظامیان انقلابی فعالیت خود را آغاز کرد.
تلاشهای وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ساماندهی ارتش و ساختار نیروهای مسلح متجلّی شد.
از مهمترین اقدامات او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، میتوان به تهیه طرحهای عملیاتی که منجر به شکستن حصر شهرهای سنندج و پادگانهای مریوان، بانه و سقز شد، اشاره کرد.
شهر سنندج با تشکیل ستاد عملیات مشترک ارتش و سپاه پاسداران توانست پس از 21 روز مقاومت و دفاع از سوی مدافعان خویش، کاملاً از تصرف و تسلط نیروهای ضدانقلاب خارج شود. پس از تحقق و اجرای موفق این طرحها، شهید صیادشیرازی، با 2 درجه ارتقاء، با درجه سرهنگ تمامی به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد.
وی در آخرین ماههای ریاستجمهوری بنی صدر بهدلیل برخورداری از روحیه انقلابی و مقابله با خیانتهای او از سمت مذکور عزل شد و پس از آن تا عزل بنی صدر و فرار مفتضحانه او به فرانسه، به دعوت شهید کلاهدوز در ستاد مرکزی سپاه پاسداران به خدمت پرداخت.
سپهبد علی صیاد شیرازی پس از خلع بنی صدر، برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه در آن دوران، قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش را راهاندازی کرد و بهعنوان فرمانده ارشد در آن قرارگاه مشغول به فعالیت شد.
یاد فتح بزرگ
او در مهر ماه سال ۱۳۶۰ به پیشنهاد رئیس شورایعالی دفاع از سوی امام خمینی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. در این منصب فرماندهی نیروهای ارتش اسلام در عملیاتهای پیروزمند ثامنالائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس را بر عهده داشت.
عملیاتی که سرنوشت جبهههای اسلام علیه کفر را به پیروزی رقم زد و روند جنگ تحمیلی را در مسیر پیروزی ارتش اسلام قرار داد. وی در ۲۳ تیرماه ۱۳۶۵ طی حکمی از سوی حضرت امام خمینی به عضویتشورایعالی دفاع منصوب شد.
بهدنبال مسئولیت خطیر شهید صیاد شیرازی در شورایعالی دفاع، با درخواست رئیس شورایعالی دفاع و موافقت حضرت امامخمینی در مردادماه سال ۱۳۶۵ مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی ارتش به برادر دیگری واگذار شد.
حضرت امام(ره) در حکم فرمانده جدید نیروی زمینی ارتش پیرامون خدمات آن شهید سرافراز چنین فرمودند: «با تقدیر از زحمتهای طاقت فرسای سرکار سرهنگ صیادشیرازی که با تعهدکامل به اسلام و جمهوری اسلامی در طول دفاع مقدس از هیچگونه خدمتی به کشور اسلامی خودداری نکرده و امید است در آینده نیز در هر مقامی باشد، موفق به ادامه خدمتهای ارزنده خود شود.»
سپس در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به همراه تعدادی دیگر از فرماندهان ارتش با پیشنهاد رئیس شورایعالی دفاع و موافقت امام خمینی به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت.
آن شهید در مهرماه سال ۱۳۶۸ به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و موافقت مقام معظم رهبری و فرماندهی کلقوا به سمت معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب شد.
امیر شجاع سپاه اسلام در شهریورماه سال ۱۳۷۲ با حکم فرماندهی معظم کل قوا به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد. صیاد شیرازی در 16 فروردین ۱۳۷۸ همزمان با عید خجسته غدیر با حکم مقام معظم فرماندهی کل قوا به درجه سرلشگری نایل آمد.
نقش او در ایجاد وحدت بین قوای مسلح کشور و نیروهای توانمند دفاعی و مهار دشمن و حفظ تمامیت ارضی کشور و فتح جبهههای حق علیه باطل در عملیاتهای ثامنالائمه، طریقالقدس، فتح المبین، بیتالمقدس و دیگر عملیاتهای پیروزمند تا مرصاد و دفاع از حد و مرز میهن عزیزمان بر کسی پوشیده نیست.
نحوهشهادت
شهید علی صیادشیرازی روز شنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۳۷۸ در حوالی خانهاش مورد سوء قصد عوامل تروریست قرار گرفت و به شهادت رسید.
ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه صبح این روز که تیمسار صیادشیرازی با اتومبیل خود به قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود، مورد هجوم مرد ناشناسی قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
اهالی محل که از این حادثه مطلع شده بودند بلافاصله او را به بیمارستان فرهنگ انتقال دادند که متأسفانه بر اثر شدت جراحات وارده، تلاش پزشکان برای نجات وی بینتیجه بود و او در بیمارستان به شهادت رسید.
به گفته شاهدان مرد تروریست با پوشش لباس رفتگر در حوالی خانه شهید به کمین نشسته بود و تیمسار را هنگام خروج از خانه به رگبار بست.
در این حال شهید صیاد که سوار بر خودرو تویوتای سفید رنگ خود بود مورد اصابت ۳ گلوله تروریست واقع شد. در پی این حادثه یک سخنگوی گروهک تروریستی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه در نیکوزیا مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفت.
ترور صیاد شیرازی در کارنامه تروریستی منافقین از جهات بسیاری قابل تعمق نشان میدهد. ادله ای که منافقین برای این ترور ارائه میکنند حاکی است که برای این عمل صرفنظر از دلایلی که سازمان به آن اتکا میکند باید بهدنبال دلایل و انگیزه های پنهان دیگری گشت.
دلایل منافقین برای ترور سپهبد صیاد شیرازی در اطلاعیههای نظامیخود حول سه محور جمعبندی شده است؛ نقش صیاد شیرازی در دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق، نقش وی در مهار و کنترل غائله کردستان در بدو انقلاب سال ۵۷ و نقش وی در خنثی کردن عملیات موسوم به فروغ جاویدان که منافقین با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامیقرار دادند.
صیاد، صید خصومتهای گذشته
سرتیپ ۲ باز نشسته ارتش جمهوری اسلامی مصطفی کهتری که از همرزمان شهید صیاد شیرازی بود در گفتگویی با ایسنا میگوید: صیاد کسی بود که تاریخ جنگ از وی انتقام گرفت، خصومت گذشته، صیاد را شهید کرد. واقعا کور کور این کار را انجام دادند.
صیاد میتوانست راننده، نیروی امنیتی و محافظ داشته باشد ولی از انجام این کار خودداری میکرد.
وقتی خدمت ایشان در ستاد کل رسیده بودم اتاقی در نهایت سادگی داشت و در همان جا نیز کار میکرد.
فعالیتهای قبل از شهادت صیاد شامل تدوین تاریخ جنگ بود. ایشان خود این هیات را تحت عنوان معارف جنگ تاسیس کرد؛ فرماندهان را به مناطق عملیاتی میبرد و بهصورت عملی معارف جنگ را منتقل میکرد.
کهتری با تشریح خاطرات زمان جنگ و عملیاتها با صیاد ادامه میدهد: در تمام عملیاتهایی که برنامهریزی میشد شخصا از منطقه بازید میکرد و از کار مطمئن میشد و بعد در جلسات مینشست و با قرائت قرآن کار را روحانی میکرد.
بخشی از پیامرهبر معظمانقلاب
«...امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیادشیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید.
این نه اولین و نه آخرین باری است که دلی نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمانهای بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادامه حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام دانستهاست، قرار میگیرد و دستخائن خودفروختهای، نهال ثمربخش انسان والایی را قطع میکند. او مانند دیگر مردان حق از روزی که قدم در راه انقلاب نهادند، همواره سر و جان خود را برای نثار در راه خدا روی دست داشتند.
سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته کردستان سالها شاهد آمادگی و فداکاری این انسان پاک نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهههای دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خود گذشتگی او حفظ کرده است.
خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او بازگرداند و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایتها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا هم چون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی بدنامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد...»
از نگاه دیگران
نشریه مالین چاپ فرانسه در سال ۱۳۶۲ امیر سرافراز ارتش را اینگونه توصیف میکند: « برای صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی به تانک و موشک بستگی ندارد؛ بلکه تنها به اعتقاد به خدا بستگی دارد.
قدی کوتاه، نگاهی روشن و دستهایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفتهاند.
این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروزه فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد.
او با سادگی میگوید: «من یک سرباز اسلام هستم.»
هدف او بر سر جای خود نشاندن رژیم مزدور صدام حسین است. او درباره اختلاف و جداییاش از بنیصدر میگوید: «ما میخواستیم برای خدا بجنگیم ولی او میخواست که ما برای او بجنگیم. او مرد تکنیک و سیاست بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس بودم.»
صیاد شیرازی، محرک این ارتش شهیدپرورِ در خدمتالله است که تا به حال بسیاری از ناظران بینالمللی را به اشتباه و انحراف کشانیده است.
صیاد شیرازی به گونهای دلرحمانه لبخند میزند و پیروزیهای متوالی ایران را یادآوری میکند:«هدف ما اشغال یک سرزمین یا یک شهر خاص نیست و منظور دفاع از پشت مرزهایمان و یا اشغال تمام عراق نیست. دفاع ما، تا موقعی که هیچ خطری ما را تهدید نکند ادامه خواهد یافت...بگویید که نیروهای واقعی انقلاب اسلامی هنوز آشکار نشده است. ما میخواهیم انسان را پاک و خالص گردانیم. آنهایی که کشته میشوند میدانند که به هرحال پیروزمندانه میمیرند و این مهم است.»
دیدار مقام معظم رهبری از مزار مطّهر شهیدسپهبد صیاد شیرازی
حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت دكتر مصطفی چمران(نمایندهی امام(ره) در شورای عالی دفاع) در تاریخ 1 تیر 1360 پیامی خطاب به ملت ایران و لبنان و خانوادهی شهید چمران صادر كردند. متن پیام به این شرح است: «شهادت انسانساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملا اعلی، دكتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولیعصر ـ ارواحنا فداه - تسلیت و تبریك عرض میكنم. تسلیت از آنرو كه ملت شهید پرور ما سربازی را از دست داد كه در جبهههای نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران، حماسه میآفرید و سرلوحهی مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزكار و معلمی متعهد بود كه كشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریك از آنرو كه اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملتها و تودههای مستضعف میكند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش میدهد. مگر چنین نیست كه زندگی، عقیده و جهاد در راه آن است. چمران عزیز با عقیدهی پاك خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم كرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است كه بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف كند، نه هوی و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش به خیر. اما، ما میتوانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست كه دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلكه به ملتهای مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض میكنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم. امام خمینی(ره)
زندگینامه شهیدمصطفی چمران مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.
وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و دبیرستان البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغالتحصیل شد و یکسال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت.
او از 15سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت میکرد و از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود.
او در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت و بعد از کودتای 28 مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست.
او که در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود، در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا –برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید.
