وب سایت افق نور

تلاش وب سایت افق نور ، ترویج فرهنگ بسیج است

وب سایت افق نور

تلاش وب سایت افق نور ، ترویج فرهنگ بسیج است

وب سایت افق نور

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.امام خمینی(ره)
ایمیل: websiteofoghenoor@yahoo.com
جیمیل: websiteofoghenoor@gmail.com
کانال روبیکا:https://rubika.ir/ofoghenoor1

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولادت امام زمان» ثبت شده است

ميلاد باسعادت حضرت امام حسن مجتبی (ع)بر تمام شیعیان مبارک باد

پانزدهم رمضان سال سوم هجری قمری

 


شناخت مختصرى از زندگانى امام حسن(ع)
پيشواى دوم جهان تشيع كه نخستين ميوه پيوند فرخنده على (ع) با دختر گرامى پيامبر اسلام (ص) بود، در نيمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدينه ديده به جهان گشود.(1)
حسن بن على (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بيشتر درك نكرد زيرا او تقريباً هفت سال بيش نداشت كه پيامبر اسلام بدرود زندگى گفت.
پس از درگذشت پيامبر (ص) تقريبا سى سال در كنار پدرش امير مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت على (ع) (در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجرى با توطئه معاويه بر اثر مسموميت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسيد.

فريادرس محرومان
در آيين اسلام، ثروتمندان، مسئوليت سنگينى در برابر مستمندان و تهيدستان اجتماع به عهده دارند و به حكم پيوندهاى عميق معنوى و رشته‏ هاى برادرى دينى كه در ميان مسلمانان بر قرار است، بايد همواره در تأمين نيازمنديهاى محرومان اجتماع كوشا باشند. پيامبر اسلام (ص) و پيشوايان دينى ما، نه تنها سفارشهاى مؤكدى در اين زمينه نموده‏ اند، بلكه هر كدام در عصر خود، نمونه برجسته‏ اى از انسان دوستى و ضعيف نوازى به شمار مي رفتند.
پيشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزيده و ممتاز داشت، بلكه از لحاظ بذل و بخشش و دستگيرى از بيچارگان و درماندگان نيز در عصر خود زبانزد خاص و عام ب ود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دلهاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهيدستان، و نقطه اميد درماندگان بود. هيچ فقيرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت. هيچ آزرده دلى شرح پريشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمي ‏كرد، جز آنكه مرهمى بر دل آزرده او نهاده مي ‏شد. گاه پيش از آنكه مستمندى اظهار احتياج كند و عرق شرم بريزد، احتياج او را برطرف مي ‏ساخت و اجازه نمي ‏داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد!
«سيوطى» در تاريخ خود مي ‏نويسد: «حسن بن على» داراى امتيازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصيتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متين، سخى و بخشنده، و مورد ستايش مردم بود.(2)

نكته آموزنده
امام مجتبى (ع) گاهى مبالغ توجهى پول را، يكجا به مستمندان مي ‏بخشيد، به طورى كه مايه شگفت واقع مي ‏شد. نكته يك چنين بخشش چشمگير اين است كه حضرت مجتبى (ع) با اين كار براى هميشه شخص فقير را بى نياز مي ‏ساخت و او مي ‏توانست با اين مبلغ، تمام احتياجات خود را برطرف نموده و زندگى آبرومندانه ‏اى تشكيل بدهد و احياناً سرمايه ‏اى براى خود تهيه نمايد. امام روا نمي ‏ديد مبلغ ناچيزى كه خرج يك روز فقير را بسختى تأمين مي ‏كند، به وى داده شود و در نتيجه او ناگزير گردد براى تامين روزى بخور و نميرى، هر روز دست احتياج به سوى اين و آن دراز كند.

خاندان علم و فضيلت
روزى عثمان در كنار مسجد نشسته بود. مرد فقيرى از او كمك مالى خواست. عثمان پنج درهم به وى داد. مرد فقير گفت: مرا نزد كسى راهنمايى كن كه كمك بيشترى به من بكند. عثمان به طرف حضرت مجتبى و حسين بن على (ع) و عبدالله جعفر، كه در گوشه ‏اى از مسجد نشسته بودند، اشاره كرد و گفت: نزد اين چند نفر جوان كه در آنجا نشسته ‏اند برو و از آنها كمك بخواه.
وى پيش آنها رفت و اظهار مطلب كرد. حضرت مجتبى (ع) فرمود: از ديگران كمك مالى خواستن، تنها در سه مورد رواست: ديه‏ اى (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن بكلى عاجز گردد، يا بدهى كمر شكن داشته باشد و از عهده پرداخت آن برنيايد، و يا فقير و درمانده گردد و دستش به جايى نرسد. آيا كدام يك از اينها براى تو پيش آمده است؟ (3)
گفت: اتفاقاً گرفتارى من يكى از همين سه چيز است. حضرت مجتبى (ع) پنجاه دينار به وى داد. به پيروى از آن حضرت، حسين بن على (ع) چهل و نه دينار و عبدالله بن جعفر چهل وهشت دينار به وى دادند.
فقير موقع بازگشت، از كنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه كردى؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادى، ولى هيچ نپرسيدى پول را براى چه منظورى مي ‏خواهم؟ اما وقتى پيش آن سه نفر رفتم يكى از آنها (حسن بن على) در مورد مصرف پول از من سوال كرد و من جواب دادم و آنگاه هر كدام اين مقدار به من عطا كردند.
عثمان گفت: اين خاندان، كانون علم و حكمت و سرچشمه نيكى و فضيلتند، نظير آنها را كى توان يافت؟(4)

بخشش بى نظير
حسن بن على (ع) تمامى توان خويش را در راه انجام امور نيك و خداپسندانه، به كار مي ‏گرفت و اموال فراوانى در راه خدا مي ‏بخشيد. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانى پرافتخار آن حضرت، بخشش بى سابقه و انفاق بسيار بزرگ و بى نظير ثبت كرده ‏اند كه در تاريخچه زندگانى هيچ كدام از بزرگان به چشم نمي ‏خورد و نشانه ديگرى از عظمت نفس و بی اعتنايى آن حضرت به مظاهر فريبنده دنيا است. نوشته ‏اند: «حضرت مجتبى (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارايى خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم كرده و نصف آن را براى خود نگهداشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد.» (5)

1 - مبارزات حسن بن على (ع) پيش از دوران امامت
امام حسن (ع)، به شهادت تاريخ، فردى سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بيم در وجود او راه نداشت. او در راه پيشرفت اسلام از هيچ گونه جانبازى دريغ نمى‏ورزيد و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.
در جنگ جمل‏
امام مجتبى (ع) در جنگ جمل، در ركاب پدر خود امير مومنان (ع) در خط مقدم جبهه مي ‏جنگيد و از ياران دلاور و شجاع على (ع) سبقت مي ‏گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى مي ‏كرد.(6)
در جنگ صفين
آن بزرگوار جنگ صفين نيز، در بسيج عمومى نيروها و گسيل داشتن ارتش امير مومنان (ع) براى جنگ با سپاه معاويه، نقش مهمى به عهده داشت.(7)

2 - مناظرات كوبنده امام مجتبى (ع) با بنى اميه
امام حسن مجتبى(ع) هرگز در بيان حق و دفاع از حريم اسلام نرمش نشان نمي ‏داد. او علناً از اعمال ضد اسلامى معاويه انتقاد مي ‏كرد و سوابق زشت و ننگين معاويه و دودمان بنى اميه را بى پروا فاش مي ‏ساخت.
مناظرات و احتجاج هاى مهيج و كوبنده حضرت مجتبى (ع) با معاويه و مزدوران و طرفداران او نظير: عمرو عاص، عتبه بن ابى سفيان، وليد بن عقبه، مغيره بن شعبه، و مروان حكم، شاهد اين معنا است.(8)
حضرت مجتبى (ع) حتى پس از انعقاد پيمان صلح كه قدرت معاويه افزايش يافت و موقعيتش بيش از پيش تثبيت شد، بعد از ورود معاويه، به كوفه، برفراز منبر نشست و انگيزه ‏هاى صلح خود و امتيازات خاندان على را بيان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاويه با شدت و صراحت از روش او انتقاد كرد.(9)

3 - قانون صلح در اسلام
بايد توجه داشت كه در آيين اسلام قانون واحدى بنام جنگ و جهاد وجود ندارد، بلكه همانطور كه اسلام در شرائط خاصى دستور مي دهد مسلمانان با دشمن بجنگند، همچنين دستور داده است كه اگر نبرد براى پيشبرد هدف مؤثر نباشد، از در صلح وارد شوند. ما در تاريخ حيات پيامبر اسلام (ص) اين هر دو صحنه را مشاهده مي ‏كنيم: پيامبر اسلام كه در بدر، احد، احزاب، و حنين دست به نبرد زد، در شرائط ديگرى كه پيروزى را غير ممكن مي ‏ديد، ناگزير با دشمنان اسلام قرار داد صلح بست و موقتاً از دست زدن به جنگ و اقدام حاد خوددارى نمود تا در پرتو آن پيشرفت اسلام تضمين گردد.
بنابراين، همانگونه كه پيامبر اسلام (ص) بر اساس مصالح عاليترى كه احيانا آن روز براى عده‏ اى قابل درك نبود، موقتاً با دشمن كنار آمد، حضرت مجتبى (ع) نيز، كه از جانب رهبر و پيشواى دينى بود و به تمام جهات و جوانب قضيه بهتر از هر كس ديگر آگاهى داشت، با دور انديشى خاصى صلاح جامعه اسلامى را در عدم ادامه جنگ تشخيص داد.
اجمالاً بايد گفت: حضرت مجتبى (ع) در واقع صلح نكرد، بلكه صلح بر او تحميل شد. يعنى، اوضاع و شرائط نامساعد و عوامل مختلف دست به دست هم داده وضعى به وجود آورد كه صلح به عنوان يك مسئله ضرورى بر امام تحميل گرديد و حضرت جز پذيرفتن صلح چاره ‏اى نديد، به گونه‏ اى كه هر كس ديگر به جاى حضرت بود و در شرائط او قرار مي ‏گرفت، چاره ‏اى جز قبول صلح نمي ‏داشت؛ زيرا هم اوضاع و شرائط خارجى كشور اسلامى، و هم وضع داخلى عراق و اردوى حضرت، هيچ كدام مقتضى ادامه جنگ نبود. ذيلاً اين موضوعات را جداگانه مورد بررسى قرار مي دهيم:

از نظر سياست خارجى
از نظر سياست خارجى آن روز، جنگ داخلى مسلمانان به سود جهان اسلام نبود؛ زيرا امپراتورى روم شرقى كه ضربت هاى سختى از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبى بود تا ضربت موثر و تلافى جويانه ‏اى بر پيكر اسلام وارد كند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.
وقتى كه گزارش صف آرايى سپاه امام حسن (ع) و معاويه در برابر يكديگر، به سران روم شرقى رسيد، زمامداران روم فكر كردند كه بهترين فرصت ممكن براى تحقق بخشيدن به هدفهاى خود را به دست آورده ‏اند، لذا با سپاهى عظيم عازم حمله به كشور اسلامى شدند تا انتقام خود را از مسلمانان بگيرند. آيا در چنين شرائطى، شخصى مثل امام حسن (ع) كه رسالت حفظ اساس اسلامى را به عهده داشت، جز اين راهى داشت كه با قبول صلح، اين خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع كند، ولو آنكه به قيمت فشار روحى و سرزنش هاى دوستان كوته بين تمام شود؟
امام باقر (ع) به شخصى كه بر صلح امام حسن (ع) خرده مي ‏گرفت، فرمود: اگر امام حسن اين كار را نمي ‏كرد خطر بزرگى به دنبال داشت. (10)

از نظر سياست داخلى
شك نيست كه هر زمامدار و فرماندهى اگر بخواهد در ميدان جنگ بر دشمن پيروز گردد، بايد از جبهه داخلى نيرومند و متشكل و هماهنگى برخوردار باشد و بدون داشتن چنين نيرويى، شركت در جنگ مسلحانه نتيجه ‏اى جز شكست ذلتبار نخواهد داشت.
در بررسى علل صلح امام مجتبى (ع) از نظر سياست داخلى، مهمترين موضوعى كه به چشم مي ‏خورد، فقدان جبهه نيرومند و متشكل داخلى است، زيرا مردم عراق و مخصوصاً مردم كوفه، در عصر حضرت مجتبى (ع) نه آمادگى روحى براى نبرد داشتند و نه تشكيل و هماهنگى و اتحاد.

