وب سایت افق نور

تلاش وب سایت افق نور ، ترویج فرهنگ بسیج است

وب سایت افق نور

تلاش وب سایت افق نور ، ترویج فرهنگ بسیج است

وب سایت افق نور

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.امام خمینی(ره)
ایمیل: websiteofoghenoor@yahoo.com
جیمیل: websiteofoghenoor@gmail.com
کانال روبیکا:https://rubika.ir/ofoghenoor1

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وب سایت پایگاه» ثبت شده است

بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر

قرار بود این رجعت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن 1357 انجام گیرد اما شاپور بختیار، با بستن فرودگاه‌ها مانع از انجام این امر شد.   با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این رژیم، به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود. در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصمم‌تر می‌شد و شعار استقلال،‌ آزادی، جمهوری اسلامی بعنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی مطرح می‌شد.

امام خمینی که شرط ورود خود را به کشور، خروج شاه، اعلام کرده بودند، با فرار شاه در 26 دی 1357، تصمیم به بازگشت گرفتند قرار بود این رجعت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن 1357 انجام گیرد اما شاپور بختیار، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد. با انتشار خبر بسته شدن فرودگاهها، مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده، دولت بختیار را تحت فشار شدیدی قرار دادند. در همین زمان رئیس شورای سلطنت، سید جلال تهرانی،‌ در پاریس ضمن استعفاء خدمت امام، اعلام کرد که شورای سلطنت غیر قانونی است. سرانجام، تحصن‌ها و تظاهرات عظیم مردم بختیار را مجبور کرد،‌ فرودگاه ها را باز کند. 

کارکنان اعتصابی تلویزیون اعلام کردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم آماده‌اند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود. روز 12 بهمن 1357، پرشکوه ترین استقبال تاریخی رقم خورد و هواپیمای ایرفرانس در حوالی ساعت 9 صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبی

آرام و مطمئن پس از 15 سال هجرت، پا به خاک میهن اسلامی گذاشتند. صدها خبرنگار و عکاس و فیلمبردار به ثبت این رویداد تاریخی پرداختند. جمعیت استقبال کننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا که مقصد بعدی امام بود.

بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده می‌شد. امام از فرودگاه مستقیما به بهشت زهرا رفتند و ضمن ادای احترام به شهدای انقلاب اسلامی، سخنرانی تاریخی خود را در آنجا ایراد کردند. در این سخنرانی امام نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام کرده و فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم.»‌ بدین ترتیب از ورود امام ده روز تاریخی که بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد تا طومار رژیم پهلوی و 2500 سال استبداد شاهنشاهی برای همیشه در هم تنیده شود.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران

روزهای فراموش ناشدنی

این روزها، روزهایی ماندگار و فراموش ناشدنی در تاریخ ملت بزرگ ماست، روزهای پیروزی انقلاب اسلامی است؛ انقلابی که رساترین فریاد تاریخ، یعنی امام امت، آن را رهبری کرد و به فرجام رساند و برای حفظ آن، با تمام وجود تلاش کرد. انقلابی که مبتنی بر بینش عمیق توحیدی و الهام گرفته از انقلاب سرخ عاشورای حسینی بود، که در آن عده ای قلیل، با اعتقادی وسیع و راسخ، نیروهای کفر و باطل را شکست دادند و چشم قدرتمندان را خیره ساختند. با پای گذاردن در دایره معنویت و ایثار و شهادت بود که فرزانگان خاک، از این سرزمین پاک، به سوی افلاک، پر گشودند و تا نهایت تاریخ جاودانه شدند.یاد تمامی شهیدان انقلاب اسلامی همیشه سبز باد.

فرصت بازنگری

دهه فجر، فرصت بازنگری در ارزش ها و آرمان هاست؛ و این که چه بودیم و چه می کردیم و چه می خواستیم، و اکنون کجاییم و چه می کنیم. کمترین ثمره این انقلاب، گشودن فصلی نو در تاریخ معاصر است و این کم چیزی نیست. آیا احساس سربلندی نمی کنید که آیین و مکتب شما، یعنی اسلام حیات بخش، امروز در دل میلیون ها انسان ناامید و سرخورده بارقه امید آفریده و آنان به نجات خویش در پناه اسلام، امیدوار و دلخوش اند، و در این راه، عاشقانه تلاش می کنند؟

خورشید فجر آفرین

وقتی که امام آمد، ستم رفت، شاه رفت و پلیدی و تباهی و سیاهی رخت بربست. وقتی که امام آمد، لاله ها سر از خاک برآوردند و فرشی برای گام های پرصلابت او شدند. وقتی که امام آمد، باغچه ها گل داد، دل ها شادمان شد و امت جشن برپا کردند. وقتی که امام آمد، عشق و ایمان را به ما هدیه کرد و ایثار را به ما آموخت.

وقتی که امام آمد، آزادی به خانه ها برگشت، ما استقلال خویش را باز یافتیم و جمهوری اسلامی با دست مبارک او بنیاد نهاده شد.

وقتی که امام آمد، تمامی امیدها و خوبی ها را با خود به ارمغان آورد. پس مبادا «راه امام» را گم، و «کلام امام» را فراموش کنیم. همه مان بدانیم که اگر امروز، فجری داریم، از فروغ آن خورشید فجر آفرین است..

یک گل و صد بهار

یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود

و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود

یاد باد آن دل تپیدن های مشتاقان یار

و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود

عشق را صد رشته جان، در لعل نوشین بسته بود

حسن راصد چشم دل، آیینه وار آورده بود

از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق

موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود

منکران گفتند با یک گل نمی گردد بهار

لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود

در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق

در چن هر گوشه ای را صد هزار آورده بود

معجزه الهی

پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بدون شک معجزه ای الهی بود که به دست معجزه گر مردی از سلاله پاک رسول خدا صلی الله علیه و آله ، به انجام رسید و چشم امید مظلومان و مستضعفان جهان را به خود خیره ساخت. تأثیر سریع انقلاب اسلامی در منطقه و بر آشفتن شعله خشم مردم مسلمان و غیرمسلمان در بسیاری از کشورهای تحت سلطه استعمار، گواه روشنی بر این مدعاست؛ زیرا در کمتر مقطعی از تاریخ، شاهد پیروزی و تأثیرگذاری قاطع جنبشی صرفا مردمی بوده ایم.

تثبیت انقلاب

اکنون که در مقطع خاصی از تاریخ تحولات جهان و هم چنین، درموقعیت حساس و سرنوشت سازی از دوران انقلاب اسلامی قرار گرفته ایم، مسئولیت ما ایجاب می کند تا واقعیت ها، ریشه ها و آثار گوناگون انقلاب را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بشناسیم تا بتوانیم با برنامه ریزی حساب شده ارکان انقلاب را تثبیت کنیم.

دوام انقلاب

استمرار هر جنبشی به زنده نگه داشتن انگیزه های اصلی آن جنبش وابسته است. انگیزه اصلی مردم مسلمان ایران در رویارویی با رژیم طاغوت عبارت بود از: تلاش برای ایجاد استقلال فرهنگی، آزادی سیاسی و جمهوری اسلامی. با تحلیل دقیق این انگیزه ها در مرحله نظر و سپس برنامه ریزی عملی برای اجرای آنها در سطح اجتماع، می توانیم دوام انقلابمان را تأمین کنیم.

جلوگیری از انحراف انقلاب

راز انحراف هر نهضتی، در انحراف از آرمان ها، ریشه های استوار آن نهضت نهفته است؛ به عنوان مثال، نهضتی که بر پایه اقتصاد و با اعتماد بر پول پولداران استوار است، با کاهش امکانات مادی رو به انحطاط خواهد گذاشت. و بالعکس، نهضتی که ایمان و عقیده در آن بیشترین اهمیت را دارد گرچه از تأثیر عوامل اقتصادی بر کنار نیست اما تهاجم فرهنگی برنده ترین سلاح در قطع ریشه های آن است.رهبر معظم انقلاب اسلامی، مدظله العالی، در رهنمودهای خویش پیوسته از دسیسه ها و حیله های دشمنان فرهنگی کشور، پرده برداشته اند. از جمله می فرمایند «مسئله تهاجم فرهنگی که ما بارها روی آن تاکید کرده ایم، یک واقعیت روشنی است که با انکار آن نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگی وجود دارد. اگر ما آن را انکار کردیم مصداق این فرموده امیرالمومنین علیه السلام می شویم که فرمودند: «تو اگر درسنگر به خواب بروی معنایش این نیست که دشمن هم درسنگر مقابل به خواب رفته است....» باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگی در [معرض] تهدید است.

حدیث حماسه

شب تیره حاکمیتِ ستمگران هول انگیز و دردآلود بود و مردمان در ظلمات جهل و ستم می سوختند تا آن که این روزگار آغشته به آلودگی و اختناق به سر رسید و پس از سیاهی 2500 ساله سحر از راه رسید و سپیده بردمید. خورشید فروزان انقلاب، همچون معجزه ای اعجاب انگیز، از افق توحید طلوع کرد و بر روی عاشقان حق و حقیقت روزنه امید و آرامش گشود. آری مشعل داران بزرگ حماسه از پس انبوه سیاهی و ستم حماسه ستیز با ستم و بیدادگری را زمزمه کردند و با خون خویش طلوع این خورشید شکوهمند را نوید دادند. پرتوهای این خورشید فروزان، نهال آرمان های والای امت اسلام را به بالندگی رسانید و باغ های اندیشه را بارور ساخت و در پرتو آن، نغمه توحید و صلای ایمان در همه جای کشور طنین انداز شد.

رمز پیروزی انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، طولی نکشید که پرتوهای معنوی این بارقه الهی مرزهای جغرافیایی را درنوردید و مسلمانان جهان را از خواب غفلت بیدار کرد و رستاخیز اسلامی را در سراسر جهان پدید آورد. زیرا این انقلاب، جنبه معنوی و دینی داشت و از این رو، توانست در کشورهای اسلامی نفوذ کند و هزاران انسان را شیفته خویش سازد. امام خمینی(ره) در معرفی انقلاب اسلامی و بیان رمز پیروزی آن فرمودند: «... این قیام، قیام حق بر باطل بود، قیام عبودیت بر طاغوت بود، قیام انسانیت بر توحّش بود. رمز پیروزی ما در این بود که نهضت ما جنبه معنوی و اسلامی داشت...» این هدیه غیبی بود که [خداوند] به ما داد. این استقلالی که خدای تبارک و تعالی به ما داده و دست اجانب را کوتاه کرده، برای خاطر آن قدرت ایمان و وحدت کلمه بود.»

انفجار شگفت انگیز

این رویداد شگفت انگیز چون انفجاری عظیم، گیتی را به تزلزل درآورد و ساکنان آن را در بهت و تحیّر فرو برد و تمامی تحلیل ها و برنامه ریزی های سیاست مداران و سازمان های جاسوسی و اطلاعاتی دنیای استکبار را دگرگون ساخت و راه تازه ای پیش روی حقیقت طلبان گشود. آنان که در گرداب ضلالت و مرداب مادی گرایی و رفاه طلبی فرو رفته بودند، با حساب و کتاب های دنیایی و اندیشه های علیل سیاسی خود نتوانستند از این رویداد معجزه آسا درک درستی یابند و به صراحت از درماندگی خود پرده برداشتند. امام خمینی(ره) درباره این گونه افراد فرموده است.

«رسوایی شان به خاطر آن است که اسلام و نفوذ معنوی آن را درتوده های مردم نشناخته اند و چشم و گوش خود را از شناخت حقیقت ها بسته اند.»