در دوران اقامتش در آمریکا، با همکاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به شمار می رفت که به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی دولت وقت (رژیم شاه) قطع میشود.
وی پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی(ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و همه پلها را پشت سر خود خراب می کند و به همراه بعضی از دوستان مؤمن و همفکر، رهسپار مصر میشود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر، سختترین دورههای چریکی و جنگهای پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می شود و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی به عهده او گذارده می شود.
در لبنـان:
بعد از وفات عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا میکند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان میشود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند.
دکتر چمران در کنار شیعیان محروم جنوب لبنان.
او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پیریزی نموده که در میان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده می کند و علی گونه در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو میرود و در طوفانهای سهمناک سرنوشت، حسینوار به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان «فالانژ»، به اهتزاز درمیآورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوههای جبلعامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیها به یادگار گذاشته؛ در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابانهای داغ و بر دامنة کوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران:
دکتر چمران با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز میگردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب میگذارد؛ خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی میپردازد و همة تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعدآباد میکند. سپس در شغل معاونت نخستوزیر در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر میاندازد تا سریعتر و قاطعانه تر مسئله کردستان را فیصله دهد تا اینکه بالاخره در قضیة فراموش ناشدنی «پاوه» قدرت ایمان و ارادة آهینن و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت میگردد.
در کردستـان:
در آن شب مخوف پاوه، همة امیدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دلشکسته در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل عام شده بودند و همة شهر و تمام پستی و بلندیها به دست دشمن افتاده بود و موج نیروهای خونخوار دشمن لحظه به لحظه نزدیکتر می شد.
باران گلوله میبارید و میرفت تا آخرین نقطه مقاومت نیز در خون پاسداران غرق گردد. ولی دکتر چمران با شهامت و شجاعت و ایثارگری فراوان توانست این شب هولناک را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقیمانده را نجات دهد و شهر مصیبت زده را از سقوط حتمی برهاند.
آنگاه فرمان انقلابی امام خمینی(ره) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهدة دکتر چمران واگذار شد.
رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت درآمدند و همة تجارب انقلابی، ایمان، فداکاری، شجاعت،قدرت رهبری و برنامهریزی دکتر چمران در اختیار نیروهای انقلاب قرار گرفت و عالیترین مظاهر انقلابی و شکوهمندترین قهرمانیها به وقوع پیوست و در عرض 15 روز شهرها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان به تصرف نیروهای انقلاب اسلامی درآمد و کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی رفتند.
وزارت دفـاع:
دکتر چمران بعد از این پیروزی بی نظیر به تهران احضار شد و از طرف رهبر عالیقدر انقلاب، امام خمینی(ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید.
در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش از یک نظام طاغوتی، به یک سلسله برنامه های وسیع بنیادی دست زد که پاکسازی ارتش و پیاده کردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است تا به یاری خدا و پشتیبانی ملت، ارتشی به وجود آید که پاسدار انقلاب و امنیت استقلال کشور باشد و رسالت مقدس اسلامی ما را به سرمنزل مقصود برساند.
مجلـس:
دکتر مصطفی چمران در اولین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداکثر سعی و تلاش خود را بکند تا ساختار گذشتة ارتش به نظامی انقلابی و شایسته ارتش اسلامی تبدیل شود. در یکی از نیایشهای خود بعد از انتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شکر میگوید: «خدایا، مردم آنقدر به من محبت کردهاند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کردهاند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک میبینم که نمیتوانم از عهده آن به درآیم. خدایا، تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایستة این همه مهر و محبت باشم.»
وی سپس به نمایندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شورایعالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند.
در خوزستـان:
گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجراهای تلخ و شیرین، پیروزی ها و شکستها، شهامتها و شهادتها و ایثارگریهای آنان بودند، به گوشهای از این خدمات که دکترچمران شخصاً مایل به تبلیغ و بازگویی آنها نبود، آگاهی دارند.
ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یکماه، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند.
یکی از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوة جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود؛ چیزی که ابرقدرتها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر بوجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر نیز برود، ولی به علت عدم وجود فرماندهی مشخص در آنجا و خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندینبار نیروهایی بین دویست تا یکهزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به کمک دیگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگی نابرابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت کنند.
محرم ماه شهادت و پیروزی سوسنگرد:
پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دلبسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله کرد و سه روز تانکهای او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند.
دکتر چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و آیت الله خامنهای، ارتش را آماده ساخت که برای اولین بار دست به یک حمله خطرناک و حماسهآفرین نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد و با نظمی نو و شیوهای جدید از جانب جادة اهواز- سوسنگرد به دشمن یورش بردند.
شهیدچمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت که در محاصرة تانکهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقة محاصرة دشمن انداخت؛ چون آنجا خطر بیشتر بود و او همیشه به دامان خطر فرو می رفت.
در این هنگام بود که نبرد سختی درگرفت؛ نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانکها به او حمله کردند و او همچون شیری در میدان، در مصاف با دشمن متجاوز از نقطهای به نقطهای دیگر و از سنگری به سنگری دیگر میرفت. کماندوهای دشمن او را زیر رگبار گلولة خود گرفته بودند، تانکها به سوی او تیراندازی می کردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، برافروخته و شادان از شوق شهادت در رکاب امام حسین(ع) و در راه حسین(ع).
در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر میداد. در همین اثناء، همرزم باوفایش به شهادت رسید و او یکتنه به نبرد حسینگونه خود ادامه میداد و به سوی دشمن حمله میبرد. هرچه تنور جنگ گرمتر کیشد و آتش حمله بیشتر زبانه میکشید، چهرة ملکوتی او، این مرد راستین خدا و سرباز حسین(ع)، گلگونتر وشوق به شهادتش افزونتر میشد تا آنکه در حین «رقص چنین میانه میدان» از دو قسمت پای چپ زخمی شد. خون گرم او با خاک کربلای خوزستان درهم آمیخت و نقشی زیبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفرید و هنوز هم گرمی قطرات خون او گرمیبخش رزمندگان باوفای اسلام و سرخی خونش الهامبخش پیروزی نهایی و بزرگ آنان است.
با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد. سربازان صدام از یورش این شیر میدان گریخته و او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود، به داخل کامیون نشست و با لبانی متبسم، دیگران را نوید پیروزی میداد.
خبر زخمی شدن سردار پرافتخار اسلام، در نزدیکی دروازة سوسنگرد، شور و هیجانی آمیخته با خشم و اراده و شجاعت در یاران او و سایر رزمندگان افکند که بیمحابا به پیش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمندة مؤمن را از چنگال صدامیان نجات بخشیدند.
دکتر چمران با همان کامیونی که خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد، اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم و دوباره با پای زخمی و دردمند به ارشاد یاران وفادار خود پرداخت. جالب اینجا بود که در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسة مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهیدفلاحی، فرماندة لشگر 92، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نمایندة امام در سپاه پاسداران (شهیدمحلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد و درهمان حال و همان شب، پیشنهاد حمله به ارتفاعات اللهکبر را مطرح کرد.
آغاز حرکت مجدد:
به رغم اصرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگهای نامنظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد و تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در حالی که در کنار بسترش و در مقابلش نقشه های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیروهای خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها مینگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهادات سازنده در زمینه های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه میداد. کمکم زخمهای پای او التیام مییافت و او دیگر نمیتوانست سکون را تحمل کند و با چوب زیربغل به پا خاست و بازهم آمادة رفتن به جبهه شد.
به دنبال نبرد بیست و هشتم صفر (پانزدهم دیماه 59) که منجر به شکست قسمتی از نیروهای ماشد و فاجعة هویزه به بار آمد، دیگر تاب نشستن نیاورد، تعدادی از رزمندگان شجاع و جان بر کف را از جبهه فرسیه انتخاب کرد و با چند هلیکوپتر که خود فرماندهی آنها را بر عهده داشت، با همان چوب زیربغل دست به عملی بیسابقه و انتحاری زد. او در حالی که از درد جنگ به خود می پیچید و از ناراحتی میخروشید، آمادة حمله به نیروهای پشت جبهه و تدارکاتی دشمن در جاده جفیر به طلایه شد که به خاطر آتش شدید دشمن، هلیکوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هویزه بگذرند و حملة هوایی دشمن هلیکوپترها را مجبور به بازگشت ساخت که وی از این بازگشت سخت ناراحت و عصبانی بود.
دیدار امام امت:
بالاخره در اسفند ماه 59 چوب زیربغل را نیز کنار گذاشت و با کمی ناراحتی راه میرفت و همراه با همرزمانش از یکایک جبهه های نبرد در اهواز دیدن کرد.
پس از زخمی شدن، اولینبار، برای دیدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصی به سخنانش گوش میداد، او و همة رزمندگان را دعا میکرد و رهنمودهای لازم را ارائه میداد.
دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبههها وجود داشت دائماً رنج میبرد و تلاش میکرد که با ارائه پیشنهادات و برنامههای ابتکاری حرکتی بوجود آورد و اغلب این حرکتها را توسط رزمندگان شجاع و جانبرکف ستاد نیز عملی میساخت. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپههای اللهاکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است، رسانده تا ارتباط شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. بالاخره در سیویکم اردیبهشت ماه سال شصت، با یک حملة هماهنگ و برقآسا، ارتفاعات اللهاکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگترین پیروزی تا آن زمان بود.
شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمرة اولین کسانی بود که پای به ارتفاعات اللهاکبر گذاشت؛ درحالی که دشمن زبون هنوز در نقاطی مقاومت میکرد. او و فرماندة شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد، با تعدادی از جان برکفان و یاران خود توانستند با فداکاری و قدرت تمام تپههای شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، درحالی که دیگران در هالهای از ناباوری به این اقدام جسورانه می نگریستند.
پس از پیروزی ارتفاعات اللهاکبر، اصرار داشت نیروهای ما هرچه زودتر، قبل از اینکه دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، به سوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و شهیدچمران خود طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری جان بر کف ستاد جنگهای نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.
فتح دهلاویه، در نوع خود عملی جسورانه و خطرناک و غرورآفرین بود. نیروهای مؤمن ستاد پلی بر روی رودخانة کرخه زدند، پلی ابتکاری و چریکی که خود ساخته بودند. از رودخانه عبور کردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاویه را به یاری خدای برگ فتح کردند. این اولین پیروزی پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا بود که به عنوان طلیعة پیروزیهای دیگر به حساب آمد.
در سیام خردادماه سال شصت، یعنی یکماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، در جلسة فوقالعاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهادات نظامی خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد.
این آخرین جلسة شورای عالی دفاع بود که شهید چمران در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غمانگیز و بسیار سخت و هولناکی بود.