سندى گويا
شايد هيچ سندى در ترسيم دور نماى جامعه متشتت و پراكنده آن روز عراق و نشان دادن سستى عراقيان در كار جنگ، گوياتر و رساتر از گفتار خود آن حضرت نباشد. حضرت مجتبى (ع) در «مدائن» يعنى آخرين نقطه‏ اى كه سپاه امام تا آنجا پيشروى كرد، سخنرانى جامع و مهيجى ايراد نمود و طى آن چنين فرمود: هيچ شك و ترديدى ما را از مقابله با اهل شام باز نمي دارد. ما در گذشته به نيروى استقامت و تفاهم داخلى شما، با اهل شام مي ‏جنگيديم، ولى امروز بر اثر كينه‏ ها اتحاد و تفاهم از ميان شما رخت بر بسته، استقامت خود را از دست داده و زبان به شكوه گشوده ‏ايد.
وقتى كه به جنگ صفين روانه مي ‏شديد دين خود را بر منافع دنيا مقدم مي ‏داشتيد، ولى امروز منافع خود را بر دين خود مقدم مي ‏داريد. ما همان گونه هستيم كه در گذشته بوديم، ولى شما نسبت به ما آن گونه كه بوديد وفادار نيستيد.
عده ‏اى از شما، كسان و بستگان خود را در جنگ صفين، و عده‏ اى ديگر كسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول، بر كشتگان خود اشك مي ‏ريزند؛ و گروه دوم، خونبهاى كشتگان خود را مي ‏خواهند؛ و بقيه نيز از پيروى ما سرپيچى مي ‏كنند!
معاويه پيشنهادى به ما كرده است كه دور از انصاف، و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اينك اگر آماده كشته شدن در راه خدا هستيد، بگوييد تا با او در مبارزه برخيزم و با شمشير پاسخ او را بدهيم و اگر طالب زندگى و عافيت هستيد، اعلام كنيد تا پيشنهاد او را بپذيرم و رضايت شما را تأمين كنيم.
سخن امام كه به اينجا رسيد، مردم از هر طرف فرياد زدند: «البقية، البقية»: ما زندگى مي ‏خواهيم، ما مي خواهيم زنده بمانيم! (11)
آيا با اتكا به چنين سپاه فاقد روحيه رزمندگى، چگونه ممكن بود امام (ع) با دشمن نيرومندى مثل معاويه وارد جنگ شود؟ آيا با چنين سپاهى، كه از عناصر متضادى تشكيل شده بود و با كوچكترين غفلت احتمال مي ‏رفت خود خطرزا باشد، هرگز اميد پيروزى مي ‏رفت؟
بنابراين، كار امام حسن (ع) با «قيام» و اعلان جنگ و تهيه لشكر آغاز شد و سپس با درك عميق اوضاع و شرائط جامعه اسلامى و رعايت مصالح روز، منجر به صلح مشروط گرديد.

گفتار امام پيرامون انگيزه‏ هاى صلح
امام مجتبى (ع) در پاسخ شخصى كه به صلح آن حضرت اعتراض كرد، انگشت روى اين حقايق تلخ گذاشته و عوامل و موجبات اقدام خود را چنين بيان نمود: من به اين علت حكومت و زمامدارى را به معاويه واگذار كردم كه اعوان و يارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر يارانى داشتم شبانه روز با او مي ‏جنگيدم تا كار يكسره شود. من كوفيان را خوب مي ‏شناسم و بارها آنها را امتحان كرده ‏ام. آنها مردمان فاسدى هستند كه اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پيمان هاى خود پايبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مي ‏كنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.(12)
آنگاه امام افزود: اگر يارانى داشتم كه در جنگ با دشمنان خدا با من همكارى مي ‏كردند، هرگز خلافت را به معاويه واگذار نمي ‏كردم، زيرا خلافت بر بنى اميه حرام است....(13)
پس از تقبّل ظاهری تمام مفاد قرارداد از سوی معاويه و انعقاد پيمان صلح، طرفين همراه قواى خود وارد كوفه شدند و در مسجد بزرگ اين شهر گرد آمدند. مردم انتظار داشتند مواد پيمان طى سخنراني هايى از ناحيه رهبران دو طرف، در حضور مردم، تأييد شود تا جاى هيچ گونه شك و ترديدى در اجراى آن باقى نماند.
اين انتظار بيجا نبود، ايراد سخنرانى جز در برنامه صلح بود، لذا معاويه بر فراز منبر نشست و خطبه‏ اى خواند؛ ولى نه تنها در مورد پايبندى به شرائط صلح تاكيدى نكرد، بلكه با طعنه و همراه با تحقير چنين گفت: «من به خاطر اين با شما نجنگيدم كه نماز و حج به جا آوريد و زكات بپردازيد! چون مي ‏دانم كه اينها را انجام مي ‏دهيد، بلكه براى اين با شما جنگيدم كه شما را مطيع خود ساخته و بر شما حكومت كنم».
آنگاه گفت: «آگاه باشيد كه هر شرط و پيمانى كه با حسن بن على بسته ام زير پاهاى من است، و هيچ گونه ارزشى ندارد.»
بدين ترتيب، معاويه تمام تعهدات خود را زير پا گذاشت و پيمان صلح را آشكارا نقض كرد.
معاويه به دنبال اعلام اين سياست، نه تنها تعديلى در روش خود به عمل نياورد بلكه بيش از پيش بر شدت عمل و جنايت خود افزود.
او بدعت اهانت به ساحت مقّدس امير مؤمنان (ع) را بيش از گذشته رواج داد، عرصه زندگى را بر شيعيان و ياران بزرگ و وفادار حضرت على (ع) فوق العاده تنگ ساخت، شخصيت بزرگى همچون «حجر بن عدى» و عده ‏اى ديگر از رجال بزرگ اسلام را به قتل رسانيد، و كشتار و شكنجه و فشار در مورد پيروان على (ع) افزايش يافت به طورى كه نوعاً شيعيان يا زندانى و يا متوارى شدند و يا دور از خانه و كاشانه خود در محيط فشار و خفقان به سر مي ‏بردند.
علاوه بر اين، معاويه برنامه ضد انسانى دامنه دارى را كه بايد اسم آن را برنامه تهديد و گرسنگى گذاشت، بر ضد عراقيان به مورد اجرا گذاشت و آنها را از هستى ساقط كرد. معاويه از يك طرف مردم عراق را در معرض همه گونه فشار و تهديد قرار داد و از طرف ديگر حقوق و مزاياى آنها را قطع كرد.
«ابن ابى الحديد»، دانشمند مشهور جهان تسنّن، مي ‏نويسد: شيعيان در هر جا كه بودند به قتل رسيدند. بنى اميه دستها و پاهاى اشخاص را به احتمال اينكه از شيعيان هستند، بريدند. هر كس كه معروف به دوستدارى و دلبستگى به خاندان پيامبر(ص) بود، زندانى شد، يا مالش به غارت رفت، و يا خانه ‏اش را ويران كردند.
شدت فشار و تضييقات نسبت به شيعيان به حدى رسيد كه اتهام به دوستى على(ع) از اتهام به كفر و بيدينى بدتر شمرده مي ‏شد! و عواقب سخت ‏ترى به دنبال داشت!
در اجراى اين سياست خشونت ‏آميز، وضع اهل كوفه از همه بدتر بود زيرا كوفه مركز شيعيان امير مؤمنان (ع) شمرده مي ‏شد. معاويه طى بخشنامه‏ اى به عمال و فرمانداران خو در سراسر كشور نوشت كه شهادت هيچ يك از شيعيان و خاندان على (ع) را نپذيرند! وى طى بخشنامه ديگرى چنين نوشت: «اگر دو نفر شهادت دادند كه شخصى، از دوستداران على(ع) و خاندان او است، اسمش را از دفتر بيت المال حذف كنيد و حقوق و مقررى او را قطع نماييد»!
اين حوادث وحشتناك، مردم عراق را سخت تكان داد و آنها را از رخوت و سستى به در آورد و ماهيت اصلى حكومت اموى را تا حدى آشكار نمود.
شهادت آن بزرگوار هنگامی روی داد که جنبش منظّمى بر ضد حكومت اموى شكل مي گرفت و مبلغين و عوامل موثر آن، همان پيروان اندك و صميمى امام حسن(ع) بودند كه حضرت با تدبير هوشمندانه خويش جان آنان را از گزند قشون معاويه حفظ كرده بود. هدف اين گروه اين بود كه با افشای جناياتى كه در سراسر دوران حكومت معاويه موج مي ‏زد، روح قيام را در دلهاى مردم برانگيزند تا روز موعود فرا رسد! لذا دوران صلح امام حسن(ع) دوران آمادگى و تمرين تدريجى امت براى جنگ با حكومت فاسد اموى به شمار مي ‏رفت تا روز موعود؛ روزى كه جامعه اسلامى آمادگى قيام داشته باشد و اين موج را به قيام سالار و سيّد شهدای عالم حسين بن علی (ع) رساند.
امام حسن (ع ) در تمام مدت امامت خود كه ده سال طول كشيد، در نهايت شدت و اختناق زندگى كرد و هيچگونه امنيتى نداشت، حتى در خانه نيز در آرامش نبود.
سرانجام در سال پنجاهم هجرى به تحريك معاويه بدست همسر خود (جعده) مسموم و شهيد و در قبرستان بقيع واقع در مدينه منوره به خاک سپرده شد.
امام حسن (ع) از بذل جان خود دريغ نداشت، و امام حسين (ع) در راه خدا جانبازتر از حسن نبود. چيزى كه هست، حسن، جان خود رادر يك جهاد خاموش و آرام فدا كرد و چون وقت شكستن سكوت رسيد، شهادت كربلا واقع شد؛ شهادتى كه پيش از آنكه حسينى باشد. حسنى بود!


منابع:
1- ابن شهراشوب، مناقب آل ابى طالب، تصحيح و تليعق: حاج سيد هاشم رسولى محلاتى، قم، موسسه انتشارات علامه، ج 4، ص 28 - شيخ مفيد، الارشاد، قم، منشورات مكتبه بصيرتى، ص 187 - اسد الغابه فى معرفه الصحابه، تهران، المكتبةالاسلامية، ج 2، ص 10، - ابن حجر العسقلانى، الاصابه فى تمييز الصحابه، بيروت، داراحيأ التراث العربى، 1328 ه'.ق، ج 1، ص 328.
2- كان الحسن رضى الله عنه له مناقب كثيره: سيدا، حليما، ذاسكينة و وقار وحشمة، جوادا، ممدوحا...(تاريخ الخلفا، ط 3، بغداد، مكتبه المثنى، 1383 ه'.ق، ص 189/)
3- ان المسالة لا تحل الا فى احدى ثلاث: دم مفجع، او دين مقرع، او فقر مدقع ففى ايها تسئل؟
4- مجلسى، بحارالانوار، تهران، المطبعة الاسلامية، 1393 ه'.ق، ج 43، ص 333.
5- سيوطى، تاريخ الخلفا، ط3، بغداد، مكتبه المثنى، 1383 ه'.ق، ص 190 - ابن واضح، تاريخ يعقوبى، نجف، منشورات المكتبة الحيدرية، 1384 ه'.ق، ج 2، ص 215 - سبط ابن جوزى، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحيدريه، 1383 ه'.ق، ص 196 - الشيخ محمد الصبان، اسعاف الراغبين (در حاشيه نور الابصار) قاهره، مكتبه المشهد الحسينى، ص 179.
6- ابن شهراشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 21.
7- نصر بن مزاحم، وقعه صفين، ط 2، قم، منشورات مكتبه بصيرتى، 1382 ه'.ق، ص 113.
8- طبرسى، احتجاج، نجف، المطبعه المرتضويه، ص 144-150.
9- طبرسى، همان كتاب، ص 156.
10- مجلسى، بحارالانوار، تهران، المطبعه الاسلاميه، 1383 ه.ق، ج 44، ص 1.
11- ابن اثير، اسد الغابه فى معرفة الصحابة، تهران، المكتبه الاسلاميه، ج 2، ص 13 و 14- ابن اثير، الكامل فى التاريخ، بيروت، دارصادر، ج 3، ص 406- مجلسى، بحارالانوار، تهران، مكتبه الاسلاميه، 1393 ه.ق، ج 44، ص 21 - سبط ابن الجوزى، تذكره الخواص، نجف، منشورات المطبعه الحيدريه، 1383 ه.ق، ص 199.
12- مجلسى، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلامية، 1393 ه'.ق، ج 44، ص 147 - طبرسى، احتجاج، نجف ،المطبعة المرتضوية، ص 157.
13 - شبر، سيد عبدالله، جلأالعيون، قم، مكتبة بصيرتى، ج 1، ص 345-346.