شمیم بهار

بیا بیا که شمیم بهار می آید

دل رمیده ما را قرار می آید

سر از افق بدرآورد صبح آزادی

سرود فتح و ظفر زین دیار می آید

بیا که شد سپری دوره تباهی ها

زمان سروری و اقتدار می آید

گریخت ظالم و برچیده شد بساط ستم

نهال حق و عدالت به بار می آید

بیا که گر رود اهریمن از وطن بیرون

فرشته از طرف کردگار می آید

خوش آمدی به وطن مقدمت گرامی باد

صدای هلهله از هر گذار می آید

قیام للّه ، عامل پیروزی انقلاب اسلامی

مهم ترین و اساسی ترین عامل پیروزی انقلاب اسلامی، قیام مردم برای خدا بود و این نکته حساسی است که از دید غربی ها و سیاست مآبان مادی گرا، خارج و از حیطه تفکر محدود آنان بیرون، و برای آنها و دنباله روان شان واژه ای نامفهوم است. حضرت امام(ره) در این باره چنین می فرمایند: «رمز پیروزی ما در این بود که نهضت ما تنها سیاسی نبود. فقط برای نفت نبود. [دارای[ جنبه معنوی و اسلامی محض بود. رمز پیروزی، اتکال به قرآن، و شیوه مقدس شهادت است. در عین حال که با تانک ها و مسلسل ها روبرو بودند، با دست خالی پیروز شدند. مشت بر تانک غلبه کرد شما رمز پیروزی را حفظ کنید.

انقلاب در روش ها و منش ها

حضرت امام(ره) پیش از آن که مردم را به انقلاب بر ضد طاغوت وادارد، انقلابی در درون دل هایشان آغاز کرد. بنابراین انقلاب اسلامی ایران، انقلابی بود بر ضد تمام ارزش های به ارث مانده از دوران سمت شاهی؛ انقلابی بود در روش ها، منش ها، سنت های جاهلی. انسان هایی که گاهی برای به دست آوردن وسایل بهتر زندگی، تظاهرات می کردند، چنان متحول شدند که باسخنرانی ها و رهنمودهای جاوید امام راه چند ساله را یک شبه طی کردند.

جوانانی که به فکر آرایش ظاهری خود و دنبال شهوات نفسانی بودند، این بار در جستجوی حقیقت، راه شهادت پیش گرفتند و حسین وار، ندای «هیهات منّا الذّلة» سر دادند و ارزش های طاغوتی را مبدّل به ارزش های قرآنی کردند.

ماه ظفر

مژده ای منتظران ماه ظفر باز آمد

ماه بهمن به دو صد شوکت و فر باز آمد

دور رنج و تعب حق طلبان شد سپری

روز فخر و شرف اهل نظر باز آمد

شد فروزان به جهان کوکب اقبال وطن

صبح پیروزی ما بار دگر باز آمد

فرا رسیدن دهه مبارک فجر و سالروز پیروزی بزرگ انقلاب اسلامی را به ملت شریف ایران، تبریک عرض می کنیم و امیداوریم گرامی داشت پیروزی انقلاب انگیزه ای برای انقلاب درونی ما باشد و همچنان که بر نظام پوسیده شاهنشاهی پیروز شدیم و آن دیوان و دوزخی دلان را از کشور خارج ساختیم، بر نفس اماره خویش نیز پیروز شویم و شیطان و اغواهای شیطانی را برای همیشه پاکسازی کنیم، چرا که در آن صورت به پیروزی حقیقی رسیده ایم و انقلاب اسلامی از هر گزندی ایمن کرده ایم.

دست آوردهای انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات عمیقی در داخل کشور و جهان ایجاد شد که مهم ترین آنها عبارت است از:

1ـ شکوفایی معنوی و گرایش مردم به سمت ارزش های اسلامی

2ـ احیای اصل امامت در قالب ولایت فقیه

3ـ گسترش آزادی های مشروع که خود موجب حضور بیشتر مردم در صحنه های مختلف اجتماعی شده است

4ـ فعال شدن حوزه و دانشگاه در صحنه های علمی و اجتماعی و وحدت این دو جناح مهم و سرنوشت ساز

5ـ حضور فعال زنان در انقلاب و بالا رفتن منزلت زن در ایفای نقش سیاسی

6ـ طرح مسأله استکبار ستیزی در سطح بین المللی و احیای فریضه جهاد و بیداری ملت های مظلوم در مقابل مستکبران و سلطه طلبان

7ـ مطرح شدن اسلام در صحنه های بین المللی به عنوان قدرتی قابل توجه

تاریخ انقلاب را باید خواند

تاریخ انقلاب را باید با خامه ای خون نگار بر صفحه جان ها نوشت و بادیده عبرت مطالعه کرد. تاریخ انقلاب را بایدنوشت تا آیندگان بفهمند که این انقلاب و میوه پر طراوت آن، یعنی نظام اسلامی آسان به دست نیامده و در پای واژه واژه این کتاب مقدس، خون پاک ترین و رشیدترین فرزندان این ملت ریخته شده است. تاریخ انقلاب را باید حفظ کرد، تا آنان که «در» «فجر» چشم به جهان گشوده اند و در «روشنایی» پا گرفته اند، قدر نعمت «روز» را بدانند و تصویری از سیاهی «شب» در ذهن خویش داشته باشند. تاریخ انقلاب را باید نگاشت و هر روز آن را مرور کرد تا موریانه های غفلت از درون تهی مان نکنند. تاریخ انقلاب را باید برای نسل جوان انقلاب خواند تا بدانند که نیاکانشان برای پیروزی و تداوم آن چه خون دل ها خورده اند، و چه شکنجه ها و مرارت ها و تبعیدها به جان خریده اند. باید به نسل جوان و نسل انقلاب یادآوری کرد تا میراث گرانسنگ انقلاب را ارزان از دست ندهند و آن را بیهوده در پای دنیاخواهی و شهوت طلبی قربانی نکنند.

بهمن 1257

در این روز، پس از سال ها که از هجران امام می گذشت و پس از انتظاری سرخ و طاقت سوز، امام در میان استقبال گرم عاشقان وفادار خویش بر خاک وطن قدم نهاد. آن روز مریدان آرزومند و امیداور؛ این گونه سرودند:

ای نور چشم ملت ایران خوش آمدی

ای یوسف عزیز به کنعان خوش آمدی

دیدی که چشم مردم ایران سپید گشت

یعقوب وار، در غم هجران خوش آمدی

تهران، آن روز شاهد بزرگترین استقبال تاریخ بود. جمعیتی پنج میلیونی که در طی روزهای گذشته مشتاقانه از شهرستان ها به تهران آمده بودند، در مسیری 33 کیلومتری در پیش قدم های مبارک امام، گل های سرخ و اشک های شوق فرو ریختند.

بهمن 1957

در این روز پرسنل سرافراز نیروی هوایی در برابر امام(ره) رژه رفتند و با فریادهای افتخارآمیز «ما قطره ای از ارتش توایم خمینی»، وفاداری خود را به امام و امت انقلابی اعلام کردند.

بهمن 2157

در این روز، دشمن کور دل که در تدارک توطئه خائنانه کودتا برای درهم کوبیدن انقلاب بود، ساعات منع عبور و مرور را از چهار و نیم بعدازظهر تاساعت دوازده روز بعداعلام کرد. رهبر خردمند انقلاب، حضرت امام خمینی(ره)، به مردم دستور دادند که به اعلامیه حکومت نظامی وقعی ننهند، و تا پیروزی نهایی، همچون روزهای قبل به خیابان ها بریزند. جنگ خونین گارد شاهنشاهی با نیروی هوایی آغاز شد و مردم مسلح به یاری افراد نیروی هوایی شتافتند.

بهمن 2257

دراین روز، سقوط نظام 2500 ساله استبداد و پایان شب سیاه ستم تحقق یافت و نغمه دل انگیز «در بهار آزادی، جای شهدا خالی» همه جا طنین انداز شد. «در این روز، امام امت، شرنگ مرگ به کام شاهان ریخت، سلطه را به قبرستان سلطنت سپرد و کنگره های قصر استکبار را ویران کرد. در این روز، نفس های سبز بهاری در تنمان جاری شد. «22 بهمن، ستم نابود شد، پلیدی رفت و تباهی و سیاهی رخت بر بست. در 22 بهمن، شادی و سرور به خانه ها آمد، استقلال نصیب ما شد، و نور جمهوری اسلامی دمید. در 22 بهمن، باغچه هامان گل داد، دلهامان شادمان شد و مردم ما جشن پیروزی بر پا کردند. دراین روز، ما به همه خیرها، امیدها و خوبی ها نایل شدیم. این جشن بی بدیل بر همگان خجسته باد.

بعثت جدید عصر

اکنون در آستانه شروع بیست و دومین سال انقلاب اسلامی و بعثت جدید عصر قرار داریم. در این روز توان و تلاش ملتی خستگی ناپذیر، طومار حکومت ظالمانه ستم شاهی رادرهم پیچید و بنای عدالت و استقرار نظامی بر اساس معیارهای اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله را فراهم آورد.در حالی آغاز بیست و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی را گرامی می داریم که کاروان انقلاب از سنگلاخ های عظیمی در مسیر حرکت خود عبور کرده است، و با اقتدار تمام بر مواضع اصلی و مکتبی خود، تأکید ورزیده است. بی تردید در ادامه نیز با الهام از ارواح مقدس شهدا و ایثارگران و با عنایات خداوند و تحت زعامت رهبر گرانقدرمان، موانع را رفع و نور امید را در دل محرومان جهان روشن خواهیم کرد.

طلوع دوباره اسلام

در بهمن ماه 57، جهان شاهد تحولی شگرف و انقلابی عظیم و مردمی در تاریخ بود. قیام ملتی مصمم و یکپارچه با قلب هایی سرشار از عشق و ایمان. در بهمن ماه، رهبر بزرگ و نستوهی، پس از سال ها دوری از وطن، قدم بر خاک گلگون میهن گذاشت که آزادی و استقلال را نصیب امتی خداخواه کرد. امام آمد و عظمت، شرافت و افتخار به همراه آورد و به فرموده مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، مدظله العالی، «امام آمد تا به نام خدا سفینه نجات خلق را از میان لجّه ای خون به ساحل پیروزی رهنمون شود. و بدین سان بهمن 57 طلوع دوباره اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله ، تجدید حیات مستضعفان و خشنودی حضرت ولی عصر، مهدی موعود(عج) را نوید داد.

حماسه پرشکوه

بهمن، یادآور حماسه پرشکوه و کم نظیر ملتی است که توانست تحت رهبری و هدایت بزرگمردی فرزانه و روحانی و با بهره گیری از دین مبین اسلام در رویارویی خونینی مقابل استبداد شاهنشاهی فصل جدیدی از حیات سیاسی و فرهنگی خویش را آغاز کند و بار دیگر نقش تاریخی و بی مانند خود را در اعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی تجدید کند.

طنین انقلاب اسلامی

طنین انقلاب اسلامی به دلیل دورن مایه دینی و زیربنای غنیِ فرهنگی آن همراه با آهنگ موزون و جان بخش امام خمینی(ره)، به سرعت در گستره جهان گوش ها را نوازش داد و قلوب انسان های مشتاق حقیقت و تشنه معنویت را به آبشخور زلال تفکر اسلامی رهنمون شد. این انقلاب عظیم و کم نظیر اسلامی در اندک زمان، با وارد کردن اسلام در صحنه سیاست بین الملل توانست، معادلات قدرت را در جهان تغییر دهد و آن را به عنوان نیروی سیاسی و فرهنگی جدیدی درمرکز توجهات جهانی قرار دهد.

اهداف انقلاب اسلامی

استقلال طلبی و نفی سلطه بیگانگان، اصالت دادن به معنویت و ارزش های اخلاقی، احترام به کرامت انسانی، احیای تفکر عقلانی در حوزه معرفت دینی، طرح این اندیشه که دین از سیاست و علم از دین جدانیست، بازگشت به هویت دینی و فرهنگی، احیا و اصلاح باورهای مذهبی، مقدم داشتن جمعی به جای منفعت طلبی های فردی، عدالت اجتماعی، ایجاد وضع مناسب برای رشد مادی و معنوی انسان ها و سرانجام وحدت و عزت امت اسلامی از اصلی ترین اهداف انقلاب اسلامی است. در حقیقت وجه غالب انقلاب کوشش در راه احیای فرهنگ و تمدن اسلامی و تشکیل حیات طیبه در عصر حاکمیت کفر و الحاد است.