به سوی قربانگاه:
در سحرگاه سی ویکم خرداد ماه شصت، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکترچمران به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. دستهای از دوستان صمیمی او می گریستند و گروهی دیگر مبهوت فقط به هم می نگریستند. از در و دیوار، از جبهه و شهر، بوی مرگ و نسیم شهادت میوزید و گویی همه در سکوتی مرگبار منتظر حادثهای بزرگ و زلزلهای وحشتناک بودند. شهیدچمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند و در لحظة حرکت وی، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: «همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او (رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او همانند ظهر عاشورای حسین(ع) آمادة حرکت به جبهه است.
همة اطرافیانش هنگام خروج از ستاد با او وداع میکردند و با نگاههای اندوهبار تا آنجا که چشم میدید و گوش میشنید، او و همراهانش را دنبال میکردند و غمی مرموز و تلخ بر دلشان سنگینی میکرد.
دکتر چمران، شب قبل در آخرین جلسة مشورتی ستاد، یارانش را با وصایای بی سابقهای نصیحت کرده بود و خدا میداند که در پس چهرة ساکت و آرام ملکوتی او چه غوغا و چه شور و هیجانی از شوق رهایی، رستن از غم و رنجها، شنیدن دروغ و تهمتها و دمبرنیاوردنها و از شوق شهادت برپا بود. چه بسیار یاران باوفای او به شهادت رسدیه بودند و اینک او خود به قربانگاه میرفت. سالها یاران و تربیتشدگان عزیزش در مقابل چشمانش و در کنارش شهید شدند و او آنها را بر دوش گرفت و خود در اشتیاق شهادت سوخت، ولی خدای بزرگ او را در این آزمایشهای سخت محک میزد و میآزمود، او را هر چه بیشتر میگداخت و روحش را صیقل میداد تا قربانی عالیتری از خاکیان را به ملائک معرفی نماید و بگوید: انی اعلم مالاتعلمون. «من چیزهایی میدانم که شما نمیدانید.»
به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیتالله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین بار یکدیگر را بوسیدند و بازهم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همة رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت فرماندهشان، ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهرهای نورانی و دلی والامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار، گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، میبرد.»
خداوند ثابت کرد که او را دوست میدارد و چه زود او را به سوی خود فراخواند.
شهـادت:
سخنش تمام شد، با همة رزمندگان خداحافظی و دیده بوسی کرد، به همة سنگرها سرکشی نمود و در خط مقدم، در نزدیکترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تأکید کرد که از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده میشد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی قربانیهای دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش متفرق شوند واز هم فاصله بگیرند.
یارانش از او فاصله گرفتند و هر یک در گودالی مات و مبهوت در انتظار حادثهای جانکاه بودند که خمپارهها در اطراف او به زمین خورد و با اصابت یکی از خمپارههای صدامیان، یکی از نمونههای کامل انسانی که مایة مباهات خداوند است، یکی از شاگردان متواضع علی(ع) و حسین(ع)، یکی از عارفان سالک راه حق و حقیقت و یکی از ارزشمندترین انسانهای علیگونه و یکی از یاران باوفای امامخمینی(ره) از دیار ما رخت بربست و به ملکوت اعلی پیوست.
ترکش خمپارة دشمن به پشت سر دکتر چمران اصابت کرد و ترکشهای دیگر صورت و سینة دو یارش را که در کنارش ایستاده بودند، شکافت و فریاد و شیون رزمندگان و دوستان و برادران باوفایش به آسمان برخاست. او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاری بود و چهرة ملکوتی و متبسم و در عینحال متین و محکم و موقر آغشته به خاک و خونش، با آنکه عمیقاً سخنها داشت، ولی ظاهراً دیگر با کسی سخن نگفت و به کسی نگان نکرد. شاید در آن اوقات، همانطوری که خود آرزو کرده بود، حسین(ع) بر بالینش بود و او از عشق دیدار حسین(ع) و رستن از این دنیای پر از درد و پیوستن به روح، به زیبایی، به ملکوت اعلی و به دیار مصفای شهیدان، فرصت نگاهی و سخنی با ما خاکیان را نداشت.
در بیمارستان سوسنگرد که بعداً به نام شهید دکترچمران نامیده شد، کمکهای اولیه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولی افسوس که فقط جسم بیجانش به اهواز رسید و روح او سبکبال و با کفنی خونین که لباس رزم او بود، به دیار ملکوتیان و به نزد خدای خویش پرواز کرد و ندای پروردگار را لبیک گفت که: «ارجعی الی ربک راضیه مرضیه»
از شهادت انسانساز سردار پرافتخار اسلام، این فرزند هجرت و جهاد و شهادت و اسوه حرکت و مقاومت، نه تنها مردم اهواز و خوزستان بلکه امت مسلمان ایران و شیعیان محروم لبنان به پا خاستند و حتی ملل مستضعف و زاده دنیا غرق در حسرت و ماتم گردیدند.
امواج خروشان مردم حقشناس ما، خشمگین از این جنایت صدام و اندوهبار و اشکآلود، پیکر پاک او را در اهواز و تهران تشییع کردند که «انالله و انّاالیه راجعون.»
بلی، اینچنین زندگی سراسر تلاش و مبارزة خالصانه و عارفانه در راه خدای او آغاز گشت و اینچنین در کربلای خوزستان در جهاد و نبرد رویاروی علیه باطل، حسینگونه به خاک شهادت افتاد و به ملکوت اعلی عروج کرد و به آرزوی دیرین خود که قربانی شدن عاشقانه در راه خدا بود، نایل گشت. خدایش رحمت کند و او را با حسین(ع) و شهدای کربلا محشور گرداند.
گوشهای از وصیتنامه شهیدچمران
به خاطر عشق است که فداکاری میکنم. به خاطر عشق است که به دنیا با بیاعتنائی مینگرم و ابعاد دیگری را مییابم. به خاطر عشق است که دنیا را زیبا میبینم و زیبائی را میپرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم، او را میپرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم. عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیدهام و بالاتر از عشق چیزی نخواستهام.
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در اول تیرماه 1360 - دوران نمایندگی مجلس اول - در نطق کوتاهی در جلسه علنی به تجلیل از شهیددکتر مصطفی چمران می فرمایند: با هیچ زبان وبیانی من نمیتوانم ستایش خودم را نسبت به این برادر شهید وعزیز و تأسف خودم را از فقدان او به عرض شما برسانم نکته ای را که من در مورد ایشان لازم میدانم بگویم این است که ایشان در طول مدت این دو سال، که ما با ایشان همکاری مستمر داشتیم، یعنی از دوران دولت موقت، همکاریهای نزدیک داشتم، در زمینه های مختلف یک لحظه من دکتر چمران را متخطی از خط ولایت فقیه نیافتم. ایشان فرمان امام را ، امر امام را ، عشق به امام را از همه صبغه ها و رنگهایی که در عالم سیاست وخطوط سیاسی وجود دارد مرجح میدانست و این خصوصیت دکتر چمران بود.
دیدار مقام معظم رهبری از مزار مطّهر شهید دکتر مصطفی چمران
از خدا می خواهم مبادا بعد از یک عمر زحمت مرگ ما در بستر بیماری باشد و در میدان شهادت نباشد، شهادت مرگ در راه ارزشهاست … شهادتهاانقلاب ما را پابرجا و تضمین کرده است و به همین دلیل ملت ما را آسیب ناپذیر ساخت. مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
سرداري كه سر خود را در راه ميهن هديه كرد
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت
ابراهیم همت درسال ۱۳۳۴، در شهر قمشه اصفهان، به دنیا آمد
وی در سایه محبتهای پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را سپری کرد. این دوران نیز همانند زندگی بسیاری از کودکان هم سن و سال او طبیعی گذشت.
با رسیدن به سن 7 سالگی وارد مدرسه شد. در دوران تحصیل از هوش و استعداد فوقالعادهای برخوردار بود، به طوری که توجه همه را به خود جلب میکرد.
ابراهیم از همان سنین کودکی و هنگام فراغت از تحصیل، به ویژه در تعطیلات تابستان، با کار و تلاش فراوان مخارج تحصیل خود را به دست میآورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود نیز کمک میکرد. او با شور و نشاط و محبتی که داشت، به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دو چندان میبخشید.
پس از اتمام دوران ابتدایی و راهنمایی، وارد مقطع دبیرستان شد. او در دوران تحصیلات متوسطه اشتیاق فراوانی به رشته داروسازی نشان میداد.
وی در سال 1352 دیپلم گرفت و در کنکور سراسری شرکت کرد. عدم موفقیت ابراهیم در ورود به دانشگاه نتوانست خللی در اراده او به وجود آورد. در همان سال، پس از قبولی در امتحانات ورودی «دانشسرای تربیت معلم اصفهان» برای تحصیل عازم این شهر شد.
2 سال بعد، با اتمام تحصیل، به خدمت سربازی رفت. در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتابهایی که از نظر ساواک و دولت آن روز ممنوعه به حساب میآمد، دست یابد.
مطالعه آن کتابها که به طور مخفیانه و توسط برخی از دوستان برایش فراهم میشد، تاثیری عمیق و سازنده در روح و جان او گذاشت و به روشنایی اندیشهاش کمک شایانی کرد.
در سال 1356، پس از بازگشت به زادگاه و آغوش گرم و پرمهر خانواده، شغل معلمی را برگزید. او در روستاهای محروم و طاغوتزده مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت.
ابراهیم، در روزگار معلمی، با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی آشنا شد و در اثر همنشینی با علمای اسلامی مبارز، با شخصیت ژرف حضرت امام خمینی (ره) آشنایی بیشتری پیدا کرد و نسبت به آن بزرگوار معرفتی عمیق در وجود خود ایجاد کرد.
هر روز آتش عشق به امام(ره) در کانون جانش شعلهور میشد. او سعی وافری داشت تا عشق و علاقه به امام(ره) را در محیط درس گسترش دهد و جان دانشآموزان را که ضمیرشان به صافی آب و آیینه بود، از عشق «روحالله» لبریز سازد.
او در خصوص امام(ره) و احکام مترقی اسلام همواره به بحث مینشست و دانشآموزان را به مطالعه کتابهای سودمند و روشنگر ترغیب مینمود.
همین امر سبب شد که در چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شد لکن روح سرکش و بیباک او به همة آن اخطارها بیتوجه و بیاعتنا بود. او هدف و راهش را بدون تزلزل و تشویش پی میگرفت و از تربیت شاگردان لحظهای غفلت نورزید.
با گسترده شدن امواج خروشان انقلاب، ابراهیم نیز فعالیتهای سیاسی خود را علنی کرد. حضور او در پیشاپیش صفوف تظاهرکنندگان و سفر به شهرهای اطراف برای دریافت و نشر اعلامیههای رهبر کبیر انقلاب و ضبط و تکثیر نوارهای سخنرانی ایشان و سایر پیشگامان انقلاب، خاطراتی نیست که به سادگی از اذهان مردم شهر و اعضاء خانواده و دوستانش محو شود.
وقتی انقلاب به ثمر رسید و اماکن اطلاعاتی ساواک شهرضا به دست مردم انقلابی فتح شد، پرونده سنگینی از ابراهیم به دست آمد.