ofoghenoor.ir

                                                شبهاى قدر

شب قدر، شبى است که مقدّرات یک سال انسانها - بر اساس لیاقت ها و شایستگى هاى آنان - تعیین مى گردد; در تمام سال، شبى به عظمت و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن از عمل در هزار ماه برتر است.
فرشتگان خداوند و فرشته اى به نام «روح» که اعظم همه فرشتگان است در آن شب، به اذن پروردگار به زمین فرود مى آیند و خدمت امام زمان(علیه السلام) مى رسند و آنچه را که براى هر کس در طول سالِ آینده مقدّر شده است بر آن حضرت عرضه مى دارند.(1)
خوشا به حال آن کس که از فیض عظیم این شب که شب نزول قرآن است، بهره مند شود و با دعا و مناجات و گریه و توبه، به درگاه حقّ روى آورد و زمینه تقدیرات ارزشمند و سرنوشت معنوى و روحانى والایى را براى خویش فراهم سازد.
معصومین(علیهم السلام) شب قدر را به طور دقیق، تعیین نکرده اند و آن را مردّد در میان سه شب (نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم) ذکر فرموده اند، تا مؤمنان با انجام اعمال شب هاى قدر، در هر سه شب و به دست آوردن حال خوشِ معنوى و کسب فیض در این شب ها، به آمادگى کامل، جهت دریافت عنایات ویژه الهى دست یابند.
هرچند علما، با توجّه به روایات، شب هاى بیست و یکم و بیست و سوم را به شب قدر بودن، نزدیکتر مى دانند.(2)
شب نوزدهم ماه:
این شب، اوّلین شب از شب هاى قدر است و از این شب، انجام اعمال شب هاى قدر آغاز مى شود.
اعمال شب هاى قدر:
اعمال شب هاى قدر بر دو قسم است. یک قسم آن مشترک میان هر سه شب است و قسم دیگر اعمالى است که مخصوصِ هر یک از این سه شب مى باشد.
اعمال مشترک شب هاى قدر:
1ـ غسل شب قدر است، مرحوم «علاّمه مجلسى» فرموده: بهتر است غسلِ شب هاى قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند.(3)
2ـ دو رکعت نماز بخواند; که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّه» را تلاوت کند و بعد از پایان نماز، هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است: کسى که این عمل را بجا آورد، از جاى خویش برنخیزد مگر این که خداوند متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى کند تا سال آینده براى وى حسنات بنویسند...(4)
3ـ امام باقر(علیه السلام) درباره عمل دیگر این شب فرمود: قرآن را بگشاید و در برابر خود قرار دهد وبگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ،وَفیهِ اسْمُکَ [الاَْعْظَمُ] الاَْکْبَرُ،وَ

خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است که در آن است نام بزرگت و

اَسْماؤُکَ الْحُسْنى،وَما یُخافُ وَیُرْجى،اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ.

نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ.

سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.(5)

4ـ مراسم قرآن به سر گرفتن است، به فرموده امام صادق(علیه السلام): قرآن مجید را بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ

خدایا به حق این قرآن و به حق آن کس که او را بدین قرآن فرستادى و هر مؤمنى که در آن مدحش کردى

فیهِ، وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ.

و به حق تو بر ایشان زیرا هیچ کس به حق تو از خودت آشناتر نیست.

آنگاه ده مرتبه بگوید: بِکَ یا اللهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) و ده مرتبه بعَلِىٍّ(علیه السلام) و ده مرتبه بِفاطِمَةَ(علیها السلام) و ده مرتبه بِالْحَسَنِ(علیه السلام) و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام) و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیهما السلام) و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام) و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام) و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر(علیهما السلام) و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(علیهما السلام) و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام) و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام) و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام) و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ(علیه السلام); در پایان هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند(6) و در تمام این اذکار، نهایت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ کند.
بهتر است اگر مى خواهند توسّل گرفته، یا ذکر مصیبتى کنند قبل یا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نکنند.
5ـ زیارت امام حسین(علیه السلام); به فرموده علاّمه مجلسى، زیارت امام حسین(علیه السلام) در هر یکى از این سه شب، مستحبّ مؤکّد است،(7) و در روایتى آمده است که سبب آمرزش گناهان مى شود(8) و اگر دسترسى به زیارت از نزدیک نداشته باشد، از دور زیارت کند.
6ـ احیا داشتن شب هاى قدر است; یعنى این شب را تا صبح بیدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دینى و پرسش و پاسخ هاى مذهبى و یا مطالعه کتاب هاى تفسیر و عقاید و مواعظ سپرى کند.
در روایتى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: هر کس شب قدر را احیا دارد، گناهان او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد،(9) و بهتر است روز قبل مقدارى استراحت کند و غذا و نوشیدنى کمتر بخورد تا خواب بر او غلبه نکند و کسانى که توانایى بر احیا ندارند، بهتر است اوّل شب را استراحت کنند و سحرگاهان بیدار باشند و عبادت نمایند.
7ـ صد رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت به یک سلام) که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که اگر توانایى داشته باشد، در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخواند.(10)
8ـ مرحوم «شیخ کفعمى» در «مصباح» نقل کرده است که امام زین العابدین(علیه السلام) این دعا را در شب هاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم در حالت ایستاده و نشسته و در رکوع و سجود مى خواندند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا

خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم

اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتى

و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى خود و بیچارگیم

وَقِلَّةِ حیلَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى

در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وفا کن برایم بدانچه بر من

وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ، وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما

و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شبو تمام کن بر من آنچه را

اتَیْتَنى، فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، اَلضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ،

به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست خوار توام

اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیـما اَوْلَیْتَنى، وَلا لاِِحْسانِکَ فیما

خدایا مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و از احسانت در آنچه به من

اَعْطَیْتَنى، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى فى سَرّآءَ اَوْ ضَرّآءَ،

عطا کردى قرار مده و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد چه در خوشى و چه در سختى

اَوْ شِدَّة اَوْ رَخآء، اَوْ عافِیَة اَوْ بَلاء، اَوْ بُؤْس اَوْ نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ.(11)

در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا در نعمت براستى تو شنواى دعایى.

9ـ مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: بهترین اعمال در این شب ها طلب آمرزش گناهان و دعا براى امور دنیوى و اخروى است، هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خویشان و برادران مؤمن ; چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهاى مختلف و صلوات بر محمّد و آلش، تا آن جا که مقدور است، انجام دهد و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى «جوشن کبیر» (صفحه 138) را در این سه شب بخوانند.(12)
در روایتى آمده است که شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، چه چیزى را از خداوند طلب کنم؟ فرمود: عافیت و سلامتى را بخواه.(13)
اعمال مخصوص هر یک از شب هاى سه گانه قدر:
اعمال شب نوزدهم:
اعمال شب نوزدهم چند چیز است:
1ـ صد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى وَ أَتُوبُ إلَیْهِ.(14)
2ـ صد مرتبه بگوید: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ.(15)
3ـ دعایى را که در اعمال روزهاى ماه رمضان ذکر کردیم (یا ذا الّذی کان... ـ صفحه 766 ـ ) را بخواند.(16)
4ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِ الْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى و در آنچه جدا کنى از

الاَْمْرِ الحَکیمِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَفِى الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ

فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى که برگشت و تغییر و تبدیلى ندارد

تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ،

که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسى آنان که حجشان مقبول و سعیشان مورد تقدیر

اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ

و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده در آنچه مقدر فرموده اى

تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى، وَتَفْعَلَ بى کَذا وَکَذا.(17)

که عمر مرا طولانى کرده و روزیم را وسیع گردانىو درباره ام چنین و چنان کنى.

(به جاى کلمه کذا و کذا، حاجت خود را عرضه دارد).
شب بیست و یکم:
این شب فضیلتش از شب نوزدهم بیشتر است که اعمال مشترک شب هاى قدر را با توجّه بیشترى انجام دهد. در روایات درباره غسل و احیا و تلاش در عبادت در این شب و شب بیست و سوم تأکید شده و آمده است که شب قدر در میان یکى از این دو شب است،(18) و در چند روایت وقتى که از معصوم(علیه السلام) خواستند تا معیّن کنند که شب قدر، در میان کدام یک از این دو شب است، معیّن نکردند، بلکه فرمودند: ما اَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فیما تَطْلُبُ (احیاى هر دو شب براى آنچه مى خواهى مشکل نیست).(19)
و جالب این که «مرحوم صدوق» در «امالى» مى گوید: «مِنْ دینِ الإمامِیَّةِ ... مَنْ اَحْیى هاتَیْنِ اللَّیْلَتَیْنِ بِمُذاکَرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ اَفْضَلُ; از دستورات مذهب امامیه است که ... اگر کسى این دو شب را به گفتگوى علمى بپردازد، از هر عبادتى برتر است».(20)
اعمال شب بیست و یکم:
اعمال این شب بر دو قسم است; قسم اوّل دعاهایى که مربوط به دهه آخر ماه رمضان است که خواهد آمد (صفحه 796) و قسم دیگر اعمال مخصوص شب بیست و یکم، که به این شرح است:
1ـ دعایى است که در «مصباح المتهجّد» و «کافى» نقل شده است که در شب بیست و یکم خوانده مى شود(21):

یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِى النَّهارِ، وَمُولِجَ النَّهارِ فِى اللَّیْلِ، وَمُخْرِجَ الْحَىِّ مِنَ

اى فروبرنده شب در روز و اى فروبرنده روزدر شب و اى بیرون آورنده زنده از

الْمَیِّتِ، وَمُخْرِجَ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَىِّ، یا رازِقَ مَنْ یَشآءُ بِغَیْرِ حِساب، یا اَللهُ

مرده و بیرون آورنده مرده از زنده اى روزى دهنده هرکه را خواهى بى حساب اى خدا،

یا رَحْمـنُ، یا اَللهُ یا رَحیمُ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى،

اى بخشاینده، اى خدا اى مهربان اى خدا اى خدا... از آن توست نامهاى نیکو

وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا، وَالْکِبْرِیآءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ

و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم درود فرستى بر محمّد و آل

مُحَمَّد، وَ اَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَعَ

محمّد و نام مرا در این شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با

الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى یَقیناً

شهدا مقرون سازى و احسان و نیکوکاریم را در بلندترین درجه بهشت و گناهانم را آمرزیده کنى و به من یقینى عطا کنى که

تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَاِیماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى، وَتُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى،

همیشه با دلم همراه باشد و ایمانى به من بدهى که شک و تردید را از من دور سازد و بدانچه روزیم کرده اى خشنودم سازى

وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ،

و بدهى به من در دنیا نعمت نیک و در آخرت نعمت نیک و نگهدارى ما را از عذاب آتش سوزان

وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَیْکَ وَ الاِْنابَةَ، وَ التَّوْفیقَ لِما

و روزیم کنى در این شب ذکر خود و سپاسگزاریت و اشتیاق و بازگشت بسویت و توفیق براى انجام آنچه را

وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ

موفق داشتى بدان محمّدو آل محمّد را که بر او و بر ایشان سلام باد.

2ـ مرحوم «شیخ کفعمى» از «سیّد بن باقى» نقل کرده است که در شب بیست و یکم مى خوانى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَ

خدایا درود فرست برمحمّد و آل محمّد و چنان بردباریى بهره ام کن که ببندد بر من دَرِ

الْجَهْلِ، وَهُدىً تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَة، وَغِنىً تَسُدُّ بِهِ عَنّى بابَ کُلِّ

نادانى را و هدایتى به من ده که بر من منّت نهد از رهانیدن از هر گمراهى و بى نیازیى به من بده که درهاى انواع فقر را به تمامى بر من ببندد

فَقْر، وَقُوَّةً تَرُدُّ بِها عَنّى کُلَّ ضَعْف، وَعِزّاً تُکْرِمُنى بِهِ عَنْ کُلِّ ذِلَّة، وَرِفْعَةً

و نیرویى به من ده که هرگونه سستى را از من بازگرداند و عزتى که از هر خوارى مرا گرامى دارى و رفعت مقامى

تَرْفَعُنى بِها عَنْ کُلِّ ضَعَة، وَاَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنّى کُلَّ خَوْف، وَعافِیَةً تَسْتُرُنى

که بدان وسیله مرا از هر پستى بلند کنى و امنیّتى که بوسیله آن هر ترسى را از من دور کنى و تندرستى که بدان وسیله

بِها مِنْ کُلِّ بَلاء، وَعِلْماً تَفْتَحُ لى بِهِ کُلَّ یَقین، وَیَقیناً تُذْهِبُ بِهِ عَنّى کُلَّ

مرا از هر بلایى بپوشانى و دانشى که به آن هر یقینى را بر من مفتوح گردانى و یقینى که بدان وسیله هر

شَکٍّ، وَدُعآءً تَبْسُطُ لى بِهِ الاِْجابَةَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ، وَفى هذِهِ السّاعَةِ

شک و تردیدى را از من دور سازى و دعایى که اجابتش را بر من بگسترانى در همین امشب و در همین ساعت

السّاعَةِ السّاعَةِ یا کَریمُ، وَ خَوْفاً تَنْشُرُ لى بِهِ کُلَّ رَحْمَة، وَعِصْمَةً تَحُولُ

............... اى بزرگوار و ترسى به من بده که هر رحمتى را بدان وسیله بر من بگسترانى و مرا چنان خودنگهدار کن که همان

بِها بَیْنى وَ بَیْنَ الذُّنُوبِ، حَتّى اُفْلِحَ بِها بَیْنَ الْمَعْصُومینَ عِنْدَکَ، بِرَحْمَتِکَ

حالت میان من و گناهان حائل شود و بدان وسیله در پیشگاه معصومین (و خود نگهداران) درگاهت رستگار باشم

یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.(22)

اى مهربانترین مهربانان.