محرک انقلاب

خورشید پرفروغ و خونین رنگ انقلاب اسلامی با گذشت بیش از دو دهه از عمر خویش، اینک سرافرازانه و پر شکوه تر از گذشته از پس قله پیروزی رخ می نماید. انقلابی که بزرگ ترین و عمیق ترین تحوّل ارزشی و فکری را در عصر حاضر به وجود آورد و معماربزرگ آن و احیاگر قرن، امام خمینی(ره)، اسلام نام محمدی را به صحنه های اجتماعی کشاند و با کنار زدن نظام طاغوتی، به اصلاح امور امت و تحکیم پایه های حکومت اسلامی در ایران و مطرح کردن اسلام به عنوان تنها راه نجات بشریت درجهان پرداخت. آنچه در این انقلاب انکارناپذیر و چشمگیر است تأثیر تعیین کننده اسلام، به عنوان محرک انقلاب و نقش سرنوشت ساز علمای آگاه به زمان، در بسیج و تمرکز بخشی توده ها، در پرتو اندیشه دینی می باشد. و همین هویت اسلامی انقلاب بود که امپریالیسم را در دو قالب شرقی و غربی اش، به چالش طلبید.

خوش آمدی

سلام بر تو ای مطلعِ فجر. ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی. خوش آمدی که با آمدنت زنجیرهای سنگی از گردنمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد، بر لب های پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مان گلبوته های عشق و امید رویید و بر گونه های زردمان گلخنده های شادی نمودار شد. خوش آمدی که با مقدمت، عطر آزادی به جای بوی باروت در فضای میهن اسلامی مان پیچید و قفس ها شکسته شد. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهر و دیارمان گریخت. خوش آمدی ای فجر پیروزی. تو طلوع آزادی وطن، بارش مهتاب، ترانه عشق، نردبان عروجی. مقدمت را گرامی می داریم و پیامت را پاسداری می کنیم. خوش آمدی، بمان و همچنان جاودانه باش.

امام آمد

امام آمد و چون خون در رگ هایمان جاری شد. امام آمد و به سان نور، شب تارمان را روشنایی داد. امام آمد و چون روح به کالبد مرده مان، حیاتی دوباره بخشید. امام آمد و زمستانمان را بهاری جاودانه کرد.امام آمد و فجر آورد و در دستان پر نورش، «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» را به ارمغان آورد. امام آمد، مردی که بر سر بیدادگران، کلیم وار می خروشید و بر تن خسته امت، دم مسیحایی بود. کلامش بوی وحی داشت و طعم شیرین آوای انبیاء دم مسیحایی اش مردگان گورستان ترس و یأس را حیاتی بخشید. جاودانه باد نظامش و بلند باد نامش.

پر بارتر از ده قرن

فاصله شب تاریک حکومت طاغوت، تا صبح روشن فجر صادق انقلاب، ده روز خدایی بود، شبهایش همه شب قدر. آری «دهه فجر». پس از آن ده روز، سپیده روشن جمهوری اسلامی دمید. «کلمة اللّه » بر فراز زمان جای گرفت و کاخ هایی که به قیمت ویرانی کوخ ها بر پا شده بود، به دست کوخ نشینان سقوط کرد و محشری عظیم از اراده مؤمنان مصمم و مشیّت تحول آفرین خدا پدید آمد. دیو گریخته بود که فرشته در آمد. امام در پیام خدایی اش و با دم مسیحایی اش در شهیدآباد «بهشت زهرا»، در «صور انقلاب» دمید و مردم را جان بخشید.

معجزه ایمان

یوم اللّه 22 بهمن، یادآور معجزه «ایمان» در مصاف با قدرت های مادی است. 22 بهمن پیش از آن که حکایت از پیروزی ملت داشته باشد گواه کارآمدی اندیشه دینی و نقش مؤثر «ایمان» و باورهای دینی در پیدایش حرکت های فراگیر و بنیادین اجتماعی است. همین نکته مشخصه اصلی انقلاب اسلامی ایران در میان دیگر انقلاب های بزرگ جهان است و نیز دقیقا همین نکته است که خشم و کینه توزی دشمنان داخلی و خارجی را برانگیخته و آنان را به موضع گیری خصمانه و مستمر بر ضد این انقلاب واداشته است.

پاسداری از ریشه های انقلاب

بزرگداشت پیروزی انقلاب و یوم اللّه 22 بهمن به معنای بزرگداشت آرمان های اسلامی و اعتقادات دینی است، که جوهره انقلاب را تشکیل می دهند. به عبادت دیگر حضور آگاهانه در صحنه هایی این چنین، از مصادیق پاسداری از ریشه های انقلاب است. از این رو، امید می رود مردم آگاه و بیدار ایران اسلامی با شرکت گسترده خود در راهپیمایی 22 بهمن، بار دیگر به دشمنان خارجی و داخلی بفهمانند که بر پیمانی که با امام بزرگ خویش در جهت تحقق بخشیدن به احکام اسلام و بنای جامعه دینی بسته اند، استوار بوده اند و خواهندبود و هیچ توطئه نظامی، اقتصادی و فرهنگی آنان را از صحنه ها خارج، و نسبت به اسلام و انقلاب دلسرد نخواهد کرد.

انقلاب و خودسازی

اینک بیش از دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد. انقلابی که کم ترین اثر آن، تجدید هویت دینی مسلمانان و ایجاد زمینه های خودسازی برای آنان بود. بی تردید امروزه همه ما بیش از هر زمان دیگر به خودسازی معنوی و روحی، محتاجیم و باید یکیایک ملت ما در این زمینه، اهتمام کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هنگام بازگشت از جنگی فرمودند: جهاد اصغر پایان یافت، جهاد اکبر باقی است. امروزه روز جهاد اکبر و مبارزه با هواهای نفسانی و خودسازی است و اگر ملت ما از این مهم فاصله بگیرند، هر چند به شکوفایی اقتصادی و رشد علمی هم برسد، سودی نکرده است؛ همچنان که در دنیا کشورهای مترقی بسیاری وجود دارد که علی رغم پیشرفت های اقتصادی و علمی، به دلیل فقدان معنویت، مردمشان به اضطراب و عذاب های روحی و روانی بسیاری دچارند.

بوی بهار

این روزها بوی خوش به همراه عطر آزادی از راه می رسد و تقویم تاریخ بار دیگر برگ زرینی به خود می افزاید و ما در آستانه بیست و دومین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی قرار داریم. آری، اینک ملت مسلمان ایران، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی خود را در حالی جشن می گیرد که فرهنگ و اندیشه اسلامی به برکت انقلاب اسلامی، در مسیر اوج و بالندگی خود، همچون سپر اخلاقی و معنوی استواری در برابر یورش فرهنگ و تمدن ضدارزشی غرب خودنمایی می کند و بر تجدید هویت دینی و تمسک به ارزش های دینی و انسانی پای می فشرد.

کارنامه انقلاب

بیست و دو سال پیش انقلاب اسلامی به ثمر نشست و آرمان بلند حق جویان و عدالت خواهان با تحقق جمهوری اسلامی عینیت یافت. این تحول شگرف که در تاریخ ایران بی نظیر بود، صاحبان اندیشه مادی را به شگفتی واداشت و قدرت و عظمت ایران اسلامی را ـ که روزگاری دست خوش هوس های دژخیمان و قدرت های سلطه گر وقت بود ـ به اوج رسانید. کارنامه انقلاب اسلامی مشحون از رشادت ها و جان فشانی های فرزندان مخلص انقلاب و آیینه شفاف ایثارگری ها و تلاش های بی دریغ شخصیت های برجسته انقلاب است. این میراث گران بها که ره آورد خون هزاران انسان پاک و صدهاشخصیت راست قامت انقلاب است، بیش از هر دست آورد دیگر نیازمند پاسداری و نگهداری است.

انقلاب اسلامی در دیدگاه امام(ره)

در نظر امام، انقلاب اسلامی که دست آورد میلیون ها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید و مایه امید مسلمان ها و مستضعفان و سرآغاز انقلاب انسان ساز جهانی است، فراتر از آن است که به بیان و زبان آید. به اعتقاد بنیانگذار راحل، انقلاب اسلامی، ماهیتی جز آنچه اهل بیت علیه السلام در اندیشه تحقق آن بوده اند، ندارد؛ یعنی ریشه در فرموده های ائمه اطهار علیهم السلام دارد و در راستای حماسه تاریخی عاشوراست. بدین ترتیب انقلاب از اسلامی راستین و راه سرخ شهادت و ایثار و فرهنگ سیاسی اهل بیت علیه السلام جدا شدنی نیست. در نظر امام(ره) انقلاب اسلامی، که ریشه در مکتب انقلابی تشیع و اسلام ناب محمدی دارد، میراث بزرگی است که ارزش هرگونه ایثار و جان فشانی را دارد.

انقلاب اسلامی، الگوی فکری و سیاسی ملت ها

تاریخ جهان پر از حوادث، رویدادها و انقلاب هایی است که هر کدام آثاری مثبت یا منفی به دنبال داشته است. آثار بعضی از انقلاب ها، با توجه به ماهیت مادی و اهداف سطحی آنها، محدود به زمان و مکان است و پس از مدتی، نابود می شود. در مقابل بعضی دیگر، به دلیل ماهیت معنوی و اهداف بلند انسانی و الهی شان به زمان و مکان خاصی محدود نمی شود و شعاع فکری و سیاسی آن، سایر کشورها را نیز فرا می گیرد. این جنبش ها الگوی فکری و سیاسی ملت های دنیا قرار می گیرد و هر چه از زمان وقوع آن می گذرد، جایگاه واقعی خود را بهتر و بیشتر باز می کند. انقلاب اسلامی ایران، از جمله پدیده های تاریخی است که موج عظیمی در دنیا ایجاد کرده است و با وجود گذشت چندین سال از وقوع آن، دورترین نقاط جهان را در برگرفته است.

جاذبه و دافعه انقلاب اسلامی

بدون شک، انقلاب اسلامی، برخی از ملت های دنیا را به سوی خود جذب و برخی را دفع کرده و به رویارویی با خود برانگیخته است و این دفع و جذب، همانا به سبب ماهیت فوق مادی و اهداف بلند الهی و انسانی آن است. کشورهایی که دچار بحران های غیرانسانی و الهی شده اند، به سوی انقلاب اسلامی گرایش پیدا کرده اند و کشورهایی که منافع شان به خطر افتاده است، از انقلاب اسلامی رو برتافته اند و اقدام به توطئه های متعدد و گسترده کرده اند.

برکات انقلاب اسلامی

گسترش اسلام و ارزش های مذهبی در جهان و رویکرد آزادگان جهان به اسلام و قرآن، احیاء ارزش ها و مقدسات دینی در میان جوانان کشورهای اسلامی اشتیاق مردم جهان به درک حقایق، آشکار شدن ماهیت پلید طرفداران دروغین حقوق بشر، دموکراسی و عدالت نزد ملت های تحت ستم جهان، رسوایی و انفعال امپریالیسم تبلیغی و طرد استکبار، همه و همه از برکات انقلاب اسلامی ایران است. چنان که قائد فقید و فرزانه انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) در این باره می فرمایند: «بحمداللّه از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است و می رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد.»

قرآن و انقلاب در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب

رهبر معظم انقلاب، می فرمایند: «مردم ایران عاشق قرآن هستند و انقلاب اسلامی راه را برای پیوستن جوانان و نوجوانان به کاروان عاشقان قرآن کریم گشوده است و امروز، روح قرآنی حاکم بر کشور است و جاذبه قرآن کریم، جوانان و نوجوانان را مجذوب محافل قرآنی کرده است. ایران اسلامی متکی به معارف قرآن است و نظام اسلامی در تلاش است که معارف قرآنی در سطح عموم مردم گسترش یابد؛ زیرا در این صورت ایران اسلامی شکست ناپذیر خواهد بود.»