در این پرونده بیش از بیست گزارش و خبر مکتوب در تایید نقش فعال وی در صحنه تظاهرات و شورش علیه رژیم شاه به چشم میخورد که در صورت عدم پیروزی انقلاب، مجازات سنگینی برای او تدارک دیده میشد. تیمسار «ناجی»، فرمانده نظامی وقت اصفهان، دستور داده بود که هر جا او را دیدند با گلوله مورد هدف قرار بدهند.
ابراهیم پس از ابراز لیاقت در طول مبارزات و فعالیتها، چه قبل و چه پس از انقلاب اسلامی، در تشکیل سپاه پاسداران قمشه نیز نقش چشمگیری داشت. او عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران و مسؤولیت واحد روابط عمومی را به عهده گرفت و فعالیتهای خود را بعدی تازه بخشید.
به دنبال غائله کردستان، به شهرستان پاوه عزیمت کرد و مسؤولیت روابط عمومی سپاه آنجا را به عهده گرفت. پس از یک سال خدمت در کردستان، به همراه حاج احمد متوسلیان، به مکه مشرف شد.
با شهادت ناصر کاظمی به فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد و تا آغاز جنگ تحمیلی در این سمت باقی ماند.
تصویر پیکر مطهر بدون سر شهید حاج ابراهیم همت؛ سرداری که سر خود را در راه دفاع از میهن جانانه هدیه کرد
با شروع عملیات رمضان، در تاریخ 23/4/61 در منطقه شرق بصره، فرماندهی تیپ 27 محمدرسولالله(ص) را به عهده گرفت و بعدها با ارتقاء این یگان به لشکر، تا زمان شهادتش، در سمت فرماندهی آن لشکر انجام وظیفه کرد.
در عملیات مسلمبنعقیل(ع) و محرم در سمت فرمانده قرارگاه ظفر، سلحشورانه با دشمن متجاوز جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی، مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل: لشکر 27 حضرت رسول(ص)، لشکر 31 عاشورا، لشکر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا بود، به عهده گرفت.
سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشکر 27 تحت فرماندهی او در عملیات والفجر چهار و تصرف ارتفاعات کانی مانگا هرگز از خاطرهها محو نمیشود.
اوج حماسه آفرینی این سردار بزرگ در عملیات خیبر بود. در این مقطع، حاج همت تمام توان خود را به کار گرفت و در آخرین روزهای حیات دنیویاش، خواب و خوراک و هرگونه بهرة مادی از دنیا را برخود حرام کرد و با ایثار خون خود برگی خونین در تاریخ دفاع مقدس رقم زد.
سرانجام، محمدابراهیم همت 17 اسفند سال 1362 در جزیره مجنون به شهادت رسید.
چکیده آسیب های اجتماعی یکی از پدیده هایی است که در تمامی جوامع و در تمامی دوران ها وجود داشته و برخورد با آن ها هم در جوامع مختلف متفاوت بوده است. اما یکی از بنیادی ترین مسأله در پیشگیری و کنترل آسیب های اجتماعی، توجه به موضوع فرهنگ جوامع و بومی سازی شیوه های اتخاذ شده در تمامی عرصه هاست. اما باید توجه داشت که آسیب های اجتماعی رابطه تنگاتنگی با مسائل اجتماعی داشته و مسائل اجتماعی بسترساز آسیب های اجتماعی محسوب می شوند. در توضیح مطلب باید گفت که هر آسیبی یک مسأله اجتماعی تلقی می شود اما لزوماً هر مسأله اجتماعی آسیب محسوب نمی شود. مثلاً طلاق یا افزایش سن ازدواج، تجرد یا بیکاری لزوماً آسیب اجتماعی نیست اما یک مسئله اجتماعی است. علل و عوامل پيدايش آسيب هاي اجتماعي، به ويژه در ميان نوجوانان و جوانان را مي توان به سه دسته عمده تقسيم نمود: 1.عوامل معطوف به شخصيت؛ 2. عوامل فردي؛ 3. عوامل اجتماعي کلیدواژگان: آسيب هاي اجتماعي، اینترنت، فضای مجازی، ازدواج، هنجارهای اجتماعی.
عوامل شخصيتي اين دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل رواني، شخصيتي و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخي از آن ها اشاره مي شود: معمولاً ويژگي هاي شخصيتي افراد بزهكار و كجرو، بي قاعدگي رابطه و ارتباط ميان فرد و جامعه و ارتكاب رفتارهاي نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعي است، ولي معمولاً از نظر مرتكب و عامل آن در اصل و يا در مواقعي خاص، اين گونه رفتارها ناپسند شمرده نمي شود. افراد روان رنجور و روان پريش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعي بي تفاوت بوده و كمتر آن ها را رعايت مي كنند. اعمال و شيوه هاي رفتاري اين گونه افراد نظام اجتماعي را متزلزل و گاهي نيز مختل مي كند و موجب مي شود كه رعايت ارزش هاي اخلاقي و هنجارها در جامعه و نزد ساير افراد زيرسؤال رفته و آن را به پايين ترين سطح عمل تنزل دهد. برخي از مشخصه هاي بارز و برجسته شخصيتي اين گونه افراد، خودمحوري، پرخاشگري، هنجارشكني، فريبندگي ظاهري و عدم احساس مسئوليت مي باشد. اين گونه افراد به پيامد عمل خود نمي انديشند، در كارهاي خود بي پروا و بي ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربيات، بسيار ضعيف بوده و در قضاوت هاي خود يك سويه مي باشند. اين نوع شخصيت ها عمدتاً از محيط اجتماع، خانه و مدرسه فرار كرده، پاي بند قواعد، مقررات و هنجارهاي اجتماعي نيستند و به دنبال هر چيزي مي روند كه جلب توجه كند. حتي در پوشش و سبك و شكل ظاهري خويش، به ويژه در شيوه لباس پوشيدن، آرايش مو و صورت به گونه اي كه خلاف قاعده و خلاف سبك مرسوم ساير افراد اجتماع باشد، عمل مي كنند تا جلب توجه نمايند.گروهي از افراد بزهكار و كجرو نيز ويژگي هاي شخصيتي ديگري دارند؛ خودمحور و پيوسته به تمجيد و توجه ديگران نيازمندند و در روابط خود با مردم به نيازها و احساسات آنان توجه نمي كنند. اين افراد اغلب با رؤياهايي در مورد موفقيت نامحدود و درخشان، قدرت، زيبايي و روابط عاشقانه آرماني سرگرم اند. اغلب اين افراد والديني داشته اند كه از نظر عاطفي نسبت به آنان بي توجه اند يا سرد و طردكننده بوده و يا بيش از حد به آنان محبت كرده و ارج مي نهند. آنان به علت سركوب خواسته ها و فقدان ارضاي تمايلات دروني، از كانون خانواده بيزار شده و به رفتارهاي نابهنجار نظير فرار از خانه، ترك تحصيل، سرقت و اعتياد گرايش پيدا مي كنند. گروهي نيز افرادي برون گرا و به دنبال لذت جويي آني هستند، دم را غنيمت مي شمارند، دوست دارد در انواع ميهماني ها وجشن ها شركت كنند، تشنه هيجان و ماجراجويي اند، به همين دليل براي لذت جويي دست به اعمال خلاف و بزهكارانه مي زنند. سرانجام گروهي از افراد بزهكار نيز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشي و بيان اغراق آميز، هيجاني، روابط طوفاني بين فردي است. هيجان طلبي، ماجراجويي، تنوع طلبي، كنجكاوي، استقلال طلبي افراطي، خودباختگي احساسي و غلبه كنش هاي احساسي بر كنش هاي عقلاني از جمله مشكلات رفتاري است كه فرد را به سوي موقعيت هاي خطرزا و ارتكاب اعمال بزهكارانه رهنمون مي كند. از ديگر مشكلات روحي رواني كه منجر به رفتارهاي ضداجتماعي مي شود، مي توان به ضعف عزتّ نفس، احساس كهتري، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابيت، افسردگي شديد، شيدايي و اختلال خلقي اشاره نمود. چنين افرادي معمولاً مستعد انجام رفتارهاي نسنجيده و انحرافي هستند. عوامل فردي در حوزه عوامل فردي، مي توان به موارد ذيل اشاره نمود: - آرزوهاي بلند، - خوش گذراني و لذ ت طلبي، - قدرت، استقلال و عافيت طلبي، - زياده خواهي، - بي بندوباري و لاابالي گري، - بي هويتي و بي هدفي در زندگي. افراد گاهي اوقات براي رسيدن به آمال و آرزوهاي بلند و دست نيافتني و مدينه فاضله اي كه رسانه هاي ملّي و يا ماهواره ها تبليغ مي كنند، مرتكب جرايم مي شوند. گاهي اوقات هم ارتكاب جرايم را فقط يك كار تفنّني و به عنوان گذران اوقات فراغت مي دانند با اينكه ممكن است در خانه و محيط اطراف خود مشكل حادي هم نداشته باشند كه آنان را مجبور به ارتكاب رفتار نابهنجار نمايد، ولي فقط به خاطر اينكه در چند روز زندگي خوش باشند، دست به ارتكاب اعمال خلاف عرف و اجتماع مي زنند. گاهي نيز افراد از نعمت خانواده و والدين عاطفي برخوردارند، اما به خاطر شكست در تحصيلات و ناتواني در ادامه تحصيل، تحقير معلمان و فشارهاي بي مورد والدين مجبور مي شوند خود را به گونه اي ديگر نشان دهند و به اصطلاح «خودي» نشان دهند. و اين حكايت از ميل به استقلال طلبي، قدرت طلبي و يا عافيت طلبي در نوجوانان و جوانان دارد كه به دليل عدم ارضاي صحيح آن دست به ارتكاب اعمال ناشايست مي زنند. عده اي از نوجوانان نيز به دليل روحيه تنوع طلبي و زياده خواهي و عدم تربيت صحيح و عدم هدايت درست اين غريزه طبيعي، دست به اعمال خلاف مي زنند. گاهي هم عده اي ممكن است داراي زندگي مرفهي باشند و هيچ گونه كمبود مالي و عاطفي نداشته باشند، ولي به دليل اين كه روحيه فاسدي دارند و به اصطلاح بي بند و بار و بي هويت اند و يا هدفي در زندگي ندارند، ميل به بزهكاري پيدا مي كنند.