3ـ به فرموده «شیخ مفید»، در این شب صلوات بسیار فرستد و بر ظالمان و غاصبان حقوق آل محمّد(صلى الله علیه وآله) و همچنین بر قاتل امیرمؤمنان(علیه السلام) بسیار لعن و نفرین فرستد و براى خویش و پدر و مادرش و سایر مؤمنان دعا کند.(23)
4ـ دعا براى وجود مبارک امام زمان(علیه السلام) و فرج آن حضرت، یکى دیگر از اعمال این شب است. در روایتى که «سیّد بن طاووس» از حمّاد بن عثمان نقل کرده مى خوانیم: در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم، امام(علیه السلام) از من پرسید که آیا غسل کرده اى؟ گفتم: آرى،امام(علیه السلام) حصیرى طلبید و مرا نیز به کنارش فراخواند. آن حضرت(علیه السلام) مشغول نماز شد و من نیز نزدیک آن حضرت(علیه السلام) نماز مى خواندم. وقتى که از نمازها فارغ شدیم، آن حضرت دعا کرد و من آمین گفتم، و این کار ادامه داشت تا صبح طلوع کرد. امام(علیه السلام) اذان و اقامه گفتند و برخى از خدمتکاران را فراخواند و نماز صبح را به امامت آن حضرت(علیه السلام) بجا آوردیم.
امام صادق(علیه السلام) بعد از نماز، به تسبیح و تقدیس پروردگار پرداخت و بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) درود فرستاد و براى مؤمنان دعا کرد; آنگاه به سجده رفت و ساعتى در سجده بود، و در آن مدّت جز صداى نَفَس حضرت چیزى را نمى شنیدم، سپس دعایى خواند از جمله در دعایش عرض کرد:

وَ أسْألُکَ بِجَمیعِ ما سَأَلْتُکَ وَ ما لَمْ أَسْأَلْکَ مِنْ عَظیمِ جَلالِکَ، ما لَوْ

از تو تقاضا مى کنم به جمیع آنچه که تو را با آن خواندم و آنچه را نخواندم، از عظیم جلال تو که اگر

عَلِمْتُهُ لَسَأَلْتُکَ بِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ أَنْ تَأْذَنَ لِفَرَجِ

مى دانستم تو را با آن خواندم. از تو مى خواهم بر محمد و اهل بیتش درود بفرستى و اجازه فرج

مَنْ بِفَرَجِهِ فَرَجُ أَوْلِیائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِهِ تُبیدُ الظّالِمینَ

و ظهور کسى را بدهى که با ظهور او گشایشى در کار اولیاى تو و برگزیدگان از خلقت ظاهر مى شود و به وسیله او ظالمان را نابود

وَتُهْلِکُهُمْ، عَجِّلْ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ.

و هلاک مى سازى. اى پروردگار عالمیان، در ظهورش تعجیل فرما.

پس از آن که امام(علیه السلام) سر از سجده برداشت، عرض کردم: جانم به فدایت! شما براى فرج کسى دعا کردید که با فرج او گشایشى در کار دوستان و اولیاى الهى حاصل خواهد شد; مگر آن کس شما نیستید؟
امام(علیه السلام) فرمود: نه! او قائم آل محمّد است!
آنگاه امام صادق(علیه السلام) نشانه هاى ظهورش را بیان کرد و در ادامه فرمود: «شب و روز، منتظر ظهور مولایت باش! زیرا خداوند هر روز در شأن و کارى است، و انجام کارى او را از کار دیگر باز نمى دارد».
(وَ تَوَقَّعْ اَمْرَ صَاحِبِکَ لَیْلَکَ وَ نَهارَکَ، فاِنَّ اللهَ کُلُّ یَوْم هُوَ فی شَأن، لا یَشْغَلُهُ شأنٌ عَنْ شَأن).(24)
نکته:
از شب بیست و یکم، دهه آخر ماه رمضان شروع مى شود که بسیار پرارزش و مغتنم است. در هر شب از شب هاى این دهه، غسل مستحب است و روایت شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در هر شب از شب هاى دهه آخر ماه رمضان غسل مى کرد.(25)
همچنین اعتکاف در مساجد جامع در این دهه مستحب است و فضیلت فراوان دارد و در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان برابر دو حج و دو عمره شمرده شده است.(26)
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در دهه آخر ماه رمضان در مسجد معتکف مى شد(27) بسترش را جمع مى کرد و آماده و مهیّا و بانشاط به شب زنده دارى و عبادت مى پرداخت (بسیارى از مسلمانان نیز در این امر به آن حضرت اقتدا مى کردند)،(28) برخلاف آنچه بعضى از ناآگاهان مى پندارند که با گذشت شب هاى قدر برنامه ماه مبارک رمضان تمام شده است.
شب بیست و سوم:
این شب، از دو شب قبل برتر است و از احادیث متعدّدى استفاده مى شود که شب قدر همین شب است. در روایتى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که مردى به نام «جهنى» در ماه رمضان خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و به آن حضرت عرض کرد: من در بیرون مدینه به سر مى برم و شتر و گوسفند دارم که نمى توانم همه شب در مدینه حاضر شوم. دوست دارم شبى را به من معرّفى کنى تا آن شب را به مدینه بیایم و در نماز و عبادت حاضر باشم. حضرت او را به نزد خود فراخواند و به طور درگوشى آن شب را معرّفى کرد.
«جهنى» نیز وقتى شب هاى بیست و سوم ماه رمضان فرا مى رسید، با همه خانواده و فرزندان و غلامان به مدینه مى آمد و آن شب را مى ماند و صبحگاهان به منزل خویش برمى گشت.(29)
همچنین در روایت دیگرى نقل شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در شب بیست و سوم ماه رمضان به سر و روى خانواده اش آب مى پاشید تا به خواب نروند (و از فضیلت این شب بهره بگیرند).(30)
روایات متعدّد دیگرى نیز داریم که مى گوید: شب قدر، شب بیست و سوم است.(31) مرحوم «علاّمه مجلسى» نیز در «زاد المعاد» مى گوید: اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم، شب قدر است.(32)
اعمال مخصوص شب بیست و سوم:
در شب بیست و سوم، غیر از اعمال مشترک شب هاى قدر، اعمال دیگرى نیز وارد شده است:
1ـ سوره عنکبوت و سوره روم را بخواند که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هر کس در شب بیست و سوم، سوره هاى عنکبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است».(33)
2ـ هزار مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخواند.(34)
3ـ سوره «حم دخان» را بخواند.(35)
4ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى، وَاَصِحَّ لى جِسْمى،

خدایا دراز کن عمرم را و فراخ کن روزیم را و سالم گردان تنم را

وَبَلِّغْنى اَمَلى، وَاِنْ کُنْتُ مِنَ الاَْشْقِیآءِ فَامْحُنى مِنَ الاَْشْقِیآءِ، وَاْکتُبْنى

و برسانم به آرزویم و اگر در زمره بدبختان هستم تو نامم را ازسلک آنان پاک کن و در زمره

مِنَ السُّعَدآءِ، فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ، صَلَواتُکَ

سعادتمندانم ثبت کن زیرا تو خودت در کتابى که بر پیامبر مرسلت(ص) نازل فرمودى چنین گفتى:

عَلَیْهِ وَ آلِهِ، یَمْحُو اللهُ ما یَشآءُ وَیُثْبِتُ، وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ.(36)

«خدا هر چه خواهد محو مى کند و ثبت مى کند و نزد اوست اصل کتاب».

5ـ این دعا را که مخصوص شب بیست و سوم است بخواند:

یا رَبَّ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَرَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ،

اى پروردگار شب قدر و قرار دهنده آن بهتر از هزار ماه و پروردگار شب و روز

وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ، وَالظُّلَمِ والاَْنْوارِ، وَالاَْرْضِ وَالسَّمآءِ، یا بارِئُ یا

و کوهها و دریاها و تاریکى ها و روشنیها و زمین و آسمان اى پدیدآرنده اى

مُصَوِّرُ، یا حَنّانُ یا مَنّانُ، یا اَللهُ یا رَحْمنُ، یا اَللهُ یا قَیُّومُ، یا اَللهُ یا بَدیعُ، یا

صورت بخش اى عطابخش اى نعمت ده اى خدا اى بخشاینده اى خدا اى پاینده اى خدا اى نوآفرین اى

اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا، وَالْکِبْرِیآءُ

خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نیک و نمونه هاى والا و بزرگى

وَالاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى

و نعمتها از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و قرار دهى نام مرا در

هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ،

این شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهیدان و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات

وَاِسائَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَایماناً یُذهِبُ

و گناهم را آمرزیده و یقینى به من ببخشى که همیشه با دلم همراه باشد و ایمانى به من بدهى که

الشَّکَّ عَنّى، وَتُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَفِى

یکسره شک و تردید را از من دور کنى و بدانچه نصیبم کرده اى خشنودم سازى و بده به ما در دنیا نیکى و نعمت و در

الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ(37) الْحَریقِ، وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ

آخرت نیز نیکى و نگاهمان دار از عذاب آتش سوزان و روزیم کن در این شب ذکر خود

وَشُکْرَکَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَالاِْنابَةَ والتَّوْبَةَ، والتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً

و سپاسگزاریت و شوق و بازگشت و توبه بسوى خودت را و موفقم بدار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد

وَ آلَ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ.(38)

و آل محمّد علیهم السّلام.

6ـ این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَفیما تُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِالْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از فرمان حتمى خود و در آنچه جدا کنى

مِنَ الاَْمْرِ الْحَکیمِ، فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ

از دستور حکیمانه ات در شب قدر از آن حکمى که بازگشت ندارد و تغییر پذیر نیست

تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى عامى هذَا، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،

که بنویسى مرا از حاجیان خانه محترم کعبه ات در همین امسال آنان که حجشان مقبول

اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما

و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و اعمال بدشان بخشوده شده و مقرر فرما

تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ لى فى رِزْقى.(39)

در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى که عمرم را طولانى کنى و در روزیم وسعت دهى.

7ـ این دعا را که از امام حسن(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

یا باطِناً فى ظُهُورِهِ، وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ، وَیا باطِناً لَیْسَ یَخْفى، وَیا

اى که نهان است در عین آشکاریش و اى که آشکار است در عین نهانیش و اى نهانى که درخفا نیستى و اى

ظاهِراً لَیْسَ یُرى، یا مَوْصُوفاً لا یَبْلُغُ بِکَیْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ، وَلا حَدٌّ

آشکارى که دیده نشوى اى که توصیفت کنند ولى هیچ وصفى به کنه ذات تو نرسد و هیچ حدى

مَحْدُودٌ، وَیا غآئِباً غَیْرَ مَفْقُود، وَیا شاهِداً غَیْرَ مَشْهُـود، یُطْـلَبُ

محدودت نکند و اى که پیدا نیستى ولى گم نشده اى و اى که حاضرى ولى مشهودنشوى تو را طلب کنند

فَیُـصابُ، وَلَمْ یَخْلُ مِنْهُ السَّمـواتُ وَالاَْرْضُ وَما بَیْنَهُما طَرْفَةَ عَیْن، لا

و به مقصود نائل گردند، از تو خالى نیست آسمانها و زمین و مابین آن دو یک چشم برهم زدن،

یُدْرَکُ بِکَیْف، وَلا یُؤَیَّنُ بِاَیْن وَلا بِحَیْث، اَنْتَ نُورُ النُّورِ، وَرَبُّ الاَْرْبابِ،

به چگونگى در نیایى و به جایى و سویى اندر نشوى تویى روشنى نور و پروردگار همه پروردگاران

اَحَطْتَ بِجَمیـعِ الاُْمُورِ، سُبْحانَ مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَهُوَالسَّمیعُ

به تمام امور احاطه دارى منزه خدایى که نیست مانندش چیزى و اوست شنواى

الْبَصیرُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هکَذا، وَلا هکَذا غَیْرُهُ.(40)

بینا منزه است آن که او چنین است و جز او دیگرى چنین نخواهد بود.