حامیان اصلی انقلاب از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

رهبر خردمند و فرزانه انقلاب، قشر محروم جامعه را طرفداران واقعی نظام اسلامی می دانند و چنین می فرمایند: «حامیان اصلی انقلاب اسلامی طبقه محرومند که باید مورد توجه خاص برای خدمت قرار بگیرند، به دو دلیل: اولاً، چون احتیاجات شان بیشتر است و عدل این را اقتضا می کند و ثانیا چون آنها پشتیبانی شان از نظام جدی تر و همیشگی تر است و از اول این جور بوده است. توی جبهه ها چه کسانی بودند؟ نسبت ها را ملاحظه کنید. خیلی از این پولدارها از این مرفهین جامعه، از این بی دردها و بی احساس ها، هشت سال جنگ آمد و رفت و این ها جنگ را حس نکردند. همان غذا، همان راحتی، همان آرامش ؛ و چهار روز هم اگر شهر مورد تهاجمی بود، سوار ماشین شان می شدند و می رفتند یک جای دیگر و راحت استراحت می کردند و نفهمیدند بر سر این مملکت چه گذشت.»

فجر بیداری

رسید موسم بهمن بهار باز آمد

جلال محفل ما، یار دل نواز آمد

به پاست خیمه آلاله های صحرایی

«و ان یکاد» بخوان موسم نیاز آمد

درون هر ورق سبز بنگری، بینی

جمال یوسف مصری در این تراز آمد

چراغ لاله فروزان شد از دم عیسی

شمیم یاد عزیزانِ پاکباز آمد

زمان، زمان طلوع است و فجر بیداری

کنون که جلوه خورشید برفراز آمد

بهار آفرین قرن ها خزان

گلبوته عشق شکفت و بلبل حدیثی تازه گفت، پنجره های دیدگان ما، به تپشی شورانگیز روی آوردند و گوش هامان نغمه ای نو و دلکش شنید. دل های امیدوار و جان های مشتاق، دستان خویش را به سمت آمدن نور گشودند و چنین سرودند:

ما را که درد عشق و بلای خمار کشت

یا وصل دوست یا می صافی دوا کند

و تو آمدی و وصل دوست روزی ما شد. هاله ای از عطر آن گل غایب را برگرداگرد چهره ات دیدیم و آهنگ هماهنگی از صدای قدم های استوار و مصمم ات شنیدیم. اینک، لب های درختان، حنجره های بلبلکان، نوای مرغان عشق و فریاد همه یاران این است که «امام آمد». روح خدا آمد و بهار آفرینِ قرن ها خزان آمد.

نشاط سحر

خیزید که هنگام نشاط سحر آمد

شب رفته و خورشید ز مشرق به در آمد

برپا شده صد ولوله در گلشن توحید

کز بام فلک مرغ صبا خوش خبر آمد

آمد پی ایجاد سحر ناجی خورشید

بر جان خدایان دروغین تبر آمد

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه

ofoghenoor.ir

 

عید قربان در کلام امام خمینی‌(ره) 

عید، سیاست، وحدت اسلامی
امام خمینی «تفرقه» را مشکل جهان اسلام می‏داند، و از آنجا که ایشان معتقد است که «اسلام تمامش سیاست است» با استفاده از ظرفیت‏های اسلام به دنبال چاره ‏جویی و رفع این مشکل می ‏باشد. یکی از ظرفیت‏ها عید قربان می‏ باشد.
امام خمینی پس از اینکه می فرمایند که در اسلام، سیاست و دیانت به هم آمیخته است تصریح می کنند؛ اسلام مثل مسیحیت و یهودیت نیست. بشنوید:
اسلام «مثل مذهب مسیح [نیست‏] یعنى این مذهبى که حالا دست مسیحیها هست؛ و من گمان ندارم که مسیح- علیه السلام- مذهبش این بوده است که اینها الآن می گویند که هیچ کارى نداشته باشند به زندگى مردم و هیچ کارى به وضع سیاسى نداشته باشند، و همین بروند و یک زنگى بزنند و دنبال آن زنگ هم یک عبادت مختصرى بکنند و تمام بشود برود سراغ [کارش‏]. من گمان نکنم که در دنیا همچو مذهبى مذهب مسیحى باشد؛ منحرف شده است این مذاهب. مذهب یهود و همین طور مذهب نصارا انحرافات پیدا کرده است، دست در آن وارد شده است. مذهب اسلام، که سندش قرآن است و محفوظ هست، حتى یک کلمه تغییر نکرده است.»

عید، سیاست، بیداری اسلامی
ایشان در پیامشان به کنگره حج می‏ نویسند: «عید سعید و مبارک در حقیقت آن روزى است که با بیدارى مسلمین و تعهد علماى اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمکاران و جهانخواران بیرون آیند. و این مقصد بزرگ زمانى میسر است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملتهاى زیر ستم ارائه دهند. و ملتها را با اسلام ناشناخته آشنا کنند، و فرصتها را براى این امر بزرگ سرنوشت‏ساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتى بالاتر و والاتر از کنگره عظیم حج که خداوند متعال براى مسلمانان فراهم آورده است. و مع الأسف ابعاد مختلف این فریضه عظیم سرنوشت‏ساز به واسطه انحرافهاى حکومتهاى جور در کشورهاى اسلامى و آخوندهاى فرومایه دربارى و کج ‏فهمیهاى بعضى از معممین و مقدس‏نماها در تمام‏ کشورهاى اسلامى در پرده ابهام باقى مانده است.» بنابراین کاملاً روشن است که ایشان با استفاده از کنگره حج که قربانی در روز دهم ذیالحجه یکی از مناسک آن است به دنبال بیداری اسلامی و مبارزه با مستکبرین است.
وی در جمع سفیران ممالک اسلامى عید مسلمین را استقلال مسلمین می‏دانند و تصریح می‏ کنند «عید مسلمین وقتى سعید و مبارک هست که مسلمین خودشان استقلالشان را و مَجدشان را - آن مجدى که در صدر اسلام براى مسلمین بود - به دست بیاورند. مادامى که مسلمین در این حال هستند، در حال تفرُّق و تشتُّت، و در حالى که همه چیزشان پیوسته به غیر است، هیچ روزى براى آنها مبارک نیست. مبارک آن روزى است که دست اجانب از ممالک ما، از ممالک اسلامى، کوتاه بشود، و مسلمین روى پاى خودشان بایستند و امور مملکتشان را خودشان به دست بیاورند.»(4)

عید، سیاست، عرفان
نگاه امام خمینی به سیاست آمیخته با دیانت و عرفان است. «این مواقفى که در اسلام هست مثل عید فطر، عید اضحى‏، قربان، و حج- مواقف حج- نماز جمعه، جماعات که در شب و روز انجام مى‏گیرد، این مواقف جنبه‏ هاى عبادى دارد، و جنبه‏ هاى سیاسى و اجتماعى هم دارد؛ یعنى جنبه عبادی اش در جنبه سیاسی اش- اینها- مُدْغَمند، مُنْضَم به همند. دیانت اسلام یک دیانت عبادىِ تنها نیست و فقط وظیفه بین عبد و خداىِ تبارک و تعالى، وظیفه روحانى تنها نیست؛ و همین طور یک مذهب و دیانت سیاسى تنها نیست؛ عبادى است و سیاسى. سیاستش در عباداتْ مُدْغَم است و عبادتش در سیاسات مدغم است. یعنى همان جنبه عبادى یک جنبه سیاسى دارد. همین اجتماع در اعیاد براى نماز، این عبادت است لکن آن اجتماع خودش جنبه سیاست دارد. مسلمانها باید از این اجتماعاتى که هست، از این اجتماعات استفاده ‏هاى زیاد بکنند.» 
امام ابعاد عرفانی عید قربان را اینگونه تبیین می‏ کند: «مسئله قربانى فرزند یک باب است که به حسب البته دید نوع بشر، مسئله مهمى است، لکن آن چیزى که مبدأ این عمل می شود، آن چیزى که مقابله ما بین پدر و پسر را در آن جا متحقق می کند، این یک مسائل قلبى و روحى و معنوى است، فوق این مسائلى که ماها می ‏فهمیم. ما همین می گوییم که ایثار کرد، قربانى کرد و واقعاً این طور بوده است، مهم هم هست. لکن آیا در نظر ابراهیم هم ایثار بوده است؟ ابراهیم هم در نظرش این بوده است که حالا یک چیزى، تحفه‏اى می برد پیش خدا؟ اسماعیل هم- سلام اللَّه علیه- در نظرش بوده که یک جانفشانى دارد مى‏کند براى خدا؟ یا مسأله این نیست. این مسئله ‏اى است که تا نفسانیت انسان هست، خودیت انسان هست، ایثار اسمش هست. من ایثار می کنم در راه خدا فرزندم را، من ایثار می کنم در راه خدا جان خودم را. این، براى ما مهم است و زیاد مهم است، براى ابراهیم نیست مسأله این، ایثار نیست. ابراهیم خودى نمی بیند تا ایثارى کرده باشد، اسماعیل خودى نمی ‏بیند تا ایثار کرده باشد. ایثار این است که من هستم و تو هستى و عمل من و براى تو و ایثار. این، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولیاى خدا شرک است، در عین حالى که در نظر ما کمال بزرگى است، ایثار بزرگى است.

عید براى ما یک معنا دارد، براى ابراهیم و براى پیغمبرها یک معناى دیگرى دارد، ما هم عید می ‏کنیم، آنها هم عید می ‏گیرند، لکن آنهایى که عید می گیرند عید لقاست، آنها عود می کنند به آن جایى که از آنجا ظاهر شدند و عید می گیرند براى این امر، البته بعد از ارجاع به- باز از آن معناى سیر الهى- بعد از ارجاع اسمش عید می شود. و بعدهاى معنوی اش بسیار زیاد است و دست ما از آن کوتاه است و بعدهاى سیاسى و اجتماعیش هم زیاد است و زیاد بوده است و امیدواریم که زیاد بشود.»
در سخنرانی دیگری می‏ فرمایند: «بعضى امور است که تصدیقش آسان است لکن تصورش مشکل. بعضى از مسائل هست که تصور، انسان نمی ‏تواند بکند، لکن تصدیقش می کند، و مسائل که مال اهل معرفت است از این جور مسائل هستند، تصدیق مى‏شود کرد به اینکه هو الظاهر، لکن تصور هو الظاهر یک تصورى است که بسیار مشکل است، مگر براى آنهایى که خاصه اولیا هستند و عید شریف قربان و اینکه همه را خواستند، فى الناس، فریاد بزن بین ناس که بیایند و بیایند به‏ سوى تو اى ابراهیم، و به سوى رسول خدا در وقتى که رسول خدا هست، و به سوى ولىّ در وقتى که ولىّ هست، به سوى او بیایند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است، نه اینکه به سوى او بیایند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عین به سوى خدا رفتن است. از این جهت دعوت به این است که به سوى خدا بروند، لکن راه این است، طریق این است. و ابراهیم- سلام اللَّه علیه-، عید براى او براى ذبیح اللَّه است، که ثمره وجود خودش را حاضر شد که فدا کند، و براى رسول اللَّه هم، براى ذبیح اللَّه در این امت است، که ذبیح اللَّه هم، «فِدیه» هم تفسیر شده است در بعض روایات به حضرت سید الشهدا. ابراهیم تا آن حدى که حد فداکارى هست رفت، منتها خداى تبارک و تعالى براى او فِدیه فرستاد، و پیغمبر اکرم هم تا آن حدى که هست و و اصل هم به آن حدّ شد، براى اینکه ذبح واقع شد. و نمونه‏ هایى از این مسائل در بین بشر هست، لکن با تفاوتهاى بسیار زیاد که آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است.»

