وب سایت افق نور

تلاش وب سایت افق نور ، ترویج فرهنگ بسیج است

وب سایت افق نور

تلاش وب سایت افق نور ، ترویج فرهنگ بسیج است

وب سایت افق نور

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.امام خمینی(ره)
ایمیل: websiteofoghenoor@yahoo.com
جیمیل: websiteofoghenoor@gmail.com
کانال روبیکا:https://rubika.ir/ofoghenoor1

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

احادیثی تکان دهنده درباره آخر الزمان

((زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند. دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد((.

https://rubika.ir/ofoghenoor

در این مطلب تعدادی از احادیث گوهر بار از پیامبر اکرم حضرت محمد رسول الله(ص ) به نقل از منابع روایی شیعه و سنی آمده است که به روزگار غریبی اسلام در آخرالزمان و ظهور امام عصر(عج) مربوط می باشد. مضامین احادیث آنقدر تکان دهنده و به روز هستند که انگار روزگار ما را مرور می کنند:

پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی(ص) که درود خدا بر او باد، در روایتی فرمودند: روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند. مومن در نزد آنان حقیر و بی مقدار می شود و فاسق به پیش آنها محترم و ارجمند باشد، کودکانشان پلید و گستاخ و بی ادب و زنانشان بی باک و بی شرم و بی حیا شوند، پناه بردن به آنها خواری و اعتماد به آنان ذلت و درخواست چیزی از آنها نمودن، جامه درویشی به تن کردن و مایه بیچارگی و ننگ است. در آن هنگام خداوند، آنان را از باران به هنگام، محروم سازد و در وقت نامناسب بر آنها ببارد.

اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند.

زمانی بر مردم بیاید که چهره هایشان چهره های آدمیان ولی دل هایشان دل های شیاطین باشد، بسان گرگان درنده خونریز باشند. از منکرات اجتناب نکنند، پیوسته به کارهای ناپسند خویش ادامه دهند، اگر در جمع آنها باشی به تو دروغ گویند و اگر خبری برایشان بازگویی تو را دروغگویی شناسند و چون از آنها غایب باشی غیبتت کنند. افراد بد بر آنان مسلط شود که آنان را به انواع عذاب معذب دارند، نیکانشان دعا کنند ولی اجابت نشود.

شکم هاشان خدایان آنها، و زنانشان قبله گاهشان و پولشان دین شان

در جایی دیگر رسول خدا فرمود: زمانی بر مردم بیاید که شکم هاشان خدایان آنها شود، و زنانشان قبله گاهشان و پول شان دین شان شود و کالاهای دنیوی را مایه شرف و اعتبار و ارزش خویش دانند. از ایمان جز نامی و از اسلام جز آثاری و از قرآن جز درس نماند. ساختمان های مسجدهایشان آباد باشد ولی دلهایشان از جهت هدایت خدا خراب شود.

به چهار بلا مبتلا شوند

در آن روزگار است که خداوند، آنها را به چهار بلا مبتلا سازد. نخست: تجاوز به ناموسشان و دوم: هتک حرمت از ناحیه زورمندان و ثروتمندانشان، سوم: خشکسالی، چهارم: ظلم و ستم از جانب زمامداران و قاضیان. اصحاب از سخنان آن حضرت سخت به شگفت آمدند و گفتند: یا رسول الله! مگر آنها بت پرست هستند؟ پیامبر فرمود: آری هر پول و درهمی به نزد آنها بتی است که در حد پرستش به آن تعلق خاطر دارند.

آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد

از پیامبر خدا در منابع شیعه و اهل تسنن روایت شده است که در جایی دیگر فرمود: روزگاری بیاید که مردم شان آنچنان از علما بگریزند که گوسفند از گرگ گریزد. در آن هنگام، خداوند آنها را به سه بلا دچار سازد: نخست آنکه برکت از مالشان بگیرد، دوم: ستمگران را بر آنها مسلط سازد و سوم انکه بی ایمان از دنیا بروند.