سپس هر حاجتى دارى از خدا بطلب.
8ـ همچنین از معصومین(علیهم السلام) روایت شده است که در شب بیست و سوم ماه رمضان، در سجود و ایستاده و نشسته دعاى ذیل را مى خواندند، بلکه مناسب است در تمام ماه رمضان، و در زمانهاى دیگر پس از تمجید و ستایش خداوند و صلوات بر محمّد و آلش (مثلاً حدّاقل با گفتن اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ الصَّلاةُ عَلى رَسُولِ اللّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ)، این دعا خوانده شود:

اَللّـهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى ابآئِهِ، فى

خدایا باش براى ولى خود حضرت حجت فرزند امام حسن عسکرى درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در

هذِهِ السّاعَةِ، وَفى کُلِّ ساعَة، وَلِیّاً وَحافِظاً، وَقآئِداً وَناصِراً، وَدَلیلا

این ساعت و در هر ساعت یار و مددکار و نگهبان و رهبر و یاور و راهنما

وَعَیْناً، حَتّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویـلاً.(41)

و دیده بان تا او را از روى میل و رغبت مردم در روى زمین سکونت دهى و بهره مندش سازى زمانى دراز.

9ـ همچنین این دعا را در حالى که دستان خود را به سوى آسمان بلند مى کند، بخواند:

یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ، یا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، یا مُجْرِىَ الْبُحُورِ، یا مُلَیِّنَ

اى تدبیر کننده کارها اى برانگیزنده هر که در گورها است اى روان کننده دریاها اى نرم کننده

الْحَدِیدِ لِداوُدَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى کَذا وَ کَذا

به جاى آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و بکن نسبت به من چنین و چنان.

کلمات کذا و کذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه کند: اَللَّیْلَةَ اَللَّیْلَةَ، اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ. این دعا را در حال رکوع، سجده، ایستاده و نشسته به طور مکرّر بخوان.(42)
10ـ با توجّه به اهمّیّت شب بیست و سوم، غسل، احیا و زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد و همچنین خواندن آن صد رکعت نماز که مشترک میان همه شب هاى قدر است.
«شیخ طوسى» در «تهذیب»، از ابوبصیر روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: در آن شبى که امید مى رود شب قدر باشد صد رکعت نماز بخوان; در هر رکعت (پس از حمد) ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخوان. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده بخوانم، چه کنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم؟ فرمود: در همان حال که در بستر خود دراز کشیده اى، بجا آور.(43)
11ـ مرحوم «علاّمه مجلسى»، در «زاد المعاد» فرموده است: در این شب هر مقدار که ممکن باشد، قرآن بخواند، و از دعاهاى «صحیفه کامله سجّادیّه» نیز استفاده کند; مخصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه.
روزهاى شب قدر را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و دعا به سر برد; در احادیث فراوانى آمده است که روز قدر نیز در فضیلت مثل شب قدر است.(44)

1. زاد المعاد، صفحه 180.
2. رجوع شود به: اقبال، صفحه 167.
3. زاد المعاد، صفحه 185.
4. اقبال، صفحه 186.
5. همان مدرک و زادالمعاد، صفحه 185.
6. اقبال، صفحه 187.
7. زاد المعاد، صفحه 186.
8. تهذیب، جلد 6، صفحه 49، حدیث 26.
9. اقبال، صفحه 186.
10. همان مدرک، صفحه 167.
11. بلدالامین، صفحه 203.
12. زاد المعاد، صفحه 186 (با اندکى تصرّف).
13. مستدرک الوسائل، جلد 7، صفحه 458، حدیث 12.
14. اقبال، صفحه 186 و زاد المعاد، صفحه 186.
15. همان مدرک.
16. اقبال، صفحه 187.
17. بحارالانوار، جلد 95، صفحه 147.
18. اقبال، صفحه 194.
19. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 2، حدیث 4.
20. امالى صدوق، صفحه 649.
21. مصباح المتهجّد، صفحه 628 و کافى، جلد 4، صفحه 160 (با اندکى تفاوت).
22. مصباح کفعمى، صفحه 584.
23. مقنعه، صفحه 167 (باب صلاة شهر رمضان).
24. اقبال، صفحه 200 (با تلخیص).
25. همان مدرک، صفحه 195.
26. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 129، حدیث 7.
27. اقبال، صفحه 195.
28. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 130، حدیث 7.
29. اقبال، صفحه 207.
30. همان مدرک.
31. همان مدرک، صفحه 206 و 207.
32. زاد المعاد، صفحه 187.
33. مصباح المتهجّد، صفحه 628 و اقبال، صفحه 211.
34. همان مدرک.
35. اقبال، صفحه 214.
36. همان مدرک، صفحه 209 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 162 .
37. کلمه «النّار» در مصباح آمده است.
38. کافى، جلد 4، صفحه 161 و مصباح المتهجّد، صفحه 629.
39. اقبال، صفحه 211.
40. اقبال، صفحه 211 . در بحارالانوار، جلد 95، صفحه 165 آمده است که این دعا را امام على بن الحسین8 در شب قدر مى خواند.
41. مصباح المتهجّد، صفحه 630 و مصباح کفعمى، صفحه 586 (با اندکى تفاوت).
42. فقیه، جلد 2، صفحه 162 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 70 .
43. تهذیب، جلد 3، صفحه 64، حدیث 19.
44. زاد المعاد، صفحه 190.

ofoghenoor.ir

                                    دعاى شب هاى دهه آخر ماه مبارک رمضان

دعاهاى این شب ها بر دو قسم است; نخست دعاهایى که مشترک میان همه شب هاى این دهه است که در هر شب از دهه آخر ماه رمضان خوانده مى شود و دیگر، دعاهایى که مخصوص هر شب از دهه آخر است.
دعاهاى مشترک شب هاى آخر ماه رمضان:
مرحوم «شیخ کلینى» در کتاب شریف «کافى» از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: در دهه آخر ماه رمضان، هر شب این دعا را مى خوانى:

اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ، أنْ یَنْقَضِىَ عَنّى شَهْرُ رَمَضانَ، اَوْ یَطْلُعَ

پناه مى برم به جلال ذات بزرگوارت از این که ماه رمضان از من بگذرد یا سپیده

الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتى هـذِهِ، وَ لَـکَ قِبَلى ذَنْـبٌ اَوْ تَبِعَـةٌ تُعَـذِّبُـنى عَلَیْـهِ.(1)

امشب بر من طلوع کند و باز هم از من در پیش تو گناه یا چیزى که پاداشش بد است مانده باشد که بدان عذابم کنى.

از مرحوم «کفعمى» در حاشیه «بلدالامین» از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که آن حضرت در هر شب از دهه آخر ماه رمضان، بعد از نمازهاى فریضه و نافله، این دعا را مى خواند:

اَللّهُمَّ اَدِّ عَنّا حَقَّ ما مَضى مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ، وَ اغْفِرْلَنا تَقْصیرَنا فیهِ،

خدایا اداء کن از ما حق ایام گذشته ماه رمضان را و بیامرز تقصیر ما را در این ماه

وَتَسَلَّمْهُ مِنّا مَقْبُولاً، وَ لا تُؤاخِذْنا بِاِسْرافِنا عَلى اَنْفُسِنا، وَ اجْعَلْنا مِنَ

و آن را پذیرفته از ما دریافت کن و مگیر ما را به زیاده رویهایى که بر نفس خویش کردیم و قرارمان ده از

الْمَرْحُومینَ، وَ لا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَحْرُومینَ.(2)

رحمت شدگان و قرارمان مده از محرومان.

«سیّد بن طاووس» در «اقبال»، از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت در هر شب از دهه آخر ماه رمضان این دعا را مى خواند:

اَللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ، شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانُ،

خدایا تو فرمودى در قرآنت که از آسمان نازل گشته «ماه رمضانى که قرآن در آن نازل گشته

هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّنات مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ، فَعَظَّمْتَ حُرْمَةَ شَهْرِ رَمَضانَ

که آن قرآن راهنماى مردم و حجتهایى است از هدایت و تمیز» و بدین ترتیب حرمت ماه رمضان را

بِما اَنْزَلْتَ فیهِ مِنَ الْقُرْانِ، وَ خَصَصْتَهُ بِلَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَ جَعَلْتَها خَیْراً مِنْ

با نازل فرمودن قرآن بزرگ کردى و به شب قدر مخصوصش داشتى و آن شب را بهتر

اَلْفِ شَهْر، اَللّـهُمَّ وَهذِهِ اَیّامُ شَهْرِ رَمَضانَ قَدِ انْقَضَتْ، وَ لَیالیهِ قَدْ

از هزار ماه گرداندى خدایا این روزهاى ماه رمضان بود که بر من گذشت و این شبهاى آن است که آن نیز

تَصَرَّمَتْ، وَ قَدْ صِرْتُ یا اِلـهى مِنْهُ اِلى ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى، وَاَحْصى

گذشت و من اى معبودم از این ماه به حالى درآمده ام که تو خود بهتر از من مى دانى

لِعَدَدِهِ مِنَ الْخَلْقِ اَجْمَعینَ، فَاَسْئَلُکَ بِما سَئَلَکَ بِهِ مَلائِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ،

و شماره اش را از همه مردم بهتر دارى پس از تو خواهم بدانچه فرشتگان مقرّبت

وَاَنْبِیآؤُکَ الْمُرْسَلُونَ، وَعِبادُکَ الصّالِحُونَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ

و پیامبران فرستاده ات و بندگان شایسته ات تو را بدان خواستند که درود فرستى بر محمّد و آل

مُحَمَّد، وَاَنْ تَفُکَّ رَقَبَتى مِنَ النّارِ، وَ تُدْخِلَنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَ اَنْ

محمّد و این که مرا از آتش دوزخ آزاد کنى و به رحمت خویش به بهشتم ببرى و به

تَتَفَضَّلَ عَلىَّ بِعَفْوِکَ وَ کَرَمِکَ، وَتَتَقَبَّلَ تَقَرُّبى، وَ تَسْتَجیبَ دُعآئى،

عفو و بزرگوارى خویش بر من تفضل کنى و تقرّب جویى مرا بپذیرى و دعایم را مستجاب گردانى

وَتَمُنَّ عَلَىَّ بِالاَْمْنِ یَوْمَ الْخَوْفِ مِنْ کُلِّ هَوْل اَعْدَدْتَهُ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ، اِلـهى

و در آن روز ترس و وحشت با امان دادنم از هر هراسى که براى روز قیامتم آماده کرده اى بر من منت نهى خدایا

وَاَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَبِجَلالِکَ الْعَظیمِ، اَنْ یَنْقَضِىَ اَیّامُ شَهْرِ رَمَضانَ

پناه مى برم به ذات بزرگوارت و به جلال و شوکت عظیمت که بگذرد روزها

وَلَیالیهِ، وَ لَکَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُؤاخِذُنى بِهِ، اَوْ خَطیئَةٌ تُریدُ اَنْ تَقْتَصَّها

و شبهاى ماه رمضان و از تو در نزد من گناه یا پاداش بدى باشد که مرا بدان مؤاخذه کنى یا خطایى باشد که بخواهى آنرا از من تقاص کنى

مِنّى، لَمْ تَغْفِرْها لى، سَیِّدى سَیِّدى سَیِّدى، اَسْئَلُکَ یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اِذْ لا

و نیامرزیده باشى اى آقاى من آقاى من آقاى من از تو خواهم اى که معبودى جز تو نیست زیرا

اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اِنْ کُنْتَ رَضیتَ عَنّى فى هذَا الشَّهْرِ، فَازْدَدْ عَنّى رِضاً، وَاِنْ

معبودى جز تو نیست که اگر در این ماه از من خشنود گشته اى بر خشنودى خویش از من بیفزا و اگر

لَمْ تَکُنْ رَضیتَ عَنّى، فَمِنَ الاْنَ فَارْضَ عَنّى یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، یا اَللهُ

هنوز خشنود نشده اى از هم اکنون از من خشنود شو اى مهربانترین مهربانان اى خدا

یا اَحَدُ یا صَمَدُ، یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ. و بسیار بگو:

اى یکتا اى بى نیاز اى که فرزند ندارد و فرزند کسى نیست و براى او همتایى نباشد هیچ کس* * * * * * * *

یا مُلَیِّنَ الْحَدیدِ لِداوُدَ عَلَیْهِ السَّلامُ، یا کاشِفَ الضُّرِّ وَالْکُرَبِ الْعِظامِ عَنْ