عوامل اجتماعي در بررسي آسيب ها و انحرافات اجتماعي، به عنوان يك پديده اجتماعي، به علل اجتماعي انحرافات مي پردازيم .به هر حال، عوامل متعددي در اين زمينه نقش دارند كه در اينجا به یکی از آ ن ها اشاره مي گردد: - عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني مطالعات و تحقيقات نشان مي دهد تا زماني كه اعضاي جامعه پاي بند به اعتقادات مذهبي خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهكاري روي نمي آورند. در پژوهشي كه توسط مركز ملّي تحقيقات اجتماعي كشور مصر در سال 1959 صورت گرفته است، 72 درصد نوجوانان بزهكار، كه به دليل سرقت و دزدي توقيف و يا زنداني شده بودند، نماز نمي گزاردند و 53 درصد آنان در ماه رمضان روزه نمي گرفتند. به هر حال، اين انديشه كه كاهش ايمان مذهبي يكي از علل عمده افزايش نرخ جرم در جوامع پيشرفته و غربي است، نظري عمومي است. تحقيقات صورت گرفته در كشور نيز مؤيد همين نظريه است. آسیب شناسی وسائل ارتباط جمعی وسائل ارتباط جمعی به ابزاری گفته می شود که در یک جامعه از آن برای ابلاغ پیام ها و بیان افکار و انتقال مفاهیم به دیگران استفاده می شود. بررسی اثرات این وسائل یکی از پیچیده ترین مباحث در آسیب شناسی اجتماعی است. به همین دلیل ، بسیاری از جامعه شناسان در درستی نتایج پژوهش هایی از این دست تردید نشان می دهند. امروزه گسترش و توسعه وسائل ارتباط جمعی به حدی است که دوران حاضر را عصر ارتباطات نامیده اند. مک لوهان دنیا را با مفهوم دهکده ای جهانی می شناسد ولی گوید وسائل ارتباط جمعی دارای چنان قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه در تاریخ انسان پدید آورند، نسلی که با نسل های پیشین بسیار متفاوت است. از اثرات منفی وسائل ارتباط جمعی معتاد شدن به معنی عام کلمه است. در بسیاری از موارد انسان ها چنان به رسانه ها معتاد می شوند و بدان اعتماد می ورزند که در ساعت معین بدان نیاز می یابند. تأخیر یا فقدان، موجبات از بین رفتن تعادل آنان را فراهم می سازد و زمانی که بدان می رسند (مثلاً دستیابی) به روزنامه مورد علاقه، قدرت اندیشه از آن سلب می شود. آنان بدون هیچ تردید یا اندیشه ای نو، یا آموزه آنرا می پذیرند. بی شبهه، این فرایند که با خصلت ویژه انسان اندیشمند متباین است، موجب می شود که ذهن دچار کرختی می شود و فرد در جریان حوادث همچون پر کاهی بر روی، سیلاب خروشان، نا خواسته و بی اراده به این سو و آن سو کشیده گردد. دو موضوع در ارتباط با وسائل ارتباط جمعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است: الف- امور جنسی: در مورد مسائل ارتباط جمعی در امور جنسی هنوز تحقیق جامعی صورت نگرفته است؛ زیرا تأثیر آن قابل مشاهده و بالا تر از آن قابل کنترل نیست. ب- خشونت و پرخاشگری: درباره رفتار خشونت آمیز ناشی از وسائل ارتباط جمعی پژوهش های زیادتری انجام شده است. با توجه به فزونی پرخاشگری در جامعه صنعتی و شهری امروزی، برخی برای توجیه این پدیده، وسائل ارتباط جمعی را مسئول می دانند زیرا فیلم، مجله، روزنامه، کتاب، تلویزیون، ویدئو، ماهواره و اینترنت حاوی تصاویر و مطالبی است که در آن اشاره به خشونت، تهاجم و خیانت بسیار دیده می شود. یافته های پژوهشی نشان می دهد که فیلم های سینمایی، تلویزیونی ، ویدئویی و اینترنتی از عوامل بسیار مؤثر در کژرفتاری و بزهکاری نوجوانان و جوانان هستند. نمایش اعمال خشونت بار، کشتار، جنایت، خون آشامی و نیز صحنه های هیجان انگیز در فزونی تشدید کجروی ها اثر به سزایی دارد . جوانان و حتی سالمندان علاقمندی شدیدی به تماشای صحنه های شهوترانی نشان می دهند که نشان بیماری « نظر بازی» است. - اثرات منفی وسائل ارتباط جمعی باز داشتن از کارهای تحصیلی و اختصاص وقت نوجرانان و جرانان به خود، ارائه صحنه های خشونت آمیز و رواج خشونت، جریحه دار کردن عواطف نوجوانان و جوانان، سوق دادن زودرس به طرف زندگی بزرگسالی، خلق نیازهای کاذب، رابطه با جرم و جنایت ( فراهم کردن زمینه های ارتکاب جرم )، برانگیختن حالت تهاجمی، محدود کردن قدرت ابتکار و خلاقیت، بیگانه ساختن جوانان و نوجوانان با مطالعه، تسخیر ذهن نوجوانان و جوانان، تهدید سلامتی «جسمی، روانی و رفتاری کودکان، جوانان و نوجوانان»، افزایش حالت انفعالی و بی تفاوتی، رواج رفتارهای ضد اجتماعی از طریق مشاهده و یادگیری توسط نوجوانان و جوانان پیامدهای خانوادگی ناشی از اعتیاد به اینترنت، اختلاف و نزاع های مستمر در روابط زناشوئی، اختلال در انجام وظائف خانوادگی به علت گرایش بیش از حد به اینترنت، افزایش طلاق و جدائی ناشی از اختلافات و درگیری های بین زوجین بر اثر استفاده بی رویه از اینترنت، گوشه گیری و انزوا در خانواده، مشکلات و اختلاف بین والدین و فرزندان. پیامدهای آموزشی ناشی از اینترنت: کاهش چشمگیر در میزان مطالعه، افت نمرات درسی، غایب شدن از کلاس ها، کاهش روابط بین دانش آموزان و معلمان، اختلال در روابط بین دوستان و همکلاسی ها، گوشه گیری و انزوا در محیط مدرسه.
انواع آسیب شناسی اینترنت، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی درهزاره ی سوم، اینترنت نقش مهم و روز افزونی در زندگی نوجوانان و جوانان ایفا می کند. جاذبه اینترنت باعث شده تا بسیاری ازجوانان و نوجوانان به جای تعامل با همسالان و والدین،کامپیوتر را برگزینند. این همنشینی با کامپیوتر به مرور زمان تجربه شیرین درجمع بودن را از فرد می گیرد و می تواند منجر به انزوا و افسردگی شود، همچنین اینترنت با داشتن ویژگی های منحصر به فرد مثل دسترسی آسان سهولت استفاده،گمنامی کاربران و هزینه پایین در سالیان اخیر به یکی از عمومی ترین رسانه های جمعی جهان تبدیل شده است. استفاده از اینترنت در بین نسل جدید جامعه در حال گسترش است و بخشی از زندگی افراد را تشکیل می دهد. امروزه برای خرید، جمع آوری اطلاعات،گفتگو با سایر کاربران و بسیاری از فعالیت های دیگر از اینترنت استفاده می شود.آنگونه که به نظرمی رسد هیچ جنبه ای از زندگی نیست که تحت تأثیر این دهکده جهانی قرار نگرفته باشد. اینترنت پدیده شگفت قرن انقلاب مهمی در ارتباط پدید آورده است ویژگی عمده ای که در اینترنت وجود دارد و در سایر رسانه ها دیده نمی شود تعامل است. اینترنت مانند صنعت چاپ امکان ایجاد اطلاعات، را برای عموم فراهم می کند. مانند تلفن تبادل اطلاعات، را امکان پذیر می سازد اما ویژگی عمده آن در داشتن بازخورد و قابلیت تعامل است که سبب شخصی کردن ارتباطات، ومبادلات، این اطلاعات، شخصی می شود. مطالعات، اخیر نشان می دهدکه استفاده ازاینترنت، سبب احساس ناکامی، تنهایی، اضطراب وبطور کلی کاهش سلامت روانی می شود. در این بخش به برخی پیامدهای عمومی استفاده گسترده از اینترنت، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در جامعه ، که عمدتاً از سوی نوجوانان و جوانان ( دانش آموزان) صورت میگیرد میپردازیم: - معضلات اینترنت و فضای مجازی معضلات اینترنت و فضای مجازی را می توان به این چند دسته تقسیم نمود: 1)مشغول شدن فکر افراد به مسائلی که آن ها را از شکوفایی باز می دارد زیرا ذهن فعال بزرگترین سرمایه برای جامعه امروزی می باشد وقتی ذهن به عوامل مبتذل مشغول شود و دیگر جایی برای خلاقیت و سازندگی باقی نمی ماند. البته این نکته قابل ذکر است که برای پر کردن اوقات فراغت استفاده از اینترنت مانعی ندارد ولی تنها استفاده از سرگرمی که فعالیت های مفید زندگی را تحت الشعاع قرار دهد و فکر آن ها را معطوف به عواملی کند که جز گمراهی سودی ندارد می تواند به یک فاجعه بزرگ تبدیل شود. (2درگیری احساسی در اینترنت؛ یکی از مهمترین مسائلی که اکنون با آن مواجه هستیم و بسیاری از جوانان درگیر آن هستند، عشق اینترنتی و رابطه های جنس مخالف در آن است و متأسفانه به معضلی تبدیل شده است و اکنون بسیاری از روانشناسان مطالعات و تحقیقات خود را به آن اختصاص داده اند و برنامه ها و همایش های زیادی در رسانه ها و مجامع به آن می پردازند و یکی از بزرگترین نگرانی های خانواده هایی شده است که فرزندانشان به این وسیله گرایش دارند زیرا سایت هایی وجود دارد و چت روم هایی طراحی شده است که مکانی برای دوست یابی دختران و پسران می باشد . و بسیاری از افراد تنها هدفشان از وارد شدن به این سایت ها یافتن دوست و گاهی انتخاب همسر برای آینده خود می باشد.
ابعاد امنیتى- اطلاعاتى الف) تجمعات و اجتماعات اینترنت این ویژگى را داراست که مى تواند به عاملى براى یکپارچگى گروه ها و برگزارى میتینگ هاى سیاسى تبدیل شود. ب) جاسوسى اینترنتى دسترسى آسان به سایت هاى جاسوسى آمریکا و اسرائیل و کشورهاى دیگر، امکان ارسال و دریافت ایمیل به هر نقطه از دنیا و غیرقابل کنترل بودن داده هاى مبادله شده در ایران، ضریب انجام جاسوسى از طریق اینترنت را بالا برده است. پ) انتقال اطلاعات امروزه با دسترسى به اینترنت امکان انتقال و انتشار هرگونه اطلاعات طبقه بندى شده بر روى اینترنت و یا با استفاده از آن فراهم شده است. ت) جایگزینى رسانه اى اینترنت در مقابل رسانه هاى رسمى که Main Stream Media نام دارند به عنوانAlternative Media یا رسانه جایگزین مطرح است. در واقع با وجود اینترنت انحصار سیستم رسانه اى کشور از دست رسانه هاى سنتى خارج شده و خلأ موجود در رسانه هاى رسمى را این رسانه هاى جایگزین پر مى کنند. ث)کاهش اقتدار سیستم امنیتى و اطلاعاتى به دلیل امکان نشر بدون واهمه و فارغ از امکان شناسایى سیستم امنیتى و اطلاعاتى، اقتدار سنتى خود را در کنترل افکار عمومى و یا اشراف اطلاعاتى معمول از دست داده است. اصل نخست در سیستم هاى امنیتى و اطلاعاتى، پنهان کارى و محرمانگى است و اصل اول در اینترنت انتشار اطلاعات است. ج) مکانیسم هاى جدید شایعه سازى بسیارى از سایت هاى خبرى و غیرخبرى با انتشار شایعات و خبرهاى جعلى بر افکار عمومى تأثیر مى گذارند، وبلاگ ها هم امکان دیگرى در این راستا هستند. ح) آموزش هاى مخرب مواد مخدر و گروه هاى ضاله اغلب در هر زمینه اى که تصورش را بکنید سایت اینترنتى به زبان فارسى درست شده است و افراد به راحتى امکان آشنایى با هر فرقه و هر فعالیت منفى را که بخواهند، دارند.