عید، سیاست، شهادت
امام خمینی در ادامه صحبتشان به ابعاد سیاسی عید قربان و الگو گرفتن جوانان ایران از حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره می‏ کنند و می‏ فرمایند: « شما در این عصر که ملاحظه می کنید جوان‏هایى هستند که واقعاً فداکارى می کنند، واقعاً رو به شهادت می روند. کسانى هستند که واقعاً جوان‏هایشان را به شهادت می ‏فرستند و خوشحال هم هستند. این همان سنخ هست، لکن تفاوت این است که آنجا معرفت یک معرفت عالى مقامى است و اینجا به آن مرتبه نرسیده است، اینجا نمونه‏ اى از اوست. فداکاری هاى جوان‏هاى عزیز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است که آنها کردند. اینها ذبح می شوند به همان طورى که اسماعیل ذبح شد و به همان طورى که فدیه اسماعیل به حسب روایات ذبح شد. و ما باید بگوییم که عاجزیم از اینکه همین فداکارى که اینها دارند هم، ما عاجزیم که تصور کنیم. و بحمد اللَّه این فداکارها براى اسلام آن چنان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند، آن طور براى کشور خودشان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند.»
امام خمینی در پیامشان به ملت ایران در سالگرد کشتار خونین مکه و پس قبول قطعنامه 598 با نگاه به عید قربان شهادت زائران ایرانی را تحلیل کرده‏اند: « آل سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق نه تنها حرم را، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.
مسلمانان جهان در سال گذشته و براى اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم- علیه السلام- که دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در مناى رضایت حق جشن گرفتند. و بار دیگر امریکا و آل سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بی ‏پناه ما کشته‏ها گرفتند؛ و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردى و قساوت بر پیکر نیمه جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشکیده مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه کسانى و از چه گناهى؟ انتقام از کسانى که از خانه خویش به سوى خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از کسانى که سالها کوله بار امانت و مبارزه را بر دوش کشیده بودند.
انتقام از کسانى که همچون ابراهیم- علیه السلام- از بت‏شکنى برمی گشتند؛ شاه را شکسته بودند؛ شوروى و امریکا را شکسته بودند؛ کفر و نفاق را خرد کرده بودند. همانها که پس از طى آن همه راهها با فریاد: و أَذِّن فِى النَّاس بِالحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا پابرهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند، به میهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند، و عطش خویش را در زلال مناسک حج برطرف نمایند و با توانى بیشتر مسئولیت ‏پذیر گردند و در سیر و صیرورت ابدى خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگى و دلبستگى به دنیا را از تن به در آورند.
همانها که براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام، و مُحرِم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم کردند تا نه تنها بنده زرخرید امریکا و شوروى نباشند، که زیر بار هیچ کس جز خدا نروند. آمده بودند که دوباره به محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- بگویند که از مبارزه خسته نشده‏ اند و به خوبى می ‏دانند که ابى سفیان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در کمین نشسته ‏اند؛ و با خود می گویند مگر هنوز لات و هُبَل در کعبه‏ اند. آرى، خطرناکتر از آن بتها، اما در چهره و فریبى نو. آنها می دانند که امروز حَرَم، حَرَم است اما نه براى ناس، که براى امریکا! و کسى که به امریکا لبیک نگوید و به خداى کعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانى که همه ذرات وجود و همه حرکات و سکنات انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است؛ و حقیقتاً می رود تا فضاى کشور و زندگى خویش را با آواى دلنشین «لَبَّیکَ، اللَّهُمَّ لَبَّیکَ» معطر سازد.»(9)
عید، سیاست، ولایت
مقام معظم رهبری می‏فرمایند: «بدون شک روز «عید غدیر» اهمیت بسیارى دارد. در روایات ما وارد شده که عظمت این روز، حتى از روز «عید فطر» و روز «عید قربان‏» هم بیشتر است. نه اینکه از اهمیت آن دو عید عظیم اسلامى چیزى کم بشود، بلکه به خاطر اینکه این عید حاوى یک مضمون والاتر است. اهمیت این عیدى که طبق روایات ما برترین اعیاد است، در همین است که متضمن موضوع ولایت است. شاید بتوان گفت که هدف از همه‏ ى زحماتى که پیغمبر اکرم و بزرگان دین و انبیاء الهى علیهم الصّلاة و السّلام، متحمّل شده ‏اند، استقرار ولایت الهى بوده است. گویا در روایتى از امام صادق علیه الصّلاة و السّلام است که در مقام هدف جهاد فی سبیل الله مجموعه ‏ى تلاش‏هایى که براى دین می شود فرموده ‏اند: «لیخرج الناس من عبادة العبید الى عبادت الله و من ولایت العبید الى ولایت الله.» هدف این است که انسانها را از ولایت بندگان و بردگان با معناى وسیعى که این کلمه دارد خارج سازند و به ولایت اللّه نائل کنند.»(10)
عید، سیاست، ابراهیم
امام خمینی ابراز امیدواری می‏ کنند که تمام ملت‏ها و مستضعفین جهان ابراهیم‏وار در برابر مستکبرین قیام کنند و نترسند: «ما آرزو داریم که این سرافرازى براى همه ملت‏ها حاصل بشود و انقلاب به همین معنا براى همه ملت‏ها حاصل بشود، براى همه مستضعفین حاصل بشود.»(11)
پی نوشتها: 
(1) . صحیفه امام، ج‏1، ص 270
(2). صحیفه امام، ج‏4، ص 447 ـ 448
(3) . صحیفه امام، ج‏19، ص 21
(4). صحیفه امام، ج‏10، ص 414
(5). صحیفه امام، ج‏4، ص 447 ـ 448
(6). صحیفه امام، ج‏19، ص 49
(7). صحیفه امام، ج‏18، ص 120 ـ 121
(8). صحیفه امام، ج‏18، ص 122
(9). صحیفه امام، ج‏21، ص 74 ـ 75
(10). بیانات، 19/ 03/ 1372
(11). صحیفه امام، ج‏18، ص 122

ofoghenoor.ir

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی رحلت عالم متقی آیت الله خزعلی

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، درپی رحلت عالم متقی آیت الله آقای ابوالقاسم خزعلی پیام تسلیتی صادر کردند.
متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:


بسمه تعالی
درگذشت عالمِ عامل و پرهیزگار مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ ابوالقاسم خزعلی رحمت الله علیه را به خاندان محترم و همه ی بازماندگان و نیز به دوستان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم. عمر با برکت این روحانی با فضیلت، سرشار از نقطه های درخشان است، سالیان دراز بهره گیری از درس امام خمینی و دیگر فقهای بزرگ در قم و مشهد، همراهی با امام بزرگوار از آغازین روزهای نهضت انقلابی و دفاع شجاعانه از آن بزرگمرد و در دوران دشوار اختناق طاغوتی با بیانی رسا و صریح، حضور در مسئولیتهای سنگین پس از پیروزی و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان، صبر جمیل بر شهادت فرزندش در قم و در هنگامه ی حرکات انقلابی ملت ایران و آنگاه حفظ قرآن و انس با آن و با دریای بی پایان حدیث و نیز فعالیت بلند مدت در تبلیغ و بیان معارف اسلامی، و آنگاه ثبات قدم در خط اصیل و صراط مستقیم انقلاب در همه حال و تا پایان زندگی ... 
اینها سرفصلهای مهم زندگی این عالم متقی و پرکار است که در دیوان الهی مضبوط و مأجور است انشاالله.
رحمت و مغفرت الهی برای آن بزرگوار مسألت میکنم.

سید علی خامنه ای
۲۵شهریور ۱۳۹۴


خلاصه ای از زندگینامه آیت الله ابوالقاسم خزعلی

پس از یک دوره طولانی بیماری؛

آیت الله خزعلی دعوت حق را لبیک گفت

آیت الله ابوالقاسم خزعلی، عضو مجلس خبرگان پس از یک دوره طولانی بیماری و به دلیل کهولت سن صبح چهارشنبه هفته گذشته دعوت حق را لبیک گفت.

آیت الله خزعلی، در سال 1304 هجری شمسی در بروجرد، از توابع استان لرستان متولد شد. بخشی از تحصیلات ابتدایی را در استان لرستان و باقیمانده آن را به دلیل مهاجرت به مشهد مقدس در این شهر سپری کرد. در سن 17 سالگی به تحصیلات حوزوی علاقه مند شد و به حوزه مشهد رفت و دوره مقدمات و سطح را در این حوزه فرا گرفت، سپس برای ادامه تحصیلات حوزوی و بهره مندی از محضر اساتید برجسته نظیر آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی (ره) عازم قم شد و در کلاس درس خارج فقه و اصول آنان شرکت کرد. مشاهده شخصیت امام خمینی (ره) در زمان تحصیل و ارتباط نزدیک با ایشان به دلیل شرکت در کلاس درس حضرت امام باعث علاقه مندی وی به شخصیت ایشان و قدم گذاشتن در مسیر مبارزات علیه رژیم پهلوی شد. آیت الله بروجردی نیز علاقه ویژه ای به وی به عنوان یکی از شاگردان برجسته خود داشت.ارتباط نزدیک با این دو شخصیت سبب انجام فعالیت های مبارزاتی نظیر سخنرانی، انتشار اعلامیه ها و رهبری مردم جهت حرکت های اعتراضی علیه رژیم شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی مسئولیت هایی نظیر عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و عضویت در مجلس خبرگان رهبری به نمایندگی از مردم خراسان رضوی را بر عهده داشته است.

او در سال 1338 طی یک سخنرانی در شهر رفسنجان، با مقایسه شاه و آیت الله بروجردی، شاه را به یک انگشتر در دستان بروجردی تشبیه کرد و در توضیح قدرت مرجع تقلید شیعیان اظهار کرد که هرگاه ایشان اراده نماید. این انگشتر را پرت می نماید. این سخنان تأثیر گسترده ای در میان نیروهای امنیتی رژیم پهلوی در برخورد نسبت به سخنان آقای خزعلی ایشان را به سه سال تبعید به گناباد محکوم کرد. بارزترین جنبه سیاسی شخصیت آیت الله خزعلی حضور مستمر و شایان، در نهضت اسلامی امام خمینی(ره) بود. در سال 1352 باز به دلیل امضای نامه و اعلامیه به نفع حضرت امام (ره) به بندر گناوه تبعید شد.

پس از جریان تبعید در گناباد، امام (ره) ایشان را به حضور طلبید و ضمن تشویق خواستار ادامه مبارزه با دستگاه پهلوی گردیدند. در دهه 1340 آیت الله خزعلی سفرهای تبلیغی زیادی به نقاط مختلف ایران، به خصوص استان خوزستان، انجام داد. از دیگر فعالیت های آیت الله خزعلی سخنرانی در حسینیه ارشاد است. این مرکز در اواخر دهه 1340 محل سخنرانی شخصیت هایی چون استاد مطّهری و دکتر شریعتی بود. آقای خزعلی نیز در سال 1348 چند سخنرانی در حسینیه ارشاد ایراد کرد که محتوای آنها ضرورت فعالیت های فرهنگی از جمله تأسیس کتابخانه بود.

تبعیدهای پیاپی و محدودیت های روزافزون، آیت الله خزعلی را از پیگیری مبارزه علیه رژیم باز نمی داشت. در سال 1354 آیت الله خزعلی در مسجد الجواد تهران دستگیر و در زندان قزل قلعه به مدت 48 روز در یک سلول به همراه یک نفر دیگر حبس گردید.

آیت الله خزعلی پس از استعفای «آیت الله مهدوی کنی» به عضویت شورای نگهبان در آمد. دور دوم انتصاب فقهای شورای نگهبان در سال 1359، شورای نگهبان با حضور آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله احمد جنتی، آیت الله ابوالقاسم خزعلی، آیت الله محمدی گیلانی، آیت الله محمد مومن و آیت الله امامی کاشانی تشکیل شد.