اى نرم کننده آهن براى حضرت داوود علیه السلام اى برطرف کننده گرفتارى و ناراحتى بزرگ از

اَیُّوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ، اَىْ مُفَرِّجَ هَمِّ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلامُ، اَىْ مُنَفِّسَ غَمِّ

ایوب علیه السلام اى گشاینده اندوه یعقوب علیه السلام اى زداینده غم

یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلامُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، کَما اَنْتَ اَهْلُهُ اَنْ

یوسف علیه السلام درود فرست بر محمّد و آل محمّد بدانسان که تو شایسته آنى که

تُصَلِّىَ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ، وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَلا تَفْعَلْ بى ما اَنـَا اَهْلُهُ(3)

درود فرستى بر ایشان همگى و انجام ده درباره من آنچه را تو شایسته آنى و انجام مده درباره ام آنچه من سزاوارم

دعاهاى مخصوص هر شب از دهه آخر ماه رمضان:
دعاى مخصوص شب بیست و یکم گذشت.
دعاى شب بیست و دوم:

یا سالِخَ النَّهارِ مِنَ اللَّیْلِ فَاِذا نَحْنُ مُظْلِمُونَ،وَمُجْرِىَ الشَّمْسِ لِمُسْتَقَرِّها

اى که روز (روشن) را از شب (تار) برکنى و ناگهان ما در تاریکى فرو رویم و اى روان کننده خورشید روى مدارش

بِتَقْدیرِکَ، یا عَزیزُ یا عَلیمُ، وَمُقَدِّرَالْقَمَرِ مَنازِلَ حَتّى عادَ کَالْعُرْجُونِ

به تقدیرى که فرمودى اى نیرومند اى دانا و اى اندازه گیرماه در منزلهاى معین تا بازگردد چون شاخه

الْقَدیمِ، یا نُورَ کُلِّ نُور، وَمُنْتَهى کُلِّ رَغْبَة، وَوَلِىَّ کُلِّ نِعْمَة، یا اَللهُ یا

خرماى لاغر خشک اى روشنى هر نور و آخرین سرحدهر شوق و سرپرست هر نعمت اى خدا اى

رَحْمنُ، یا اَللهُ یا قُدُّوسُ، یا اَحَدُ یا واحِدُ یا فَرْدُ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ

بخشاینده اى خدا اى منزه از هر عیب اى یگانه اى یکتا اى فرد اى خدا... از آن توست

الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ الْعُلْیا، وَ الْکِبْرِیاءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ

نامهاى نیک و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم که درود

تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَاَهْلِ بَیْتِهِ، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى

فرستى بر محمّد و خاندانش و قرار دهى نامم را در این شب در زمره

السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَ اِحْسانى فى عِلِّیّینَ، وَاِسآئَتى

سعادتمندان و روحم را با شهیدان و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات و گناهم را

مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَایماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى،

آمرزیده و دیگر این که یقینى به من بدهى که همیشه با دلم همراه باشد و ایمانى به من عطا کنى که شک و تردید را یکسره از من دور سازد

وَتُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً،

و بدانچه نصیبم کرده اى خشنودم ساز و بده به ما در دنیا نعمت نیک و در آخرت نیز نعمت نیک

وَقِنا عَذابَ النّارِ(4) الْحَریقِ، وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ، وَ الرَّغَبَةَ

و نگهدار ما را از عذاب آتش سوزان و روزیم گردان در این شب ذکر خود و سپاسگزاریت و اشتیاق

اِلَیْکَ وَالاِْنابَةَ، وَالتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ.(5)

و بازگشت بسویت را و موفق دارى مرا براى انجام آنچه را موفق داشتى بدان محمّد وآل محمّد علیهم السلام را.

دعاى شب بیست و سوم قبلا گذشت.

دعاى شب بیست و چهارم:

یا فالِقَ الاِْصْباحِ، وَجاعِلَ اللَّیْلِ سَکَناً، وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْباناً، یا

اى شکافنده سپیده صبح و اى قرار دهنده شب را وسیله آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب کردن اى

عَزیزُ یا عَلیمُ، یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ، وَالْقُوَّةِ وَالْحَوْلِ، وَالْفَضْلِ والاِْنْعامِ،

نیرومند اى دانا اى صاحب نعمت و بخشش و نیرو و جنبش و فضل و نعمت بخشى

وَالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ، یا اَللهُ یا رَحْمـنُ، یا اَللهُ یا فَرْدُ یا وِتْرُ، یا اَللهُ یا ظاهِرُ

و جلالت و بزرگوارى اى خدا اى بخشاینده اى خدا اى یگانه یکتا اى خدا اى آشکار

یا باطِنُ، یا حَىُّ لا اِلـهَ اِلاَّ اَنْتَ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ الْعُلْیا،

و اى نهان اى زنده اى که معبودى جز تو نیست از آن توست نامهاى نیک و نمونه هاى والا

وَ الْکِبْرِیآءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَ اَنْ

و بزرگى و نعمتها از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و دیگر آن که

تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ،

قرار دهى نام مرا در این شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهیدان

وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ، وَ اِسائَتى مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ

و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات و گناهم را آمرزیده و یقینى به من ببخشى که همواره با دلم مقرون باشد

قَلْبى، وَ ایماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى، وَ رِضىً بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى

و ایمانى بدهى که شک و تردید را از من دور سازد و خشنودى بدانچه نصیبم کرده اى و بده به ما در

الدُّنْیا حَسَنَةً، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَهً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ، وَ ارْزُقْنى

دنیا نیکى و نعمت و در آخرت نیز نیکى و نعمت و بازمان دار از عذاب آتش سوزان و روزیم کن

فیها ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَ الاْنابَةَ وَ التَّوْبَهَ، وَ التَّوْفیقَ لِما

در این شب ذکر خود و سپاسگزاریت را و میل و رغبت و بازگشت و توبه کردن بسویت را و موفقم بدار بدانچه

وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ.(6)

موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درودهاى تو و بر او و بر ایشان باد.

دعاى شب بیست و پنجم:

یا جاعِلَ اللَّیْلِ لِباساً، وَالنَّهارِ مَعاشاً، وَالاَْرْضِ مِهاداً، وَالْجِبالِ اَوْتاداً،

اى که شب را پوشش قراردادى و روز را وسیله درآوردن روزىوزمین را گهواره (یا بستر گسترده) و کوهها را چون میخ قرار دادى

یا اَللهُ یا قاهِرُ، یا اَللهُ یا جَبّارُ، یا اَللهُ یا سَمیعُ، یا اَللهُ یا قَریبُ، یا اَللهُ یا

اى خدا اى چیره اى با جبروت اى خدا اى شنوا اى خدا اى نزدیک اى خدا اى

مُجیبُ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا،

پاسخ ده اى خدا... از آن توست نامهاى نیک و نمونه هاى والا

وَالْکِبْرِیاءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ

و بزرگى و نعمتها از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و قرار دهى

اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى

نامم را در این شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهیدان و احسان و نیکیم را

عِلِّیّینَ، وَاِسائَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَایماناً

در بلندترین درجات و گناهم را آمرزیده و یقینى به من بدهى که همیشه ملازم دل من باشد و ایمانى

یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى، وَرِضىً بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَفِى

به من عطا کنى که شک و تردید را از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصیبم کرده اى وبدهى به من در دنیا نیکى و در

الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ، وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ

آخرت نیکى و نگاهم دارى از آتش سوزان دوزخ و روزیم کنى در این شب ذکر خود

وَشُکْرَکَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ، والتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً

و سپاسگزاریت را و شوق و رغبت و بازگشت و توبه به درگاهت و موفقم دار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد

وَ آلَ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ.(7)

و آل محمّد علیهم السّلام را.

دعاى شب بیست و ششم:

یا جاعِلَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ ایَتَیْنِ، یا مَنْ مَحا ایَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلَ ایَةَ النَّهارِ

اى قرار دهنده شب و روز را دو نشانه (بر قدرتت) اى که نشانه شب را سیاه و نشانه روز را

مُبْصِرَةً، لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْهُ وَرِضْواناً، یا مُفَصِّلَ کُلِّ شَىْء تَفْصیلاً، یا

روشنى بخش کردى تا فزونى جویند از فضل و خشنودى پروردگار اى جداکننده هر چیز بخوبى اى

ماجِدُ یا وَهّابُ، یا اَللهُ یا جَوادُ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى،

صاحب مجد و شوکت اى پربخشش اى خدا اى بخشنده اى خدا... از آن توست نامهاى نیک

وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا، وَالْکِبْرِیآءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ

و نمونه هاى والا و بزرگ و نعمتها از تو خواهم درود فرستى بر محمّد و آل

مُحَمد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ

محمّد و دیگر آن که نامم را در این شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با

الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى یَقیناً

شهیدان و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات و گناهم را آمرزیده و ببخشى بر من

تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَ ایماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى، وَ تُرضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى،

یقینى که همواره ملازم قلبم باشد و ایمانى که یکسره شک و تردید رااز من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصیبم کرده اى

وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ،

و بدهى به من در دنیا نیکى و نعمت و در آخرت نیز نیکى و نگاهمان دارى از عذاب آتش سوزان

وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَ الاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ،

و روزیم کنى در این شب ذکرت و سپاسگزاریت را و شوق و رغبت و بازگشت و توبه بسویت

وَالتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ.(8)

و موفقم دارى بدانچه موفق داشتى بدان محمّدو آل محمّد را که درود تو بر او و برایشان باد.

دعاى شب بیست و هفتم:

یا مآدَّ الظِّلِّ وَلَوْ شِئْتَ لَجَعَلْتَهُ ساکِناً، وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلیلاً، ثُمَّ

اى امتداد دهنده سایه که اگر مى خواستى آن را در یکجا ساکن مى کردى و قراردادى خورشید را بر آن سایه رهبر سپس

قَبَضْتَهُ اِلَیْکَ قَبْضاً یَسیراً، یا ذَا الْجُودِ وَالطَّوْلِ، وَالْکِبْرِیآءِ وَالاْلاءِ، لا

آن را به آسانى تدریجاً دربرگرفتى اى صاحب جود و عطا و کبریا و نعمتها

اِلـهَ إلاَّ اَنْتَ، عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ، اَلرَّحْمنُ الرَّحیمُ، لا إلهَ إلاَّ اَنْتَ، یا

معبودى جز تو نیست که داناى غیب و شهود و بخشاینده و مهربانى معبودى جز تو نیست اى

قُدُّوسُ یا سَلامُ، یا مُؤْمِنُ یامُهَیْمِنُ، یا عَزیزُ یاجَبّارُ یا مُتَکَبِّرُ، یا اَللهُ یا

منزه از هر عیب اى بى خلل اى ایمنى بخش اى مراقب بندگان اى نیرومند اى مقتدر اى بزرگوار اى خدا اى

خالِقُ، یا بارِئُ یا مُصَوِّرُ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى،

آفریننده اى ایجاد کننده اى صورتگر اى خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نیکو

وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا، وَالْکِبْرِیاءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد

و نمونه هاى والا و کبریا و نعمتها از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد

وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ

وآل محمّد و این که نامم را در این شب در زمره سعادتمندان قرار دهى و روحم را با

الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى یَقیناً

شهیدان و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات و گناهم را آمرزیده و ببخشى بر من یقینى

تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَایماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى، وَتُرْضِیَنى بِـما قَسَمْتَ لى،

که همواره ملازم قلب من باشد و ایمانى که شک و تردید را یکسره از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصیبم کرده اى

وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ،

و بده به من در دنیا نیکى و در آخرت نیکى و نگاهم دار از عذاب آتش سوزان

وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَشُکْرَکَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ وَ الاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ،

و روزیم گردان در این شب ذکر خود و سپاسگزاریت را و شوق و رغبت بسویت و بازگشت و توبه به درگاهت

وَالتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ.(9)

و موفقم بدار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درود تو بر او و بر ایشان باد.