یکی از اصحاب از پیامبر پرسید: یا رسول الله دین مردم شان چگونه خواهد بود؟ پیامبر فرمود: زمانی بر مردم بیاید که هر کس دین خویش را به سختی حفظ کند. دینداری شان بسان کسی ماند که آتش در دست خود نگه دارد.

از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند

در جایی دیگر در بحارالانوار جلد۵۲ص۱۹۰ پیامبر فرمود: زمانی برسد که از قرآن جز رسم الخطی و از اسلام جز نامی برای مسلمانان نماند، آنچنانکه گروهی به دین خدا در جهان خوانده شوند در حالی که همین گروه از هرکسی از اسلام دورتر باشند. مسجدهاشان از حیث ساختمان آباد ولی از نظر هدایت، خراب باشد. در میان مردمانشان قرآن و اهل آن در اقلیت باشند. مومنانشان در میان مردم باشند ولی در میان آنها نباشند، با مردم باشند ولی براستی با مردم نباشند، زیرا هدایت با ضلالت همراه نیست گرچه در کنار یکدیگر باشند.
به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند

در بحار ج ۷۷ص۳۶۹ آمده است پیامبر در اواخر عمر خود اصحاب را جمع کردند و فرمودند: زمانی بر مردم بیاید که اخلاق انسانی از آنان رخت بربندد چنانکه اگر نام یکی را بشنوی به از آن بود که آن را ببینی یا اگر او را ببینی به از آن است که او را بیازمایی. چون او را بیازمایی، حالاتی زشت و ناروا در او مشاهده کنی. دینشان پول و قبله گاهشان زنانشان شود. برای رسیدن به اندک نانی پیش هرکسی کرنش کنند نه خود را در پناه اسلام دانند و نه به کیش نصرانی زندگی کنند. بازرگانان و کاسبان شان رباخوار و فریبکار، و زنانشان خود را برای نامحرمان بیارایند. در آن هنگام اشرارشان بر آنها چیره گردند و هر چه دعا کنند به اجابت نرسد.

آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که

روزگاری خواهد امد که مردمانشان به پراکندگی مصمم باشند و از هماهنگی و اتفاق نظر و اتحاد بدور شوند. آنچنان به قوانین اسلامی بی اعتنا بشوند که گویی آنان خود پیشوای قرآن بودند نه قرآن پیشوای آنها. از حق جز نامی نزد آنها نمانده باشد و از قرآن جز خط و ورقی نشناسند. بسا یکی در درس قرآن و تفسیر وارد شود، هنوز جا خوش نکرده از دین خارج شود. و چون در آخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون روایات جدید شود، کمتر کسی از شماست که دینش را حفظ کند.

هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد

در کنزالاعمال حدیث۳۱۰۰۸ آمده است یکی از اصحاب پرسید دین خدا چگونه خواهد شد؟ پیامبر(ص) فرمود: زمانی بر مردم بیاید که هیچ دیندار دینش برایش سالم نماند جز اینکه از قله کوهی بگریزد یا از سوراخی به سوراخ دیگر پناه برد چون روباه که با بچه هایش چنین کند، و این آخرالزمان باشد.

هنگامی که معیشت جز با گناه تامین نگردد، چون این وضع پیش آید عزب بودن و تجرد حلال شود، در آن روزگار است که مرد به دست پدر و مادرش تباه و گمراه شود و اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست زن و فرزندش و اگر زن و فرزند نداشته باشد، چه بسا هلاکت و تباهی اش به دست خویشان و همسایگانش باشد که او را به تهیدستی و فقر سرزنش کنندو بترسانند و تکالیفی بر او نهند که وی از عهده ان بر نیاید تا گاهی که او به پرتگاه های هلاکت سقوط کند.