ابعاد اجتماعى الف) ارتباطات نامتعارف میان قشر جوان جوانان، یکی از گروه های سنی هستند که علاقه شدیدی به اینترنت و فضای مجازی نشان داده اند. این رسانه به واسطه چندگانگی و هم چنین قدرت جذب افراد، جایگاه ویژه ای در میان این گروه سنی در سراسر دنیا پیدا کرده است. فضای مجازی به دنیای مجازی ایجاد ارتباط و ابراز عقاید جوانان تبدیل شده و این حالت در کشورهای گوناگون از شدت و ضعف برخوردار است. اینترنت و فضای مجازی، فضای لازم برای بروز هیجانات جوانان را فراهم می آورد؛ این افراد به راحتی می توانند در حالی که در محیط خانه یا مدرسه هستند با دیگران ارتباط برقرار نمایند. به طورکلی فضای مجازی شکل های جدیدی از انسان اجتماعی تولید می کند و جوانان به لحاظ انعطاف پذیری در پذیرش اجتماع جدید انسانی، بیشترین علاقه را به این رسانه نشان می دهند. امروزه در سایه رشد و گسترش روزافزون فناوری های نوین ارتباطی- اطلاعاتی، یکی از روش های جدید دوست یابی و ایجاد ارتباط با سایرین، استفاده از اینترنت مخصوصاً فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است. در این مقوله، اتاق های گفت و گو که به چت روم معروف هستند و در سایت های گوناگون در دسترس همگان قرار دارند، بیشترین نقش را ایفا می کنند. افزایش امکانات تصویری در این سایت ها باعث شده است تا با نصب یک دوربین کوچک روی مانیتور، امکان ارتباط چهره به چهره نیز فراهم شود تا فضای ارتباطی، حالتی طبیعی تر به خود بگیرد. این فناوری پیشرفته، انقلابی در نزدیک تر شدن افراد در سراسر دنیا به یکدیگر ایجاد کرده است. اما این ارتباط در چت روم ها، و از طریق فضای مجازی، نوع جدیدی از عشق های مجازی را ایجاد نموده که به «عشق های اینترنتی» یا «cyber romance» معروف است. باومن(2003) با مطرح کردن پدیده «عشق سیال» یا«liquid love» مدعی شد دوستی های مجازی بین زنان و مردان بسیار متفاوت از دوستی هایی است که با واسطه سایر رسانه ها انجام می شود. این دوستی ها به دلیل ماهیت مجازی و دروغین آن ها به شدت زندگی بشریت را تهدید می کنند. باومن نسبت به این که مفاهیم سنتی از وفاداری و عشق واقعی تضعیف شده اند ابراز نگرانی می کند. چت یکی از پرطرفدارترین امکانات فضای مجازی در ایران است. گسترش سریع کافی نت ها در سطح شهرهای ایران را می توان نتیجه علاقه جوانان ایرانی به چت دانست. دوستی میان دو جنس مخالف در ایران کنترل می شود و برای جوانانی که چنین دوستی هایی را ترجیح می دهند، چت روم مکان مناسب، ارزان و کم خطری برای گفت و گوهای طولانی با جنس مخالف است. چت به جوان ایرانی کمک می کند تا با دنیاهای دیگر ارتباط برقرار کند و حس تعامل با غریبه هایی را تجربه کند که توان آسیب رساندن به او را ندارند. به طوری که بسیاری از زوج ها، دوست دخترها، دوست پسرها، نامزدها (زن و مرد) هستند که از طریق اتاق های گفت و گو با هم ارتباط برقرار می کنند. گروه هایی به صورت آنلاین هستند که افراد مجرد در زمان های مشخص به آن ها پیام فرستاده و متقابلاً پیام دریافت می نمایند و گاهی این ارتباط ساعت ها به طول می انجامد و هرگز موجب گمراهی آن ها از ارتباط حقیقی نمی شود، اما عده ای نیز حقیقتاً گمراه می شوند و هرگز نمی توانند خود را از شبکه آشفته فضای مجازی رها کنند؛ نمی توانند معشوقه های جدید کامپیوتری خود را کنار زده ویا آن ها را مهار کنند، بر عکس آن ها را بر روابط زندگی خود ترجیح می دهند. در ارتباط مجازی دختران به لحاظ احساس خطر یا بروز شرم در حضور جنس مخالف، ترجیح می دهند تا در دنیای مجازی و فارغ از دغدغه های حضور واقعی به گفت و گو بپردازند. دختران در این شرایط به لحاظ غلیان احساسات و گرایشات جدید و ناملموس در خود، علاقه وافری به این نوع ارتباط نشان می دهند و به طور معمول از هویت و شناسه های غیر واقعی برای حضور و معرفی خود استفاده می کنند. بنابراین زنان بیشتر به دنبال گروه های دوستی و حمایت و روابط عاشقانه می باشند. در مقابل مردان در اینترنت به دنبال راه هایی برای کسب قدرت و شهوت و همین طور رویای جنسی خود هستند. در کل می توان گفت که اینترنت به دلیل تسهیل ایجاد روابط دوستانه و عاشقانه با سرعت نور، در زمینه هاى غیراخلاقى بسیار مورد توجه است. اغلب، گسترش روابط غیر اخلاقى مجازى در عرصه اینترنت، در جهت روابط غیر اخلاقى واقعى صورت مى گیرد. واضح است که شبکه اینترنت مجال مناسبى براى رشد و توسعه انواع مختلف رفتارهاى غیر اخلاقى است. این پدیده یک فضاى مجازى براى فعالیت هاى غیر اخلاقى مى آفریند. اینترنت همچنین موجب سهولت خیانت در روابط زناشویى و روابط نامشروع مى شود. اگر اصول اخلاقى را نادیده بگیریم، خواهیم گفت که اینترنت چیز خوبى است که ما را قادر مى سازد به آسانى به دنبال اعمال غیر اخلاقى، قماربازى، خرید و فروش و بورس بازى برویم، بدون این که مجبور باشیم با انسان هاى مختلف تعامل و برخورد رو در رو داشته باشیم. روابط غیراخلاقى برخط، به طور معمول برخط باقى نمى ماند و در بسیارى موارد به روابط فیزیکى مى انجامد. البته جذابیت این مسأله به هیچ وجه قابل انکار نیست. به نظر معقولانه مى رسد که براى قابلیت تغییر رفتارى اینترنت، چند متغیر تحریک برانگیز مهیج و نگهدارنده را برشمرد. این متغیرها عبارتند از: روابط نزدیک غیر اخلاقى، فقدان کنترل و بازدارندگى، فقدان مسئولیت پذیرى، فقدان محدودیت زمانى و احساس تحت کنترل نبودن.
ب) جرایم رایانه اى و اینترنتى شاید هک شدن سایت بانک ملّى ایران و شبکه شتاب یکى از نخستین نشانه هاى ورود ایران به جامعه اطلاعاتى بوده باشد، با این حال گسترده بودن تعداد سایت هاى آموزش هک و بالا بردن تعداد هکرها و آمار بالاى سایت هاى هک شده حکایت از رسوخ این پدیده به جامعه دارد. گسترش شبکه هاى مجازى تجارت الکترونیک و آنچه به نام گلد کوئیست و پنتاگون و چند نام دیگر شناخته شده است، آسیب پذیرى ساختار ایران در این زمینه را نشان مى دهد.
پ)گسست میان نسل ها مفهوم گسست یا شکاف میان نسلی به چگونگی تداوم فرهنگی یک جامعه از نسلی به نسل دیگر مربوط می شود. اگر در فرایند اجتماعی کردن کودکان، نوجوانان و جوانان، فرهنگ یک جامعه تا حد مطلوبی از نسلی به نسل دیگر منتقل شود و باز تولید فرهنگی به نحو احسن انجام پذیرد؛ میزان اشتراک فرهنگی دو نسل بالا می رود و اختلاف فاحشی بین دو نسل به وجود نمی آید. در این صورت بین دو نسل جدید و قدیم تفاهم برقرار می شود و بحران هویتی نیز برای نسل جدید روی نمی دهد. در مقابل اگر فرایند اجتماعی کردن، به علل داخلی و خارجی دچار مشکل شود و به طور ناقص انجام گیرد و فرهنگ جامعه در حد مطلوبی به نسل بعد منتقل نشود، تداوم فرهنگی جامعه دچار مشکل می شود و بین نسل جدید و قدیم شکاف می افتد. عوامل اجتماعی متعددی بر دور شدن نسل ها از یکدیگر و بروز گسست میان نسلی تأثیر گذار هستند. در این میان فناوری های نوین ارتباطی مخصوصاً اینترنت در دگرگونی ارزش ها و در نهایت ایجاد و توسعه الگوهای نوین جامعه و به چالش کشاندن ارزش های سنتی و پدیده شکاف هنجاری و ارزشی نسلی نقش دارد. بنابراین اینترنت شکاف میان نسل ها را بیشتر کرده است و اکنون شکاف میان نسل دوم و سوم علاقمند به اینترنت نیز آشکار شده، به گونه ای که هیچ یک زبان دیگری را نمی فهمند. امروزه با ورود وسايل و تکنولوژيهاي جديد به عرصه خانوادهها شاهد اين هستيم که والدين و فرزندان ساعتهاي متمادي در کنار يکديگر مينشينند، بدون آنکه حرفي براي گفتن داشته باشند. ما ديگر کمتر نشانههايي از آن نوع خانوادههايي را داريم که والدين و فرزندان دور هم نشسته و درباره موضوعات مختلف خانوادگي و کاري با هم گفتگو کرده و نظرات همديگر را راجع به موضوعات مختلف جويا شوند. در شرايط فعلي روابط موجود ميان والدين و فرزندان به سردي گرائيده و دو نسل به دليل داشتن تفاوتهاي اجتماعی و تجربههاي زيسته مختلف زندگي را از ديدگاه خود نگريسته و مطابق با بينش خود آن را تفسير ميکنند. نسل ديروز (والدين) احساس دانايي و با تجربگي ميکند و نسل امروز (فرزندان) که خواهان تطابق با پيشرفتهاي روز است، در برابر آن ها واکنش نشان ميدهد و چون از پس منطق و نصيحتهاي ريشهدار و سرشار از تجربه آن ها بر نميآيد به لجبازي روي ميآورد. امروزه سرعت تکنولوژي شکاف بين نسل فرزندان و والدينشان را بسط داده است. براساس اظهارات معاون سازمان بهزيستي کشور ميزان گفتگو در بين اعضاي خانواده در کشور تنها حدود 30 دقيقه است که اين ميتواند آسيبزا باشد. فرزندان در مقايسه با والدين با وجود اينکه در يک فضاي فرهنگي زندگي ميکنند اطلاعات، گرايشها و رفتارهاي متفاوتي دارند، عوامل متعددي بر اين پديده تأثيرگذارند و اين شکاف را روز به روز بيشتر ميکنند. سرعت تحولات و بسط ارتباطات با جهان توسعهيافته، توجه بيشتر جوانان به برنامههاي جهانيشدن فرهنگ، رسانهها، گسترش روزافزون انجمنها و کانونهايي غير از کانون خانواده براي پيوستن و تعلق يافتن جوانان به آنها و غيره از آن جمله است. متاسفانه با رشد سریع تکنولوژی ارتباطات و ضعف سیستم آموزشی کشور اکنون اغلب والدین از سواد کافی برای استفاده از فضای مجازی برخوردار نیستند . همین موضوع موجب میشود تا سوای کاستیهای دیگر از امکان نظارت مناسب بر عملکرد فرزندان جوان و نوجوان خود برخوردار نباشند. در چنین حالتی، جوانان و نوجوانان با حضور در فضای مجازی و مواجهه با جریان عظیم اطلاعات ، آمادهی پذیرش چیزهایی میشوند که اغلب از آمادگی لازم برای پذیرش و تحلیل آن ها برخوردار نیستند و مهمتر از همه اینکه والدین نیز در همراهی و مشورت با آن ها ناتوان باشند . این امر باعث میشود تا فرزند در مسیر پرشتاب زندگی دیجیتالی شده احساس تنهایی نموده و خود را بسیار دورتر از والدین احساس کند بخصوص آنکه اکنون فضای مجازی به او امکان تجربه نوع جدیدی از زیستن و اندیشیدن را در فضاهای خود ساخته اعطا نموده . به این ترتیب فضای مجازی زمینههای گسست فرهنگی بیننسلی را فراهم آورد و این مسئله در آینده بر کنترل خانواده روی رفتار جوان و نوجوان اثر بسیار سوئی خواهد داشت.