دعاى شب بیست و هشتم:

یا خازِنَ اللَّیْلِ فِى الْهَوآءِ، وَخازِنَ النُّورِ فِى السَّمآءِ، وَمانِعَ السَّمآءِ أَنْ

اى جا دهنده تاریکى شب را در هوا و جا دهنده روشنى (روز) را در آسمان و جلوگیرنده آسمان از این که

تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ إلاَّ بِاِذْنِهِ، وَحابِسَهُما اَنْ تَزُولا، یا عَلیمُ یا غَفُورُ یا

بر زمین افتد مگر به اذن او و نگهدارنده آسمان و زمین از این که از جاى خود بدر روند اى دانا اى آمرزنده اى

دائِمُ، یا اَللهُ یا وارِثُ، یا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ

جاویدان اى خدا اى ارث برنده اى برانگیزنده مردگان در میان گورها اى خدا اى خدا اى خدا از آن تو است

الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا، وَالْکِبْرِیآءُ وَالاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ

نامهاى نیکو و نمونه هاى والا و کبریاء و نعمتها از توخواهم که درود فرستى

عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ،

بر محمّد و آل محمّد و این که قرار دهى نامم را در این شب در زمره سعادتمندان

وَرُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ، وَاِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ

و روحم را با شهیدان و احسانم را در بلندترین درجات و گناهم را آمرزیده و ببخش

لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى،وَایماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى،وَتُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ

بر من یقینى که پیوسته همراه و ملازم دلم باشد و ایمانى به من ده که یکسره شک و تردید را از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصیبم کرده اى

لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ

و بده به ما در دنیا نیکى و درآخرت نیکى و نگاهمان دار از آتش سوزان دوزخ

الْحَریقِ، وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَشُکْرَکَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ،

و روزیمان گردان در این شب یاد خود و سپاسگزاریت را و شوق و رغبت و بازگشت و توبه به سویت

وَالتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ.(10)

و موفقم دار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درود خدا بر او و بر ایشان باد.

دعاى شب بیست و نهم:

یا مُکَوِّرَ اللَّیْلِ عَلَى النَّهارِ، وَمُکَوِّرَ النَّهارِ عَلَى اللَّیْلِ، یا عَلیمُ یا

اى خدایى که شب را به روز پیچانى و روز را بر شب بپیچانى اى دانا اى

حَکیمُ، یا رَبَّ الاَْرْبابِ، وَ سَیِّدَ السّاداتِ، لا اِلهَ إلاَّ اَنْتَ، یا اَقْرَبَ اِلَىَّ

فرزانه اى پروردگار همه پروردگاران و آقاى همه بزرگان معبودى جز تو نیست اى که نزدیکترى به من

مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ

از رگ گردن اى خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نیکو و نمونه هاى

الْعُلْیا، وَ الْکِبْرِیاءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،

والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد

لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَفِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ

و بده به ما در دنیا نیکى و درآخرت نیکى و نگاهمان دار از آتش سوزان دوزخ

الْحَریقِ، وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَشُکْرَکَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَالاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ،

و روزیمان گردان در این شب یاد خود و سپاسگزاریت را و شوق و رغبت و بازگشت و توبه به سویت

وَالتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ.(10)

و موفقم دار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درود خدا بر او و بر ایشان باد.

دعاى شب بیست و نهم:

یا مُکَوِّرَ اللَّیْلِ عَلَى النَّهارِ، وَمُکَوِّرَ النَّهارِ عَلَى اللَّیْلِ، یا عَلیمُ یا

اى خدایى که شب را به روز پیچانى و روز را بر شب بپیچانى اى دانا اى

حَکیمُ، یا رَبَّ الاَْرْبابِ، وَ سَیِّدَ السّاداتِ، لا اِلهَ إلاَّ اَنْتَ، یا اَقْرَبَ اِلَىَّ

فرزانه اى پروردگار همه پروردگاران و آقاى همه بزرگان معبودى جز تو نیست اى که نزدیکترى به من

مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ

از رگ گردن اى خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نیکو و نمونه هاى

الْعُلْیا، وَ الْکِبْرِیاءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد،

والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد

وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَ رُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ،

و قرار دهى نام مرا در این شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهیدان

وَاِحْسانى فى عِلِّیّیِنَ، وَ اِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ

و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات و گناهم را آمرزیده و ببخشى بر من یقینى که پیوسته ملازم

قَلْبى، وَ ایماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى، وَ تُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى

دل من باشد و ایمانى که یکسره شک و تردید را از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه بهره ام کرده اى و به ماعطا فرما در

الدُّنْیا حَسَنَةً، وَ فِى الأخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ، وَ ارْزُقْنى

دنیا نیکى و در آخرت نیکى و نگاهمان دار از عذاب آتش سوزان و روزیم گردان

فیها ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَالاِْنابَةَ وَ التَّوْبَةَ، وَ التَّوْفیقَ لِما

در این شب ذکر خود و سپاسگزاریت و شوق و رغبت بسویت و بازگشت و توبه به درگاهت را و موفقم دار بدانچه

وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ.(11)

موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را که درود خدا بر او و بر ایشان باد.

دعاى شب سى اُم:

اَلْحَمْدُللهِِ لا شَریکَ لَهُ، اَلْحَمْدُ للهِِ کَما یَنْبَغى لِکَرَمِ وَجْهِهِ، وَعِزِّ جَلالِهِ،

ستایش مخصوص خدایى است که شریک ندارد ستایش خاص خدا چنانچه شایسته بزرگوارى ذات و شوکت جلال اوست

وَکَما هُوَ اَهْلُهُ، یا قُدُّوسُ یا نُورُ، یا نُورَ الْقُدْسِ، یا سُبُّوحُ یا مُنْتَهَى

و چنانچه سزاوار آن است اى منزه اى روشنى ده اى روشنى مقدّس اى پاکیزه از هر عیب اى آخرین حد

التَّسْبیـحِ، یا رَحْمـنُ یا فاعِلَ الرَّحْمَةِ، یا اَللهُ یا عَلیمُ یا کَبیرُ، یا اَللهُ یا

پاکیزگى اى بخشاینده اى مهر پیشه اى خدا اى دانا اى بزرگوار اى خدا اى

لَطیفُ یا جَلیلُ، یا اَللهُ یا سَمیعُ یا بَصیرُ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ

با لطف اى برجسته اى خدا اى شنوا اى بینا اى خدا اى خدا اى خدا از آن تو است نامهاى

الْحُسْنى، وَ الاَْمْثالُ الْعُلْیا، وَالْکِبْرِیآءُ وَ الاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى

نیکو و نمونه هاى والا و بزرگى و نعمتها از تو خواهم که درود فرستى بر

مُحَمَّد وَاَهْلِ بَیْتِهِ،وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى

محمّد و خاندانش و قرار دهى نامم را در این شب در زمره سعادتمندان و روحم را

مَعَ الشُّهَدآءِ،وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ، وَ اِسآئَتى مَغْفُورَةً، وَ اَنْ تَهَبَ لى یَقیناً

با شهیدان و احسان و نیکیم را در بلندترین درجاتو گناهم را آمرزیده و ببخشى به من یقینى

تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَ ایماناً یُذْهِبُ الشَّکَّ عَنّى، وَ تُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى،

که پیوسته ملازم دل من باشد و ایمانى که یکسره شک و تردید را از من دور سازد و خشنودم سازى بدانچه نصیبم کرده اى

وَ آتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ،

و بدهى به من در دنیا نیکى و در آخرت نیکى و نگاهم دارى از عذاب آتش سوزان

وَ ارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ، وَ الرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَ الاِْنابَةَ وَالتَّوْبَةَ،

و روزیم کنى در این شب ذکر خودو سپاسگزاریت و شوق و رغبت بسویت و بازگشت و توبه بدرگاهت

وَ التَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مَحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ.(12)

و موفقم بدارى بدانچه موفق داشتى بدان محمّد و آل محمّد را درود خدا بر او و بر ایشان باد.

شب بیست و هفتم ماه رمضان:
این شب، شب مبارکى است و بزرگان اعمال زیر را براى آن ذکر کرده اند:
1ـ «غسل» است که در روایتى از امام صادق(علیه السلام) به آن تصریح شده است.(13)
2ـ سى رکعت نماز است که شرح آن در اعمال شب هاى ماه رمضان (صفحه 713) گذشت.
3ـ از زید بن على(علیه السلام) نقل شده است که از پدرم على بن الحسین(علیهما السلام) شنیدم که در شب بیست و هفتم ماه رمضان از اوّل شب تا آخر، این دعا را مى خواند:

اَللّـهُمَّ ارْزُقْنِى التَّجافِىَ عَنْ دارِ الْغُرُورِ، وَالاِْنابَةَ اِلى دارِ الْخُلُودِ،

خدایا روزیم کن دورى گزیدن از خانه فریب (ناپایدار) و بازگشت بسوى خانه جاویدان

وَالاِْسْتِعْدادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ.(14)

و آماده شدن براى مرگ پیش از رسیدن آن.

دعاى دیگرى براى این شب، از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)نقل شده است که مجموعه اى از آیات قرآن است:

رَبَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا، وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا، وَ تَوَفَّنا مَعَ الاْبْرارِ; رَبَّنا

پروردگارا، ما ایمان آوردیم، گناهان ما را ببخش و بدى هاى ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران! پروردگارا

وَآتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ، وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ

آنچه را بوسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى،به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان، زیرا تو هیچ گاه از وعده خود، تخلّف نمى کنى.

الْمیعاد. رَبَّنا اَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ، فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَل إِلى

پروردگارا! ما را دوبار میراندى و دوبار زنده کردى; اکنون به گناهان خود معترفیم، آیا

خُرُوج مِنْ سَبیل. رَبَّنَا اصْرِفْ عَنّا عَذابَ جَهَنَّمَ، إنَّ عَذابَها کانَ غَراماً.

راهى براى خارج شدن وجود دارد. پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پردوام است.

رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرَّةَ اَعْیُن، وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ اِماماً.

پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهیزگاران، پیشواگردان.

رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا، وَ إلَیْکَ أَنَبْنا وَ اِلَیْکَ الْمَصیرُ. رَبَّنا لا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً

پروردگارا! ما بر تو توکّل کردیم و به سوى توبازگشتیم و همه فرجام ها به سوى توست. پروردگارا! ما را مایه گمراهى

لِلَّذینَ کَفَرُوا، رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا، وَ لاِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالاِْیمانِ،

کافران قرار مده. پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشى گرفتند، بیامرز

وَلاتَجْعَلْ فِى قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا، رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیـمٌ.(15)

و در دل هاى ما حسد و کینه اى نسبت به مؤمنان قرار مده. پروردگارا! تو مهربان و رحیمى!

شب آخر ماه رمضان:
شب آخر ماه رمضان، شب مبارکى است که چند عمل در آن وارد شده است:
1ـ غسل کردن.(16)
2ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(17)
3ـ خواندن سوره هاى «انعام»، «کهف» و «یس».(18)
4ـ صد مرتبه بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ.(19)
5ـ خواندن این دعا که «شیخ کلینى»; از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است:

اَللّهُمَّ هذا شَهْرُ رَمَضانَ،اَلَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَقَدْ تَصَرَّمَ، وَاَعُوذُ

خدایا این ماه رمضانى است که در آن قرآن را نازل فرمودى و اکنون رو به رفتن است و پناه مى برم

بِوَجْهِکَ الْکَریمِ یا رَبِّ اَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتى هذِهِ، اَوْ یَتَصَرَّمَ شَهْرُ

به ذات بزرگوارت اى پروردگار من که سپیده دم امشب بر من بزند یا ماه

رَمَضانَ، وَلَکَ قِبَلى تَبِعَةٌ اَوْ ذَنْبٌ تُریدُ اَنْ تُعَذِّبَنى بِهِ یَوْمَ اَلْقاکَ.(20)

رمضان بر من بگذرد و از تو در پیش من پیگرد یا گناهى باشد که بخواهى مرا در روز دیدارت عذاب فرمائى.

6ـ خواندن دعاى «یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ» که در اعمال شب بیست و سوم (صفحه 795) گذشت.(21)
7ـ با ماه رمضان وداع کند و دعاهاى وداع را که علماى بزرگ در کتب خویش نقل کرده اند بخواند و از بهترین آن دعاها، دعاى چهل و پنجم «صحیفه کامله سجّادیّه» است.
«سیّد بن طاووس» از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که هر کس در شب آخر ماه رمضان، با آن ماه وداع کند و این دعا را بخواند، خداوند او را پیش از طلوع صبح بیامرزد و توفیق توبه و انابه را به او مرحمت فرماید:

اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامى لِشَهْرِ رَمَضانَ، وَاَعُوذُ بِکَ اَنْ

خدایا قرارش مده آخرین دیدار از روزه ام در ماه رمضان و پناه مى برم به تو از آن که

یَطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّیْلَةِ اِلاَّ وَقَدْ غَفَرْتَ لـى.(22)

سپیده دم امشب بر من بزند جز آن که مرا آمرزیده باشى.

در روایت دیگرى از جابر بن عبداللّه انصارى نقل شده است که در جمعه آخر ماه رمضان به محضر رسول خدا(صلى الله علیه وآله)شرفیاب شدم; رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به من فرمود: این روز، جمعه آخر ماه رمضان است، با آن وداع کن و بگو:

اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامِنا اِیّاهُ، فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنى

خدایا قرارش مده آخرین دیدار ما از روزه مان در ماه رمضان و اگر چنین کرده اى پس مرا

مَرْحُوماً، وَلا تَجْعَلْنى مَحْرُوماً.