در آخرالزمان فریبکارانی بیایند که حدیثهایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند و نیز از پیامبر خدا در کتاب کنزالاعمال، حدیث۲۹۰۳۲۴ روایت شده است که فرمود: در آخرالزمان دغلبازان و فریبکارانی بیایند که حدیثهایی نو و روایت هایی جدید از دین بر شما بخوانند، انچنان که نه شما و نه پدرانتان چنین حدیثهایی نشنیده باشید. پس دوری گزینید از آنها. مبدا به دام تزویر و فریب شان بیافتید.

از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد: آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری. باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.

امیرالمونین(ع) فرمود: زمانی بر مردم بیاید که مقرب نباشد جز به سخن چینی، و جالب شمرده نشود جز فاجر بودن، و تحقیر نشوند جز افراد با انصاف، در آن زمان دستگیری مستمندان زیان بشمار آید و صله رحم لطف وبزرگواری بشمار آید.(نهج / حکمت ۱۰۲).

امام سجاد(ع) فرمود: چون خداوند می دانست در آخرالزمان اهل فکر دقیق النظر خواهند آمد، از این جهت قل هوالله و احد و آیاتی از سوره حدید نازل کرد. بحار ۶۰/۱۸

بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید

امام صادق(ع) فرمود: چون قائم ما قیام کند خداوند انچنان نیرویی به چشم و گوش پیروانش داده که به پیک و پیام اور نیازی نداشته باشند و به هرکجای جهان که باشند امام خود را ببینند و سخنش را بشنوند. بحار ۳۶/۴۵

پیامبر(ص) فرمود: «این دین مدام برپا خواهد ماند و گروهی از مسلمانان از آن دفاع کنند و در کنار ان بجنگند تا قیامت بپا شود» و فرمود «در هر عصر و زمانی گروهی از امتم مدافع احکام خدا باشند و از مخالفان باکی نداشته باشند» کنزالاعمال حدیث۳۴۴۹۹و۳۴۵۰۰
در جای دیگری فرمودند: چون در اخرالزمان دینتان دستخوش افکار گوناگون گردد، بر شما باد که همچون بادیه نشینان و زنان دینداری کنید که به دل هایشان دیندارند و دین انها از الایش به افکار مصون ماند.

ادامه دارد...

ofoghenoor.ir

شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوى - که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده‌ى آن ناتوانند - مشعلدار پیروزى و آزادى و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسى عظیم است.                               مقام معظم رهبری (مدظله العالی) 


خاطره ای از بچه های تفحص پیکر شهداء در لشکر 27 محمدرسول الله (ص)