ت) انحراف هاى اخلاقى و فردى (سوء استفاده جنسی)
در سال 1999 گردهمایی جهانی تحت عنوان «کارشناسی برای حمایت کودکان در برابر سوء استفاده جنسی از طریق اینترنت» برگزار گردید که منجر به صدور قطعنامه ای شد که در آن آمده است «هرچه اینترنت بیشتر توسعه پیدا کند، کودکان بیشتر در معرض محتویات خطرناک آن قرار خواهند گرفت. فعالیت های محرمانه مربوط به فحشای کودکان و پورنوگرافی که از طریق اینترنت مورد استفاده واقع می شود، اکنون از مسائل حاد به شمار می رود». کار با اینترنت امکان و ضریب انحراف اخلاقى جوانان را بالا برده است. انزواگرایى و بلوغ جنسی زودرس نمونه ای از پیامدهاى منفى در این زمینه هستند. - انزوای اجتماعی انزوای اجتماعی وضعیتی است که در آن ارتباطات فرد مذکور و حمایت اجتماعی وی در سطح پایینی قرار دارد. در واقع انزوای اجتماعی را می توان فقدان ارتباط و سست شدن پیوندهای میان افراد با یکدیگر و با جامعه دانست. اینترنت ابزاری است که از طریق ایجاد و فراهم آوردن فضایی مجازی برای ایجاد رابطه، افراد را از دردسر روبه رو شدن با دیگران و قرار گرفتن در وضعیت جهان واقعی رها می سازد و کاربران فضای مجازی را به موجوداتی منزوی از دنیای واقعی تبدیل می کند. امروزه اینترنت در زندگی اجتماعی، جای دوستان و نزدیکان را گرفته و در حقیقت جایگزین روابط دوستانه و فامیلی شده است. افرادی که ساعت ها وقت خود را در سایت های اینترنتی می گذرانند بسیاری از ارزش های اجتماعی را زیر پا می نهند. چرا که فرد دیگر فعالیت های اجتماعی خود را کنار گذاشته و به فعالیت های فردی روی می آورد. «نتایج پژوهش شاندرز نشان داد که استفاده زیاد از اینترنت با پیوند ضعیف اجتماعی مرتبط است. برعکس کاربرانی که از اینترنت کمتر استفاده می کنند، به طور قابل ملاحظه ای با والدین و دوستانشان ارتباط بیشتری دارند». بررسی محققان نشان می دهد شاید هیچگاه کاربران اینترنت از افسردگی و انزوای اجتماعی خود آگاه نباشند و در صورت آگاهی آنرا تأیید نکنند اما ماهیت کار با اینترنت چنان است که فرد را در خود غرق می کند. پژوهش های انجام شده حاکی است دنیای اجتماعی در آینده دنیای منزوی باشد چرا که اینترنت با توجه به رشدی که دارد و جذابیت های کاذبی که برای نوجوانان ایجاد می کند آن ها را به خود معتاد ساخته و جانشین والدین می شود.
- بلوغ جنسی زودرس در اتاقهای گفتوگو و شبکههای اجتماعی بخش مهمیاز محتواهای ارائهشده در فضای مجازی، به خصوص سایتهای زندگی دوم، بدون در نظر گرفتن اقتضای سنی مخاطب، حاوی مباحث جنسی در سطوح مختلف است که چون عمدتاً در سیستم آموزش و پرورش و خانواده ما بطور صحیح این اطلاعات به فرزندان منتقل نمیشود ممکن است به سرعت در معرض دید و برداشت و تحلیل کاربران نوجوان قرار میگیرد و به تدریج جوان و نوجوان را که در شرایط خاص جسمی و غلیان غرایز جنسی، که آمادگی آن را ندارد قرار دهد و فرزندان را دچار سردرگمی و انحراف از مسیر ارزشهای جامعه نمایدسازد. ث) بحران هویت و اختلال در شکل گیری شخصیت وپنهان سازى هویت (تئورى گوستاولوبون - انبوه خلق) با امکانات و گزینه هاى فراوانى که رسانه هاى عمومى از جمله اینترنت در اختیار جوانان مى گذارند آنان به طور دائم با محرک هاى جدید و انواع مختلف رفتار آشنا مى شوند. این فضا هویت نامشخصى و اغلب متحولى را مى آفریند. به خصوص براى نسلى که در مقایسه با نسل قبل با محرک هاى فراوانى مواجه است. همچنین از طریق رسانه هاى جمعى، افراد خط مفروض میان فضاى عمومى و خصوصى را تجدید سازمان مى کنند و این امکانى است که جوانان فعالانه از آن استفاده مى نمایند. هرچند ارتباطات در فضای مجازی را به عنوان نسل جدیدی از ارتباطات اجتماعی باید پذیرفت، اما این فضا ذاتاً کاربران را به داشتن یک هویت مجازی سوای هویت اصلی خود ترغیب میکند که متاسفانه در اغلب موارد شاهد آن هستیم که رفته رفته هویت مجازی بر هویت اصلی غلبه پیدا میکند. در واقع حضور بیش از اندازه و بدون برنامه ریزی شده کاربران در فضای مجازی که عمدتاً از آموزش اولیه در مدارس برخوردار نبوده اند میتواند رفته رفته آنان را از هویت حقیقیشان دور کند که این دور شدن از دنیای واقعیتها ، به تدریج بر تمام لایههای زندگی افراد در آینده اثرگذار خواهد بود. هویت واجد ۳ عنصر است. هویت شخصى، فرهنگى و اجتماعى که هر یک در تکوین هویت فرد نقش مهمى را ایفا مى کند. هویت شخصى، ویژگى بی همتاى فرد را تشکیل می دهد. هویت اجتماعى در پیوند با گروهها و اجتماعات مختلف قرار گرفته و شکل گیری آن، متأثر از ایشان است. و در نهایت، هویت فرهنگی، برگرفته از باورهایی است که در عمق وجود فرد به واسطه تعامل او با محیط پیرامون و آموزههای آن، از بدو تولد تا کهنسالی جای گرفته است. از آن جا که فضای سایبری، صحنه ای فرهنگى و اجتماعى است که فرد خود را در موقعیتهاى متنوع، نقشها و سبکهاى زندگى قرار مى دهد، خود زمینه ای است برای آسیب پذیری شخصیت کاربر که در نتیجه، موجب چند شخصیتی شدن کاربر خواهد شد. در فضای سایبر بیش از آن که هویت ظاهری فرد مطرح گردد، درون مایههای افراد بروز میکند. هر کس در صدد بیان اندیشهها و علاقه مندیهای خویش است. مطرح نشدن هویت شخصی و مشخصات فردی در اینترنت موجب تقویت شخصیتهای چندگانه و رشد و استحکام آن میگردد. جوانان در این محیط از آسیب پذیری بیشتری برخوردارند و به ویژه در دورانی که هویت آنان شکل میگیرد، این خطر پر رنگ تر میشود. با امکانات و گزینه هاى فراوانى که رسانه هاى عمومى از جمله اینترنت در اختیار جوانان می گذارند، آنان دائماً با محرکهاى جدید و انواع مختلف رفتار آشنا می شوند. چنین فضایى هویت نامشخص و پیوسته متحولى را می آفریند، یعنی «اینترنت یک صحنه اجتماعی است که فرد را در موقعیت های متنوع نقش ها و سبک های زندگی، قرار می دهد و از آن تأثیر می پذیرد». واقعیت این است که از نظر صاحب نظران جامعه شناسی، شکل گیری هویت افراد تحت تأثیر منابع گوناگونی است. عمده ترین این منابع خانواده، رسانه های گروهی، مدرسه و گروه همسالان است. «از این میان رسانه های گروهی با توجه به گستره نفوذ و فراگیری آن اهمیت ویژه ای یافته اند. گسترش تلویزیون های ماهواره ای موجب شده است شکل گیری نظام شخصی و هویت افراد تحت تأثیر عوامل متعدد و گاه متعارض قرار گیرد». یکى از جنبه هاى اینترنت، ورود بى هویت در آن است. نوجوانان در صحنه اینترنت براى ایفاى هر نقشى، فرصت پیدا مى کنند. البته خصیصه مثبتى در این کار وجود دارد یعنى مجالى که براى بروز و ظهور نوجوانان پیدا مى شود. اینترنت فضاى آزاد گلخانه اى را ایجاد مى کند که معلمان و مراجع قدرت به آن دسترسى ندارند و بر آن تأثیر نمى گذارند. امکان خصوصى بودن امور، نکته اى است که کاربران جوان اینترنت بر آن تأکید دارند و از سؤال بزرگسالان در مورد نحوه استفاده از اینترنت آشفته مى شوند. اینترنت به نظر این جوانان، جانشین فضاى عمومى است. در این شکل جوانان تجربه هاى بیشتر مى یابند و درباره کنترل و کاربرد این رسانه جدید داراى اطلاعات مى شوند. این فضاى جدید به طور عمده از سوى کاربران ساخته مى شود، احساس مشارکت بیشترى به نوجوانان مى دهد. تنها مشکلى که وجود دارد آن است که رابطه میان نسل جوان و بزرگسال در فضاى شبکه اى محو مى شود. اریکسون معتقد است که نوجوانان در دوره بلوغ هویت شخصى خود را از طریق کشف وجست وجو بنا مى کنند. بلوغ مرحله اى بحرانى است که نوجوانان به دنبال کشف ارزش ها و درونى کردن آن مى باشند و اینترنت با حجم نامحدود اطلاعات و ابزارهاى سریع ارتباطى، نوجوانان را با ابزارهاى دیگر ایجاد هویت از طریق جست وجو روبه رو مى کند. با این وجود باید بدانیم که بسیارى از تعاملات موجود در اینترنت مستلزم ارتباط انسانى نیست. پیامدهاى این تعاملات و حدود جایگزینى تعاملات اینترنتى به جاى تعاملات انسانى هنوز نامعین است.