روحش شاد و یادش گرامی 

ofoghenoor.ir

شهید ستاری‌ در میدانهای‌ جنگ‌، بارها تا مرز شهادت‌ پیش‌ رفت‌ و پیوسته‌ در طلب‌ شهادت‌ بود، او شب‌ و روز نمی‌شناخت‌ و تمامی‌ لحظات‌ زندگی‌ خود را وقف‌ خدمت‌ به‌ اسلام‌ و نظام‌ اسلامی‌ کرده‌ بود.                                                                                                                                                     مقام معظم رهبری (مدظله العالی) 


زندگینامه شهید منصور ستاری

منصور ستاری در سال ۱۳۲۷ در روستای ولی آباد ورامین دیده به جهان گشود. پدرش، مرحوم حاج حسن شاعری فاضل بود که دیوانی از او به نام «ماتمکده عشاق» به یادگار مانده است.

منصور ستاری دوران ابتدایی را در مدرسه ولی آباد ورامین و دوران متوسطه را در قریه «پوینک» باقر آباد به پایان رسانید. وی در طول دوران تحصیل همواره یکی از شاگردان ممتاز کلاس به شمار می‌رفت.

شهید بزرگوار پس از اخذ دیپلم متوسطه ، در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکدة‌افسری شد و پس از پایان دورة‌دانشکده به درجة ستوان دومی نایل آمد . در سال ۱۳۵۰ جهت طی دورة‌علمی کنترل رادار به کشور آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره یکساله، در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد.

شهید ستاری در سال ۱۳۵۴ در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته برق و الکترونیک پذیرفته شد . تعدادی از واحدهای دانشگاهی را گذرانده بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی تحصیل را کنار گذاشت و همدوش دیگر آحاد مردم به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت.

وی افسری مؤمن، متعهد، شجاع، آگاه، تیزهوش و کاردان بود. طرح‌ها و ابتکارهای زیادی در تجهیز سیستم‌های راداری، پدافندی به اجرا گذاشت که در طول جنگ تحمیلی توان نیروی هوایی را در سرنگونی هواپیماهای متجاوز دشمن دو چندان نمود.

تیمسار ستاری به علت فعالیتهای بیش از حدی که در اجرای طرح‌های جنگی از خود نشان داد، درسال ۱۳۶۲ به سمت معاون عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی منصوب شد.

طرح‌ها و برنامه‌هایی که شهید ستاری ارائه می‌داد بسیار منطقی، عملی، کاربردی و مؤثر بود . از این رو در سال ۱۳۶۴ به عنوان معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی برگزیده شد و به علت لیاقت و کاردانی و شایستگی که از خود نشان داد ، در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با درجة سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهده دار این مسئولیت بود.

در عملیات خیبر وقتی در محاصره بمباران شیمیایی او ماسک خود را تقدیم به پیرمردی که راننده لودر بود کرد را همه به یاد دارند. براثر این اقدام وی تا زمان شهادت از شامه بویایی بی بهره شده بود و تا پایان عمر این موضوع را مخفی می کرد.

4 رکن اقدامات شهید ستاری

۱ـ طرح و برنامه صحیح از ابتدای فرماندهی همراه با آینده نگری هرچه ژرف تر.
۲ـ سازماندهی نیروی انسانی متعهد و کارا = مستعد و مبتکر و بیش از همه خوداتکا و خودباور در پروژه های توسعه پیشرفت.
۳ـ تأمین وسایل و تجهیزات با بهره گیری حداکثر از منافع موجود داخلی و با تکیه بر اهداف خودکفایی کشور.
۴ـ اعمال مدیریت پویا و متکی بر روابط انسانی و ایجاد محیطی هرچه مناسب تر برای تشریک مساعی همگانی.
شهید ستاری با برنامه ای منسجم که در پیروزی نهایی بسیار مؤثر افتاد به کار پرداخت.

برخی از اقدامات مهم و بنیادین شهید ستاری

تأسیس دانشکده پرواز (خلبانی) این آرزوی دیرینه هر ایرانی وطن پرست و پرسنل نیروی هوایی بود. اولین سری دانشجویان خلبانی در مهرماه سال ۱۳۶۷ وارد دانشکده پرواز شدند.

تأسیس دانشگاه هوافضا با ۸ گرایش تحصیلی و مبتنی بر برنامه های آموزشی ـ مجموعه های کارشناسی و مصوبات وزارت فرهنگ و آموزش عالی.

تأسیس دانشکده پرستاری و راه اندازی مرکز تحقیقات و آموزش پزشکی (پاتولوژی) نیروی هوایی.

توجه به آموزش کارا (حین خدمت) و آموزش پرسنل رده میانی.

ایجاد هنرستان کارودانش ـ فنی و حرفه ای درمرکز آموزشهای هوایی و اجرای برنامه های آموزش و پرورش برای افرادی که حداکثر با سن شانزده سال به استخدام نهاجا درآمده بودند تا بتوانند همانند دانش آموزان دبیرستان به تحصیل بپردازند و دیپلم رسمی کشور به آنها اعطاشود.

ایجاد شبکه دیده بانی به منظور تقویت سیستم پدافندی کشور ـ ایجاد شبکه دیده بانی بصری ـ ایجاد موانع هوایی بر فراز دره ها، گذرگاهها و ارتفاعات و...

شهیدستاری که به واقع معماری آینده نگر برای سیستم پدافند هوایی کشور بود با راه اندازی تأسیسات و امکانات جدید تعمیر و نگهداری و نیز اجرای پروژه هایی نظیر پروژه اوج و نیز راه اندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش (پتا) توان نگهداری نیرو را تقویت و به چندین برابر قدرت قبلی ارتقاداد. این مهم برای کشوری که پایه های صنعتی اش تقریباً ضعیف بود کاری شگرف می باشد.

ایجاد مؤسسات فنی و صنعتی پیشرفته برای آموزش پروازی مرحله مقدماتی دانشجویان خلبانی با کمک مهندسین و متخصصین نهاجا با ساخت هواپیمای پرستو. این هواپیما از نظر امکانات عملیاتی تقریباً شبیه هواپیمای بونانزای ساخت آمریکا می باشد.

یکی از مهمترین فعالیتهای سرلشگر شهید منصور ستاری طی سالهای ۶۶ الی پایان جنگ تحمیلی اسکورت ناوگان تجاری کشتی های نفتکش ایران در خلیج فارس و دریای عمان تا خروج آنها بود. انجام عملیات اسکورت باتوجه به حجم عملیات جنگی و مضافاً حجم عملیات عادی و روزانه نهاجا کاری بس عظیم بود.

نگهداری مجتمع پتروشیمی بندرامام، حفاظت از میدان گازی کنگان و مواردی نظیر اینها یادآور اقدامات و جانفشانی های عقابان تیزپرواز و پرسنل پدافندی نیروی هوایی تحت فرماندهی و مدیریت این بزرگوار همیشه به یادماندنی است.

طراحی و ساخت خودروشمس ایجاد خطوط هوایی سها (سازمان هواپیمایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) شرکت در پروژه های دولتی در راستای امور مهندسی و تأسیساتی، افزایش کارایی و استخراج از معادن تحت پوشش از قبیل نمک سمنان که نیازمندیهای صنایع نفتی و پتروشیمی کشور را مرتفع و پشتیبانی می نماید، ازدیاد بازده صنایع فلزی (ریخته گری ـ تراش و...) و دریافت سفارش به منظور رفع نیازمندیهای دولتی، نظامی و خصوصی.

شهیدستاری منطقی ترین راه را برای کاهش اثرات محدودیت اعتباری و روبرویی با شرایط پس از جنگ انتخاب نمود و آن خودکفایی هرچه بیشتر نیروی هوایی بود. بدینوسیله علاوه بر آنکه از خروج اعتبارات نیروی هوایی جلوگیری می کرد توان تولیدی و خدماتی را افزایش داده و درآمدهای حاصل از این قبیل فعالیت ها را همواره تحت کنترل و نظارت دقیق قرارداد که به عنوان پشتوانه ای برای اجرای برنامه های سازندگی موردبهره برداری قرارگرفت.شهیدستاری با کمک فرماندهان و پرسنل عزیز نیروی هوایی پروژه های بلندمدت را طراحی نمود که یکی پس از دیگری جامه عمل می پوشد. یکی از این پروژه ها بعد از شهادت ایشان هواپیمای جنگی آذرخش بود که با حضور رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۶ به پرواز درآمد.

به هر تقدیر سرلشگر شهیدمنصور ستاری با حمایت پرسنل از ان گذشته نیروی هوایی آنچه درتوان داشت در طبق اخلاص نهاده و به پیشگاه ملت ایران تقدیم نمود و امروز به خیل شهیدانی پیوسته است که همواره در فراق آنها می سوخت. روح حماسی او از همان پهنه آسمان نیلگونی که مأوای همیشگی او و یارانش بود به ملکوت اعلی عروج کرد تا درکنار امام و فرمانده خود آرام گیرد.

روحش شاد و یادش گرامی 

ofoghenoor.ir

ــ بسيج شجرة طيبّه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه‌هاي آن بوي بهار وصل و طراوات یقين و حديث عشق مي‌دهد.

ـ تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقيناً از بركات و الطاف جلية خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد.

                                                                                               امام خمینی (ره)

ـ پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولي عصر (ارواحناه و فداه) مهدي موعود عزيز يك پيوند ناگسستني و هميشگي است.

ـ بسياري از پيشرفتها و موفقيتهاي نظام اسلامي در عرصه‌هاي مختلف مرهون تفكر و ميل بسيجي است.

                                                                مقام معظم رهبری (مدظله العالی)


زندگینامه شهید مهدی زین‌الدین

مهدی زین‌الدین در سال ۱۳۳۸ در کانون گرم خانواده‌ای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع، در تهران دیده به جهان گشود.

مادرش كه بانویی مانوس با قرآن و آشنای با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش كوشش فراوانی نمود. داشتن وضو، مخصوصاً هنگام شیردان فرزندانش برایش فریضه بود و با مهر و محبت مادری، مسائل اسلامی را به آنها تعلیم می‌داد.

نبوغ و استعداد مهدی باعث شد كه او در اوان كودكی قرآن را بدون معلم و استاد یاد بگیرد و بر قرائت مستمر آن تلاش نماید. پس از ورود به دبستان در اوقات بیكاری به پدرش كه كتابفروشی داشت، كمك می‌كرد و به عنوان یك فرزند، پدر و مادر را در امور زندگی یاری می‌داد.

مهدی در دوران تحصیلات متوسطه به لحاظ زمینه‌هایی كه داشت با مسائل سیاسی و مذهبی آشنا و در این مدت روح تشنه خود را با نصایح ارزنده و هدایتگر آن شهید محراب آیت‌الله مدنی (ره) سیراب می‌نمود.

به همین دلیل از حضرت آیت‌الله مدنی بسیار یاد می‌كرد و رشد مذهبی خود را مدیون ایشان می‌دانست. در مسیر مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، پدر شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین برای بار دوم از خرم‌آباد به سقز تبعید شد. این امر باعث شد تا مهدی كه خود در مبارزات نقش فعالی داشت دوری پدر را تحمل كند و سهم پدر را نیز در مبارزات خرم‌آباد بر دوش كشد.

در ادامه مبارزات سیاسی دوران دبیرستان، كینه عمیقی نسبت به رژیم پهلوی پیدا كرد و زمانی كه حزب رستاخیز شروع به عضوگیری اجباری می‌نمود. مهدي زین‌الدین به عضویت این حزب درنیامد و با سوابقی كه از او داشتند از دبیرستان اخراجش كردند.
به ناچار برای ادامه تحصیل، با تغییر رشته از ریاضی به طبیعی موفق به اخذ دیپلم گردید و در كنكور سال 1356 شركت كرد و ضمن موفقیت، توانست رتبه چهارم را در بین پذیرفته‌شدگان دانشگاه شیراز بدست آورد.

این امر مصادف با تبعید پدرش به جرم حمایت از امام خمینی(ره) از خرم‌آباد به سقز و موجب انصراف از ادامه تحصیل و ورود جدی‌تر ایشان در سنگر مبارزه پدرش شد.