قرض

سال 1374 بود. من ساکن تهران بودم و به همراه پدرم در بازار کسب و کار خوبی داشتم و اوضاع زندگیم خوب بود. همان زمان بود که توفیق یافتم به همراه گروه تفحص شهداء در لشکر 27 محمد رسول الله (ص) ملحق بشوم. من به همراه خانواده به اهواز رفتم اون جا یک خونه خیلی کوچیک کرایه کردیم و من با تیم تفحص برای پیدا کردن پیکرهای شهداء به منطقه می رفتم چند ماهی به همین منوال گذاشت حقوقی که بابت تفحص شهداء به من می دادند خیلی کم بود و به زور به بیستم هر ماه می رسید مجبور بودیم از مغازه دارها نسیه خرید کنیم تا سر ماه که حقوق گرفتیم تسویه کنیم آواخر ماه بود که طبق معمول پولی در منزل نداشتیم و از مغازه داران نسیه خرید می کردیم یکی از اقوام من از تهران با من تماس گرفت و گفت که قراره برای انجام کاری به اهواز بیایم و قسط دارد یکسری هم به خانه ما بزند.آدرس خونه رو از من گرفت و گفت که ظرف یکی و دو روز آینده به اهواز میرسه. از یک طرف خوشحال بودم که می تونستم اقوامم رو ببینم اما از طرفی فکرم مشغول شود که ما پولی تو خونه نداریم تا بتونیم از مهمونمون پذیرایی کنیم چوب خط حساب دفتریمون هم پیش کسبه محل پرشده بود، رو نداشتیم که درخواست جنس نسیه کنیم. خلاصه با همین افکار به سمت منطقه تفحص رفتم به مدد خدا و یاری اهل بیت توفیق پیدا کردیم پیکر چند شهید را در زیر خاک پیدا کنیم استخوان های که در حجابه پارچ های پوسیده لباس در زیر خاک آرامیده بودند با احتیاط و اشک شوق و حسرت شهیدی را از زیر خاک بیرون آوردیم و به پایگاه انتقال دادیم. از میان لباس های شهید یک عکس از خود شهید و چند خط نوشته رو پیدا کردم شهید دادگر  مشغول تماشای عکس او شدم که یکباره ، دوباره یاد خونه و مهمون های که قرار بود از تهران برام بیان افتادم .
به عکس شهید نگاه کردم و یکباره اشک از چشمام روانه شد. شروع کردم به دردل کردن با عکس شهید برادر می بینی اعضای ما چطوری شده. به خاطر عشق و ارادتی که به شما داریم کار و درآمد زندگیمو در تهران رها کردم اینجا آمدم و حالا نمی توانم از دو سه تا مهمون توی خونم پذیرایی کنم، خلاصه چند دقیقه ای با این شهید صحبت و دردل کردم بعد از اتمام مأموریت خیلی سریعی به خانه رفتم تا از اوضاء خانه و مهمون های که قرار بود برام بیان مطلع بشم وقتی رسیدم خونه همسرم گفت مردی که خودشو از اقوام شما معرفی می کرد سراغ شمارو گرفت و وقتی که دید شما خانه نبودید داخل نیامد مقداری هم پول داد و گفت که به شما بدهم از این که مهمون از پشت درب خانه برگشته بود خیلی ناراحت بودم اما نمی دونستم که چرا پول برای من گذاشته بودند احتمال دادم که پول رو پدرم برام فرستاده باشد پول رو برداشتم رفتم تا با کسبه محل تسویه حساب کنم اما با کمال تعجب دیدم که شخصی خودشو پسرعموی من معرفی کرده با همه اونها تسویه حساب کرده خیلی ناراحت شدم اصلاً دلم نمی خواست که اقوام من از اوضاء نامناسب مالیم خبردار بشن به خانه برگشتم همسرم می خواست که لباس های مرا بشوید و داشت جیب های لباسم را خالی می کرد. یکباره نگاهش به عکس شهید دادگر افتاد با تعجب به من گفت:همین مرد بود که درب خانه آمد و گفت فامیل شماست نگاهی به همسرم کردم و نگاهی به عکس شهید انداختم حدس میزدم که همسرم اشتباه می کند به سراغ مغازه دارا و کسبه محل رفتم و عکس رو به اونا نشون دادم همه کسبه تأیید کردند که صاحب همین عکس بود که بدهی من رو به اونا تسویه کرده و خودشو پسرعموی من معرفی کرده. اشک بود که از چشمان من جاری بود یاد حرف هایم و درد و دلم با شهید افتادم خجالت می کشیدم به عکس شهید نگاه کنم چقدر دل من کوچیک و افق دید من کوتاه بود و چقدر شهداء اهل معرفت هستند و پیش خدا عابرو دارند.

اون پولی که شهید دادگر  به من قرض داد بهونه ای شود تا با وجود گذاشت این همه سال من باور کنم که همه عمر و لحظه ها و فرصتهای زندگیمو به شهدا بدهکارم ،ما همه بدهکار شهداء هستیم .


اگه از این دست عنایات برای شما هم اتفاق افتاده است با ما در ارتباط باشید تا بتوانیم آن رویداد را از زبان شما به تصویر بکشیم . التماس دعا 
ofoghenoor.ir