- شکستن شدن مرز بین فضای حقیقی و فضای مجازی این مسئله بیش از هرچیز در خصوص کاربران نوجوان و جوان اهمیت دارد. در این سنین، هنوز هویت افراد به طور کامل شکل نگرفته و حضور در فضاهای مبهم و پیچیده مجازی؛ از اتاقهای گفتوگو گرفته تا شبکههای اجتماعی و اینک فضاهای «زندگی دوم» به آنان این امکان را میدهد تا برای خودشان هویتی متفاوت از دنیای حقیقی خلق کنند و همین امر منجر به رشد خیالبافی و دور شدن از پذیرش شرایط حقیقی زندگی میشود. در این حالت، جوان مرز بین فضای واقعی و فضای مجازی را گم میکند و همان طور که از محیط پیرامونش تأثیر میپذیرد، از فضای مجازی نیز متأثر میشود. اهمیت این موضوع در اینجاست که همین هویت مجازی باعث میشود تا افراد خود را هر آنگونه که دوست دارند معرفی کنند و رفته رفته به تبعیت از فضای مجازی ممکن است خود را مُجاز به شکستن خطوط قرمز فضای حقیقی نیز بدانند و همین هنجارشکنیها ممکن است به تدریج و با عادیسازی رفتارهای خلاف اصول و قواعد اجتماعی، در محیط حقیقی نیز تسری یابد و قواعد اجتماعی جامعه را بر هم ریزد.
منزلت شب قدر در کلام مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
امشب را قدر بدانید، شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولی عصر، ارواحنا فداه، توجه کنید؛ به در خانه خدا ــ مسجد ــ بروید و بهبرکت امام زمان از خدای متعال خواستههایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم.
فضیلت شب قدر
با توجه به آیات سوره قدر میتوان به فضیلتهای شب قدر پی برد: ۱. قرآن در آن نازل شده است. ۲. عبادت و احیای آن معادل بیش از هزار ماه است. ۳. خیرات و برکات الهی در آن شب نازل میشود. ۴. رحمت خاص خدا شامل حال بندگان میگردد. ۵. فرشتگان و روح در آن شب نازل میگردند.
از حضرت رسول (ص) نيز پيرامون شب زنده داري شب قدر نقل است كه فرمودند: كسي كه شب قدر را شب زندهداري كند، تا شب قدر آينده، عذاب دوزخ از او دور گردد.
امام موسي بن جعفر (ع) نيز درباره شب قدر فرمودند: كسي كه در شب قدر غسل كرده و تا سپيده صبح شب زندهداري كند، گناهانش آمرزيده ميشود.
شب قدر
در شب قدر به خواندن دعاهايي از جمله "جوش كبير"، "دعاي افتتاح" و "ابوحمزه ثمالي" سفارش شده زيرا انسان با يادآوري لطف، گذشت، كرم، رحمت و بخشش بيپايان خداي مهربان او را در كنار و دستگير خويش ميبيند و نور اميد در دلش مي درخشد. شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب، بسیار توصیه و تأکید شده است.
عظمت و فضیلت این شب بر سایر شبها را از این امور میتوان به دست آورد
آمرزش گناهان:
پیامبر خدا(ص) در تفسیر سوره «قدر» فرمودند:
«هر کس شب قدر را احیا بدارد و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامی گناهانش آمرزیده می شود.» برتری بر هزار ماه:
در آیات قرآن بدان اذعان شده است شب قدر از هزار ماه برتر می باشد.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) دراین زمینه می فرماید:
(قد جاءکم شهر رمضان مبارک شهر فرض اللّه علیکم صیامه تفتح فیه ابواب الجنان و تُغَلُّ فیه الشیاطین فیه لیلة القدر التی خیر من الف شهر من حُرمها فقد حُرم)؛
«ماه رمضان فرا رسیده ماهی با برکت که خدا روزه اش را بر شما واجب گردانید. درهای بهشت در این ماه باز می شود و شیاطین در غل و زنجیرند در این ماه شب قدر است که فضیلت آن از هزار ماه بیشتر است. در حقیقت محروم کسی است که از برکات آن شب محروم باشد».
امام صادق (عليه السلام) فرمود: برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مي گيرد و تصويب آن در شب بيست و يكم و تنفيذ آن در شب بيست و سوم. وسائل الشيعه، ج 7 ص 259
امام باقر(ع) فرمودند:
«عمل صالح در شب قدر از قبیل نماز، زکات و کارهای نیک دیگر بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد.»
اعمال شب های قدر شب نوزدهم: اين شب با عظمت آغاز شب هاى قدر است،و شب قدر آن شبى است كه در طول سال،شبى به خوبى و فضليت آن يافت نمی شود،و عمل در اين شب (شب قدر)از عمل در طول هزار ماه بهتر است،و تقدير امور سال در اين شب صورت می گيرد،و فرشتگان و روح كه اعظم فرشتگان الهى است،در اين شب به اذن پروردگار به زمين فرود می آيند،و به محضر امام زمان(عج) می رسند و آنچه را كه براى هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه میدارند.
اعمال شب قدربر دو نوع است:
يك اعمالى كه در هر سه شب بايد انجام داد،و ديگر اعمالى كه مخصوص به هر يك از شبهاى قدر است
اوّل:اعمالى است كه در هر سه شب بايد انجام داد،و آن چند عمل است:
اوّل:غسل كردند.علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل شب قدر در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد،كه نماز شام را با غسل بخواند.
دوم:دو ركعت نماز كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»،هفت مرتبه«توحيد»خوانده،و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد،استغفر اللّه و اتوب اليه
سوم:قرآن مجيد را باز كند و در برابر خود گرفته و بگويد: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْئلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ. خدایا از تو می خواهم به حق كتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است،و نام بزرگت،و نامهاى نيكویت و آنچه بدانها ترس و اميد است مرا از زمره آزاد شدگانت از آتش دوزخ قرار دهى.
سپس هر حاجت كه دارد بخواهد.
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ خدايا بحق اين قرآن،و بحق آنکس که او را بدان فرستادى،و بحق هر مؤمنى كه در این قرآن مدحش کرده ای ،و بحقی که تو بر ایشان داری زیرا کسی نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد.
سپس ده مرتبه بگويد:
بِكَ يَا اللَّهُ(به ذاتت اى خدا)....،و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ(به حق محمّد)....،و ده مرتبه بِعَلِيٍّ (به حق على)،و ده مرتبه بِفَاطِمَةَ(به حق فاطمه)....،و ده مرتبه بِالْحَسَنِ(به حق حسن)...،و ده مرتبه بِالْحُسَيْنِ (به حق حسين).....،و ده مرتبه بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (به حق على بن الحسين)....،و ده مرتبهبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ (به حق محمّد بن على).....،و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(به حق جعفر بن محمّد )......،و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (به حق موسى بن جعفر).....،و ده مرتبه بِعَلِيِّ بْنِ مُوسَى (به حق على بن موسى).....،و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ(به حق محمد بن على).....، ده مرتبه بِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ(به حق على بن محمّد )....،و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ(به حق حسين بن على).....،و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ(به حق حجّت).
پس هر حاجتى كه دارى از خدا بخواه
پنجم:حضرت سيد الشهّدا عليه السّلام را زيارت كند.در روايت آمده:هنگامى كه شب قدر می شود،منادى از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد.
ششم:اين شب ها (شب قدر) را احيا بدارید،روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد،گناهانش آمرزيده می شود،هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوه ها و پيمانه درياها باشد.
هفتم:صد ركعت نماز بجا آورد،كه فضليت بسيار دارد و بهتر آن است كه در هر ركعت پس از سوره«حمد»،ده مرتبه«توحيد»بخواند.
آثار شب قدر
شب قدر بهترین فرصت برای طلب بخشش و آمرزش گناهان از خداوند است و پروزدگار در این شب عنایت ویژه ای به بندگان خود دارد و در واقع آن را بهانه ای جهت آمرزش بندگان خود قرار داده است. پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در روایتی وجود شب قدر را غایت لطف خدا به امت خویش برشمرده، می فرماید:
«به امت من در ماه رمضان پنج چیز داده شده که به امت هیچ پیغمبری پیش از من داده نشده است ،
اما عطای اول: هر گاه شب اول ماه رمضان فرا رسد خداوند به سوی بندگان نظر می کند و کسی که خدا به او نظر کرده تا ابد عذاب نمی شود.
دوم: بوی بد دهان آنان که در نزد خدا شب زنده داری می کنند خوشبوتر از بوی مشک می شود.
سوم: ملائکه برای ایشان در شب و روز استغفار می کنند.
چهارم: همانا خداوند عزوجل بهشت خویش را امر می کند که استغفار کند و تزیین شود برای بندگان. پس چه نزدیک است که سختیهای دنیا آنها را در خود فرو برد و می روند به سوی بهشت و کرامت من.
پنجم: پس هر گاه شب آخر فرا رسد خداوند همه بندگان را می آمرزد.
مردی گفت: یا رسول اللّه در شب قدر؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: مگر نمی دانی که کارگران هر گاه کارشان تمام شود، مزد به آنها می دهند».
هم چنین روزه داران در دعای روز قدر به درگاه خدا دست بلند کرده و می خوانند: (اللهم ارزقنی فیه فضل لیلة القدر و صیّر اموری فیه من العسر الی الیسر و اقبل معاذیری و حطّ عنّی الذنب و الوزر یا رئوفا بعباده الصالحین)؛ «بار خدایا! فضل شب قدر را در این روز بر من روزی کن و کارهایم را از سختی به آسانی وا گردان و عذرم را بپذیر و گناهانم را بریز ای مهربان به بندگان نیکوکار».