پس از مدتی پدرش از سقز به اقلید فارس تبعید شد. این ایام كه مصادف با جریانات انقلاب اسلامی بود، پدر با استفاده از فرصت پیش‌آمده، مخفیانه محل زندگی را به قم انتقال داد. مهدی نیز همراه سایر اعضای خانواده، از خرم‌آباد به قم آمد و در هدایت مبارزات مردمی نقش موثرتری را عهده‌دار شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین كسانی بود كه جذب نهاد مقدس جهادسازندگی شد و با تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، برای انجام وظیفه شرعی و اجتماعی خود و حفظ و حراست از دست‌آوردهای خونین انقلاب، به این نهاد مقدس پیوست.

 

ابتدا در قسمت پذیرش و پس از آن به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم انجام وظیفه كرد. در زمان مسئولیت خود در واحد اطلاعات (كه همزمان با غائله خلق مسلمان و توطئه‌های پیچیده ضدانقلاب در شهر خونین و قیام قم بود) با ابراز نقش فعال خود و با برخورداری از بینش عمیق سیاسی، در خنثی كردن حركتهای انحرافی و ضدانقلابی گروهكهای آمریكایی نقش به سزایی داشت.

با آغاز جنگ تحميلي، مهدي زین‌الدین بی‌درنگ پس از گذراندن آموزش كوتاه مدت نظامی، به همراه یك گروه صدنفره خود را به جبهه رساند و به نبرد بی‌امان علیه كفار بعثی پرداخت. پس از مدتی مسئول شناسایی یگانهای رزمی شد و بعد از آن نیز مسئول اطلاعات - عملیات سپاه دزفول و سوسنگرد گردید.

در این مسئولیتها با شجاعت، ایمان و قوت قلب،‌ تا عمق مواضع دشمن نفوذ می‌كرد و با شناسایی دقیق و هدایت رزمندگان اسلام، ضربات كوبنده‌ای بر پیكر لشكریان صدام وارد می‌آورد. بخشی از موفقیتهای بدست آمده توسط رزمندگان اسلام در عملیات فتح‌المبین، مرهون تلاش و زحمات ایشان و همكارانش در زمان تصدی مسئولیت اطلاعات - عملیات سپاه دزفول و محورهای عملیاتی بود.

دلاور رزمنده مهدي زین‌الدین در عملیات بیت‌المقدس مسئولیت اطلاعات - عملیات قرارگاه نصر را برعهده داشت و به خاطر لیاقت، ایمان، خلوص، استعداد رزمی و شجاعت فراوان، در عملیات رمضان به عنوان فرمانده تیپ علی‌بن ابیطالب(ع) - كه بعدها به لشكر تبدیل شد - انتخاب گردید.

در عملیات رمضان، تیپ علی‌بن ابیطالب(ع) جزو یگانهای مانوری و خط‌شكن بود و با قدرت فرماندهی و هدایت وي به لشكر تبدیل شد. لشكر مقدس علی‌بن ابیطالب(ع) در تمام صحنه‌های نبرد سپاهیان اسلام (عملیات محرم، والفجرمقدماتی، والفجر3 و والفجر4) خط شكن و به عنوان یكی از یگانهای همیشه موفق، نقش حساس و تعیین كننده‌ای را برعهده داشت.

از خصوصیات بارز او شجاعت و شهامت بود. خط شكنی شبهای عملیات و جنگیدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سخت‌ترین پاتكها به خاطر این روحیه بود. روحیه‌ای كه اساس و بنیان آن بر ایمان و اعتقاد به خدا استوار بود. مجاهدت دائمی او برای خدا بود و هیچگاه اثر خستگی روحی در وجودش دیده نمی‌شد.

 

مهدي زین‌الدین در كنار تلاش بی‌وقفه، از مستحبات غافل نبود. اعقتاد داشت كه جبهه‌های نبرد، مكانی مقدس است و انسان دراین مكان، به خدا تقرب پیدا می‌كند. همیشه به رزمندگان سفارش می‌كرد كه به تزكیه نفس و جهاد اكبر بپردازند. او همواره سعی می‌كرد كه با وضو باشد. به دیگران نیز تاكید می‌نمود كه همیشه با وضو باشند. به نماز اول وقت توجه بسیار داشت و با قرآن مجید مانوس بود و به حفظ آیات آن می‌پرداخت. به دلیل اهمیتی كه برای مسائل معنوی قایل بود نماز را به تانی و خلوص مخصوصی به پا می‌داشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به دعا، نماز و جلسات مذهبی از همان دوران كودكی در زندگی مهدی متجلی بود.

با علاقه خاصی به بسیجی‌ها توجه می‌كرد. محبت این عناصر مخلص در دل او جایگاه ویژه‌ای داشت. برای رسیدگی به وضعیت نیروها و مطلع شدن از احوال برادران رزمنده خود به واحدها، یگانها و مقرهای لشكر سركشی می‌نمود و مشكلات آنان را رسیدگی و پیگیری می‌كرد. همواره به برادران سفارش می‌كرد كه نسبت به رزمندگان احترام قائل شوند و همیشه خودشان را نسبت به آنها بدهكار بدانند و یقین داشته باشند كه آنها حق بزرگی بر گردن ما دارند.

شیفتگی و محبت ویژه‌ای به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت. با شناختی كه از ولایت فقیه داشت از صمیم قلب به امام خمینی(ره) عشق می‌ورزید. با قبلی مملو از اخلاص، ایمان و علاقه از دستورات و فرامین آن حضرت تبعیت می‌نمود. به دقت پیامها و سخنرانیهای ایشان را گوش می‌داد و سعی می‌كرد كه همان را ملاك عمل خود قرار دهد و از حدود تعیین شده به هیچ وجه تجاوز نكند.

می‌گفت: ما چشم و گوشمان به رهبر است، تا ببینیم از آن كانون و مركز فرماندهی چه دستوری می‌رسد، یك جان كه سهل است، ای كاش صدها جان می‌داشتیم و در راه امام فدا می‌كردیم. او در سخت ‌ترین مراحل جنگ با عمل به گفته‌های حضرت امام خمینی(ره) خدمات بزرگی به جبهه‌ها كرد. حفظ اموال بیت‌المال برای شهید زین‌الدین از اهمیت خاصی برخوردار بود. همواره در مسئولیت و جایگاهی كه قرار داشت نهایت دقت خود را به كار می‌برد تا اسراف و تبذیر نشود. بارها می‌گفت: در مقابل بیت‌المال مسئول هستیم.

در استفاده از نعمتهای الهی و حتی غذای روزمره میانه‌روی می‌كرد. او خود را آماده رفتن كرده بود و همواره برای كم كردن تعلقات مادی تلاش می‌كرد. ایثار و فداكاری او در تمام زمینه‌ها، بیانگر این ویژگی و خصوصیتش بود.

برای اخلاص و تعهد آن شهید كمتر مشابهی می‌توان یافت. او جز به اسلام و انجام تكلیف الهی خود نمی‌اندیشید. در مناجات و راز و نیازهایش این جمله را بارها تكرار می‌كرد:

ای خدا! این جان ناقابل را از ما قبول بفرما و در عوض آن، فقط اسلام را پیروز كن.

او شخصیتی چند بعدی داشت: شخصیتی پرورش یافته در مكتب انسان ساز اسلام. خیلی‌ها شیفته اخلاق، رفتار، مدیریت و فرماندهی او بودند و او را یك برادر بزرگتر و معلم اخلاق می‌دانستند. زیرا او قبل از آنكه لشكر را بسازد، خود را ساخته بود.
اخلاق و رفتار او باتوجه به اقتضای مسئولیتهای نظامی‌اش كه دارای صلابت و قدرت خاصی بود، زمانی كه با بسیجیان مواجه می‌شد برادری صمیمی و دلسوز برای آنها بود.

مهدی زین‌الدین در زمینه تربیت كادرهای پرتوان برای مسئولیتهای مختلف لشكر به گونه‌ای برنامه‌ریزی كرده بود كه در واحدهای مختلف، حداقل سه نفر در راس امور و در جریان كارها باشند. می‌گفت:

من خیالم از لشكر راحت است. اگر چند ماه هم در لشكر نباشم مطمئنم كه هیچ مسئله‌ای به وجود نخواهد آمد.

او یكی از فرماندهان محبوب جبهه‌ها به شمار می‌آمد. فرماندهی كه نور معرفت، تقوا، صبر و استقامت سراسر وجودش را فراگرفته بود و این نورانیت به اطرافیان نیز سرایت كرده بود.

سردار رحیم صفوی جانشین محترم فرماندهی كل سپاه درباره او می‌گوید: شهید مهدی زین‌الدین فرماندهی بود كه هم از علم جنگی و هم از علم اخلاق اسلامی برخوردار بود. در میدان اسلام و اخلاق، توانا و در عرصه‌های جنگ شجاع، رشید، مقاوم و پرصلابت بود.

در آبان سال 1363 مهدي زین‌الدین به همراه برادرش مجید (كه مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشكر علی‌بن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حركت می‌كنند. در آنجا به برادران می‌گوید: من چند ساعت پیش خواب دیدم كه خودم و برادرم شهید شدیم.

موقعی كه عازم منطقه می‌شوند، راننده‌شان را پیاده كرده و می‌گویند: خودمان می‌رویم. حتی در مقابل درخواست یكی از برادران، مبنی بر همراه شدن با آنها، مهدی به او می‌گوید: تو اگر شهید بشوی، جواب عمویت را نمی‌توانیم بدهیم، اما ما دو برادر اگر شهید بشویم جواب پدرمان را می‌توانیم بدهیم.

فرمانده محبوب بسیجی‌ها، سرانجام پس از سالیان طولانی دفاع در جبهه‌ها و شركت در عملیات و صحنه‌های افتخارآفرین، در درگیری با ضدانقلاب شربت شهادت نوشید و روح بلندش از این جسم خاكی به پرواز درآمد تا در نزد پروردگارش ماوی گزیند.

همان طور كه برادران را توصيه مي‌كرد: ما بايد حسين‌وار بجنگيم؛ حسين‌وار جنگيدن يعني مقاومت تا آخرين لحظه؛ حسين‌وار جنگيدن يعني دست از همه چيز كشيدن در زندگي؛ اي كاش جانها مي‌داشتيم و در راه امام حسين(ع) فدا مي‌كرديم؛ از همرزمانش سبقت گرفت و صادقانه به آنچه معتقد بود و مي‌گفت عمل كرد و عاشقانه به ديدار حق شتافت.

پيكر پاك سردار مهدي زين‏الدين به همراه برادرش مجيد، پس از تشييعي با شكوه در گلزار شهدای علی بن جعفر قم در كنار هم به خاك سپرده شدند.

 

متن وصيتنامه سردار شهيد مهدي زين الدين

بسمه تعالی

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ كس نمی‌تواند پاسداری از اسلام كند در حالی كه ایمان و یقین به اباعبدالله ‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیكار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته كه به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تكلیف می‌كنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل كردن و حسین‌وار زندگی كردن. در زمان غیبت كبری به كسی «منتظر» گفته می‌شود و كسی می‌تواند زندگی كند كه منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد.
در این وصیتنامه فقط مقدار بدهکاری‌ها و بستانکاری‌ها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر.

1- مسائل شرعی:

الف)نماز: به نظرم نمی آید بدهکار باشم.ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم،لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.
ب)روزه:تعداد190روزه قرض دام وتنوانستم بگیرم.
ج)خمس:سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست.
د)حق الناس:وای از آتش جهنم و عالم برزخ،خداوند عالم بصیراست.

2- مادیات

الف:بدهکاریها:

1- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم،البته قبض دویست هزار ریال است،ولی ازاین مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است.
2-وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه 1گرفته ام که ماهانه بیشتر ازهزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه می دهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.
3-پنجهزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط در گاهی.

ب - بستانکاریها:

1-مبلغ هفتاد و پنج هزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم.این منزل را بمدت یکسال اجاره نمودم. باتفاق های رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی می کردند و ظاهرا شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی(صاحب اصلی خونه)اجاره کرده بودند،ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مستردننموده است.

2- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست)نزد پدرم داشته‌ام و مقداری هم مجددا اگر به پدرم داده‌ام جهت بدهی‌ها
پدرم برای خانه‌ای که خریده بود تا با آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم می‌باشد و من فقط مبلغ فوق ویکصد هزار تومان وام مندرج در بند2. بدهکاریها ره از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را داده‌ام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است.باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم رابه همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد.مطلب دیگری به ذهنم نمی‌رسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من اقدام نمایید.

 

پدر شهیدان سردار سرلشگر مهدی و مجید زین‌الدین بعد از مدت‌ها دست و پنجه نرم كردن با بیماری، 13 بهمن 1389 دار فانی را وداع گفت.

مرحوم عبدالرزاق شیخ زین‌الدینی از انقلابیون دوران سیاه شاهنشاهی بود كه خدمات ارزنده‌ای در قالب شركت در گروه‌های مردمی به انقلاب اسلامی ارائه كرده و حتی مدتی از عمر خود را در تبعید بسر می‌برد.

خاطره‌اي از بسيجي لشكر 17 علي‌بن ابي‌طالب در باره شهيد زين‌الدين:

یکی از بسیجیان لشکر 17 علی ابن ابیطالب این گونه روایت کرده است: یکی از شب ها که نوبت نگهبانی داشتم، بعد از اتمام پستم ، خسته و کوفته آمدم به سنگر تا نگهبان بعدی را بیدار کنم. دیدم بیرون چادر کسی خوابیده است. از فرط بی خوابی مغزم کار نمی کرد. گمانم آمد همان برداری است که نوبتش است. با قنداق اسلحه به پهلویش زدم و خوابش را پاره کردم و گفتم:«پاشو، نوبت نگهبانی شماست.»

آن بنده خدا هم بلند شد، و اسلحه را گرفت و خسته نباشیدی گفت و رفت سر پست . از زور خستگی، اصلا صورتش را ندیدم.
شاید حدود یک ساعت بعد، برادری که باید بعد از پست من نگهبانی می داد بیدارم کرد و گفت: «چرا من رو بیدار نکردی؟! پست و همین طوری ول کردی به امان خدا؟ اسلحه رو کجا گذاشتی؟ الان پاسبخش بیاد ، آبرو نمی مونه برامون.»

از تعجب خواب از سرم پرید. گفتم: «من دیشب به هوای تو ، یه بنده خدایی رو بیدار کردم. اونم اسلحه رو گرفت و رفت.»

یاد اسلحه که افتادم ، دلم خالی شد. مثل فشنگ از جا پریدم و رفتم سر پست نگهبانی. اصلا امیدوار نبودم کسی را آن جا ببینم ، اما دیدم. کنارش که رفتم ، قبل از این که خودش را بشناسم ، اسلحه خودم را شناسایی کردم. خیالم که راحت شد ، تا آمدم حرفی بزنم ، چشمم روی صورت آن بنده خدا قفل شد. اول فکر کردم اشتباه کردم ولی زود مطمئن شدم که ایشان فرمانده لشکرمان ، «آقا مهدی زین الدین» هستند.

زبانم نمی چرخید که یک کلمه حرف بزنم. از خجالت قلبم می خواست بایستد. بماند که با چه زحمتی ، آقا مهدی را راضی کردم که اسلحه را به خودم بدهد و برود استراحت کند. اصرار داشت که پست را تمام کند و من بروم استراحت کنم.

ظاهرا ایشان نصف شب از شناسایی بر گشته بود. وقتی می بیند بچه ها توی چادر خوابیدند، برای آن که خواب آن ها را به هم نزند ، همان جا بیرون چادر می خوابد که از بخت بد ، من سر رسیدم و بیدارش کردم.

خاطره‌اي از سردار علی حاجی زاده یکی از همرزمان شهید زین الدین

شهادت شهيد زين‌الدين تعبير خواب يكي از همرزمان ما بود.

۴۸ ساعت قبل از شهادت مهدي زين‌الدين با ماشيني كه به دستور وي از لجستيك لشكر به بنده واگذار شده بود با شهيد زين الدين به مقر لشكر در سردشت آمديم و شب خاطره‌انگيزي را با هم سپري كرديم؛ فرداي آن شب شهيد زين‌الدين از بنده كليد ماشين را خواست؛ بنده به شهيد زين‌الدين گفتم «اين ماشين هم مثل موتور شهيد همت در جزيره مجنون نشود».

وي به ماجراي موتور شهيد همت اشاره كرد و گفت: در جزيره مجنون يك موتور داشتم و آن‌ را در اختيار هيچ كسي قرار نمي‌دادم؛ هر كسي كه پيش شهيد زين‌الدين مي‌رفت تا وي وساطت كند كه موتور را به او دهم، نتيجه‌اي نداشت؛ شرايط به همين منوال سپري ‌شد تا اينكه در عمليات خيبر در جزيره مجنون متوجه شدم كه موتور نيست ، به سرعت پيش شهيد زين‌الدين رفتم و جريان را با او در ميان گذاشتم شهيد زين‌الدين به من گفت « نگران نباش، حاج همت به موتور احتياج داشت، به همين دليل از من خواست كه آن موتور را به او دهم و من هم نتوانستم حرفش را رد كنم و موتور را به او دادم» ولي بعد از چند ساعت متوجه شديم كه حاج همت بر اثر اصابت خمپاره‌ روي موتور به شهادت رسيده است.

با درخواست شهيد زين‌الدين كليد ماشين را به وي دادم و خودم به مهاباد آمدم، نصف شب يكي از بچه‌هاي شاهرود خوابي ديده بود كه رژيم بعث لشكر را بمباران كرده است و همه بچه‌ها ايستاده‌اند و قلب‌هايشان آتش گرفته است.

صبح آن روز به سراغ يكي از بچه‌هايي كه تعبير خواب مي‌دانست، رفتيم و او گفت «قرار است بلايي به سر لشكر بيايد، برويد صدقه جمع كنيد و دعاي رفع بلا را بخوانيد»؛ كمتر از چند ساعت متوجه شديم كه شهيد زين الدين و برادرش مجيد در همان ماشيني كه ۲ روز قبل از بنده تقاضا كرده بودند به شهادت رسيدند و خبر شهادت مهدي زين‌الدين تمام قلب‌ها را آتش زد و خواب آن رزمنده تعبير شد.

ده خاطره از شهيد مهدي زين‌الدين

1) عراقی ها، نصف خاکریز را باز کرده بوند و آب بسته بودند توی نیروهای ما. از گردان، نیرو خواستیم که با الوار و کیسه ی شن، جلوی آب را بگیریم. وقتی که آمدند، راه افتادیم سمت خاک ریز. دیدیم زین الدین و یکی دونفر دیگر، الوار های به چه بلندی را به پشت گرفته بودند و توی آب به سمت ورود ی خاکریز می رفتند. گفتم:«چرا شما؟ از گردان نیرو آمده» گفت:«نمی خواست. خودمون بندش می اوریم.»
2) عراق پاتک سنگینی کرده بود. آقا مهدی، طبق معمول، سوار موتورش توی خط این طرف و آن طرف می رفت و به بچه ها سر می زد. یک مرتبه دیدم پیدایش نیست. از بچه ها پرسیدم، گفتند«رفته عقب.» یک ساعت نشد که برگشت و دوباره با موتور، از این طرف به آن طرف. بعد از عملیات، بچه ها توی سنگرش یک شلوار خونی پیدا کردند. مجروح شده بود، رفته بود عقب، زخمش را بسته بود، شلوارش را عوض کرده بود، انگار نه انگار و دوباره برگشته بود خط.
3) سرتاسرِ جزیره را دودِ انفجار گرفته بود. چشم چشم را نمی دید. به یک سنگر رسیدیم. جلوش پر بود از آذوقه. پرسیدیم «اینا چیه؟»گفتند«هیچ کس نمی تونه آذوقه ببره جلو. به ده متری نرسیده، می زننش.» زین الدین پشت موتور، جعفری هم ترکش، رسیدند. چند تا بسته آذوقه برداشتند و رفتند جلو. شب نشده، دیگر چیزی باقی نمانده بود.
4) شب دهم عملیات بود. توی چادر دور هم نشسته بودیم. شمع روشن کرده بودیم.صدای موتور آمد. چند لحظه بعد، کسی وارد شد. تاریک بود. صورتش را ندیدیم. گفت «توی چادرتون یه لقمه نون و پنیر پیدا می شه؟» از صدایش معلوم بود که خسته است. بچه ها گفتند «نه، نداریم.» رفت. از عقب بی سیم زدند که «حاج مهدی نیامده آن جا؟» گفتیم «نه.» گفتند «یعنی هیچ کس با موتور اون طرف ها نیامده؟»
5) جزیره را گرفته بودیم. اما تیر اندازی عراقی ها بد جوری اذیت می کرد. اصلا احساس امنیت و آرامش نمی کردیم. سرِ ظهر بود که آمد. یک کلاشینکف توی دستش بود نشست توی سنگر، جلوی دید مستقیم عراقی ها. نشانه می گرفت و می زد. یک دفعه برگشت طرفمان، گفت«هر یک تیری که زدن، دو تا جوابشونو می دین.» همان شد.
6) اول من دیدمش. با آن کلاه خود روی سرش، و آرپی جی روی شانه اش مثل نیروهایی شده بود که می خواستند بروند جلو. به فرمانده گردانمان گفتم. صدایش کرد «حاج مهدی!» برگشت. گفت«شما کجا می رین؟» گفت«چه فرقی می کنه؟ فرمان ده که همه ش نباید بشینه تو سنگر. منم با این دسته می رم جلو.»
7) بعد خیبر، دیگر کسی از فرمانده گردان ها و معاون ها شان باقی نماند بود؛ یا شهید شده بودند، یا مجروح. با خودم گفتم«بنده ی خدا حاج مهدی. هیچ کس رو نداره. دست تنها مونده.» رفتم دیدنش. فکرمی کردم وقتی ببینمش، حسابی تو غمه. از در سنگر فرمان دهی رفتم تو. بلند شد. روی سرو صورتش خاک نشسته بود، روی لبش هم خنده ؛ همان خنده ی همیشگی. زبانم نگشت بپرسم«با گردان های بی فرمان دهت می خواهی چه کنی؟»
8) ماشین، جلوی سنگر فرماندهی ایستاد. آقا مهدی در ماشین را باز کرد. ته آیفا یک افسر عراقی نشسته بود. پیاده اش کردند. ترسیده بود. تا تکان می خوردیم.، سرش را با دست هایش می گرفت. آقا مهدی باهاش دست داد و دستش را ول نکرد. رفتند پنج شش متر آن طرف تر. گفت برایش کمپوت ببریم. چهار زانو نشسته بوند روی زمین و عربی حرف می زند. تمام که شد گفت «ببرید تحویلش بدید.» بی چاره گیج شده بود باورش نمی شد این فرمان ده لشکر باشد. تا آیفا از مقر برود بیرون، یک سره به مهدی نگاه می کرد.
9) چند تا سرباز، از قرارگاه ارتش مهمات آورده اند. دو ساعت گذشته و هنوز یک سوم تریلی هم خالی نشده، عرق از سر و صورتشان می ریزد. یک بسیجی لاغر و کم سن و سال می آید طرفشان. خسته نباشیدی می گوید و مشغول می شود. ظهر است که کار تمام می شود.سربازها پی فرمانده می گردند تا رسید را امضا کند. همان بنده ی خدا، عرق دستش را با شلوار پاک می کند، رسید را می گیرد و امضا می کند.
10) توی تدارکات لشکر، یکی دو شب، می دیدم ظرف ها ی شام را یکی شسته. نمی دانستیم کار کیه. یک شب، مچش را گرفتیم. آقا مهدی بود. گفت «من روزها نمی‌رسم کمکتون کنم. ولی ظرف‌های شب با من»

روحش شاد و یادش گرامی 

ofoghenoor.ir