مورد رحمت قرار ده و قرارم مده در زمره محرومان.

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در ادامه فرمود: هر کس در این روز این دعا را بخواند، به یکى از دو خصلت نیکو دست یابد، یا آن که ماه رمضان آینده را درک مى کند و یا به آمرزش و رحمت بى انتهاى خداوند مى رسد.(23)
8ـ خواندن ده رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام).
از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که هر کس در شب آخر ماه رمضان، ده رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت یک مرتبه سوره «حمد» و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند و در رکوع و سجود ده مرتبه بگوید: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ و بعد از هر دو رکعت، تشهّد بخواند و سلام دهد و هنگامى که تمامى ده رکعت به پایان رسید، هزار مرتبه بگوید: أَسْتَغْفِرُ اللّهَ و بعد از استغفار سر به سجده بگذارد و بگوید:

یا حَىُّ یا قَیُّومُ، یا ذَا الْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ، یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ

اى زنده اى پاینده اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى بخشاینده دنیا و آخرت

وَرَحیمَهُما، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، یا اِلهَ الاَْوَّلینَ وَالاْخِرینَ، اِغْفِرْ لَنا

و مهربان آن دو اى مهربانترین مهربانان اى معبود پیشینان و پسینیان

ذُنُوبَنا، وَتَقَبَّلْ مِنّا صَلواتَنا وَ صِیامَنا وَ قِیامَنا.

گناهانمان را بیامرز و نمازها و روزه ها و شب زنده داریهامان را بپذیر.

فرمود: هر کس چنین کند، سوگند به حقّ آن کس که مرا به نبوّت مبعوث کرد که جبرئیل مرا خبر داد از اسرافیل و اسرافیل از پروردگار خود، که هنوز این شخص سر از سجده برنداشته است که خداوند او را بیامرزد و ماه رمضان را از او قبول فرماید، و از گناهانش بگذرد...(24)
این نماز و اعمال براى شب عید فطر هم نقل شده است. در آن روایت آمده است: تسبیحات اربعه را در رکوع و سجود، به جاى ذکر رکوع و سجود بخواند و به جاى إغفر لنا... بگوید: إغْفِرْ لى ذُنُوبِى، وَ تَقَبَّلْ صَوْمِى وَ صَلاتِى وَ قِیامِى.(25)
دعاى ختم قرآن در روز آخر ماه رمضان:
با توجّه به این که در روز آخر ماه رمضان، غالباً مردم قرآن را ختم مى کنند، مناسب است که بعد از ختم قرآن دعاى چهل و دوم «صحیفه سجّادیه» را بخوانند.
همچنین مى توانند این دعاى مختصر را که از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده است بخوانند:

اَللّـهُمَّ اشْرَحْ بِالْقُرْآنِ صَدْرى، وَاسْتَعْمِلْ بِالْقُرْآنِ بَدَنى، وَنَوِّرْ بِالْقُرْآنِ

خدایا سینه ام را بوسیله قرآن بگشا و به کار انداز به دستورات قرآن بدنم را و روشن گردان بوسیله قرآن

بَصَرى، وَ اَطْلِقْ بِالْقُرْآنِ لِسانى، وَاَعِنّى عَلَیْهِ ما اَبْقَیْتَنى، فَاِنَّهُ لا حَوْلَ

دیده ام را و باز کن به قرآن زبانم را و کمکم ده به (عمل) بدان تا زنده ام دارى زیرا هیچ

وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِکَ.(26)

جنبش و نیرویى نیست جز به تو.

همچنین دعاى دیگرى که آن حضرت از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است بخواند:

اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُکَ اِخْباتَ الْمُخْبِتینَ، وَاِخْلاصَ الْمُوقِنینَ، وَمُرافَقَةَ

خدایا از تو خواهم اطمینان و خشوع خاشعان درگاهت را و اخلاص اهل یقین و رفاقت

الاَْبْرارِ، وَاسْتِحْقاقَ حَقائِقِ الاْیمانِ، وَالْغَنیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ، وَالسَّلامَةَ مِنْ

با نیکان و استحقاق پیدا کردن براى درک حقایق ایمان و نصیبى از هر خیر و سلامتى از

کُلِّ اِثْم، وَوُجُوبَ رَحْمَتِـکَ وَعـَزآئِمَ مَغْفِرَتِکَ، وَالْفَوْزَ بِـالْجَـنَّةِ،

هر گناه و لازم شدن مهر و رحمتت و موجبات آمرزشت و رسیدن به بهشت

وَالنَّجاةَ مِـنَ النّـارِ.(27)

و رهایى از دوزخ.

براى شروع در تلاوت قرآن و پایان آن دعایى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که پیش از این گذشت. (صفحه 773)

1. زاد المعاد، صفحه 180.
2. رجوع شود به: اقبال، صفحه 167.
3. زاد المعاد، صفحه 185.
4. اقبال، صفحه 186.
5. همان مدرک و زادالمعاد، صفحه 185.
6. اقبال، صفحه 187.
7. زاد المعاد، صفحه 186.
8. تهذیب، جلد 6، صفحه 49، حدیث 26.
9. اقبال، صفحه 186.
10. همان مدرک، صفحه 167.
11. بلدالامین، صفحه 203.
12. زاد المعاد، صفحه 186 (با اندکى تصرّف).
13. مستدرک الوسائل، جلد 7، صفحه 458، حدیث 12.
14. اقبال، صفحه 186 و زاد المعاد، صفحه 186.
15. همان مدرک.
16. اقبال، صفحه 187.
17. بحارالانوار، جلد 95، صفحه 147.
18. اقبال، صفحه 194.
19. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 2، حدیث 4.
20. امالى صدوق، صفحه 649.
21. مصباح المتهجّد، صفحه 628 و کافى، جلد 4، صفحه 160 (با اندکى تفاوت).
22. مصباح کفعمى، صفحه 584.
23. مقنعه، صفحه 167 (باب صلاة شهر رمضان).
24. اقبال، صفحه 200 (با تلخیص).
25. همان مدرک، صفحه 195.
26. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 129، حدیث 7.
27. اقبال، صفحه 195.
28. بحارالانوار، جلد 94، صفحه 130، حدیث 7.
29. اقبال، صفحه 207.
30. همان مدرک.
31. همان مدرک، صفحه 206 و 207.
32. زاد المعاد، صفحه 187.
33. مصباح المتهجّد، صفحه 628 و اقبال، صفحه 211.
34. همان مدرک.
35. اقبال، صفحه 214.
36. همان مدرک، صفحه 209 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 162 .
37. کلمه «النّار» در مصباح آمده است.
38. کافى، جلد 4، صفحه 161 و مصباح المتهجّد، صفحه 629.
39. اقبال، صفحه 211.
40. اقبال، صفحه 211 . در بحارالانوار، جلد 95، صفحه 165 آمده است که این دعا را امام على بن الحسین8 در شب قدر مى خواند.
41. مصباح المتهجّد، صفحه 630 و مصباح کفعمى، صفحه 586 (با اندکى تفاوت).
42. فقیه، جلد 2، صفحه 162 و بحارالانوار، جلد 95، صفحه 70 .
43. تهذیب، جلد 3، صفحه 64، حدیث 19.
44. زاد المعاد، صفحه 190.

ofoghenoor.ir

                                           شب هفدهم ماه رمضان 

این شب، شب بسیار مبارکى است. در این شب، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با لشکر کفّار قریش در سرزمین بدر برخورد کرد، و در روز هفدهم، جنگ بدر واقع شد و خداوند متعال لشکریان اسلام را بر مشرکین پیروز گردانید، با آن که مسلمانان از نفرات محدود و ساز و برگ اندک جنگى برخوردار بودند. این پیروزى از بزرگترین فتوحات اسلام است; از این رو علما گفته اند که در این روز، غسل و صدقه و شکر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم فضیلت فراوانى دارد.
فضیلتى از امیر مؤمنان(علیه السلام) در شب جنگ بدر:
در روایات فراوانى آمده است که در شب هفدهم که فرداى آن جنگ بدر واقع شد، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)به اصحابش فرمود: چه کسى حاضر است برود از چاه آب بکشد و بیاورد؟ اصحاب سکوت کردند و هیچ کدام اعلام آمادگى نکردند (چون کار خطرناکى بود) على(علیه السلام)برخاست، و براى آوردن آب بیرون رفت، آن شب، شبى سرد و ظلمانى بود و باد سردى می وزید. حضرت به چاه آب رسید، چاه بسیار عمیق بود. حضرت دلوى نیافت که بتواند از آن آب بکشد، لذا از چاه پایین رفت و مشکى را که با خود داشت پر از آب کرد و بیرون آمد. به هنگام مراجعت ناگاه باد شدیدى وزید، امام(علیه السلام) نشست تا باد فرو نشیند آنگاه برخاست و حرکت کرد که تندباد دیگرى وزیدن گرفت، ناچار امام(علیه السلام) نشست، پس از آرام شدن، مجدّداً به راه افتاد که در مرتبه سوم نیز تندبادى همانند قبل وزید، آن حضرت نشست، تا هوا آرام شد; آنگاه به راه خود ادامه داد و خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسید: اى ابوالحسن! چرا دیر آمدى؟ امام جریان را توضیح داد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پرسید: متوجّه شدى آن بادهاى شدید چه بود؟ عرض کرد: نه، فرمود: اوّلى جبرئیل بود همراه با هزار فرشته که بر تو سلام کردند و دوّمى میکائیل بود که با هزار فرشته بر تو سلام کردند و سوّمى نیز اسرافیل بود با هزار فرشته بر تو سلام کردند و آنها براى کمک و یارى ما در جنگ آمدند.(2)
و آن کس که گفته است براى امیر مؤمنان(علیه السلام) در یک شب سه هزار و سه فضیلت است، اشاره به همین جریان دارد که سه هزار فرشته، همراه با سه فرشته مقرّب الهى بر آن حضرت سلام کردند!
سیّد حمیرى نیز در شعر خود در مدح آن حضرت به همین داستان اشاره کرده:

اُقْسِمُ بِاللّهِ وَ آلائِهِ وَالْمَرْءُ عَمّا قالَ مَسْؤُولٌ

سوگند خورم به خدا و نعمتهایش و انسان از هر چه گوید بازخواست شود

اِنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِب عَلَى التُّقى وَالْبِرِّ مَجْبُولٌ

براستى على بن ابى طالب فطرتش به پرهیزکارى و نیکى سرشته شده

کانَ اِذَا الْحَربُ مَرَتْهَا الْقَنا وَاَحْجَمَتْ عَنْهَا البَهالیلُ

چنان بود که هنگامى که نیزه ها تنور جنگ را مى افروخت و دلیران از آن گریزان بودند

یَمْشى اِلَى الْقِرْنِ وَفى کَفِّهِ اَبْیَضُ ماضِى الْحَدِّ مَصْقُولٌ

بسوى هم آورد خویش مى رفت و در دستش شمشیر بَراق و بُران و صیقلى شده بود

مَشْىَ الْعَفَرْنى بَیْنَ اَشْبالِهِ اَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغیلُ

چنانچه شیر در میان بچه هاى خود راه مى رود در آن حال که بیشه براى شکار او را بیرون فرستد

ذاکَ الَّذى سَلَّمَ فى لَیْلَة عَلَیْهِ میکالٌ وَجِبْریلُ

على همان کسى است که در یک شب بر او سلام کرد میکائیل و جبرئیل

میکالُ فى اَلْف وَجِبْریلُ فى اَلْف وَیَتْلُوهُمْ سَرافیلُ

میکائیل با هزار فرشته و جبرئیل نیز با هزار فرشته و پشت سر آنها نیز اسرافیل آمد

لَیْلَةَ بَدْر مَدَداً اُنْزِلُوا کَاَنَّهُمْ طَیْرٌ اَبابیلُ(3)

در شب بدر که براى کمک فرود آمدند همانند مرغ هاى ابابیل (که به مکه آمدند)

1. زاد المعاد، صفحه 179.
2. بحارالانوار، جلد 19، صفحه 286، 293 و 316 و جلد 39، صفحه 95.
3. بحارالانوار، جلد 47، صفحه 315 (با مقدارى تلخیص).

ofoghenoor.ir

                                     اعمال روز پانزدهم ماه رمضان 

روز پانزدهم ماه رمضان سال سوم هجرى، روز ولادت باسعادت امام مجتبى(علیه السلام) مى باشد،و بنابر بعضى از اقوال، تولّد امام محمّد تقى(علیه السلام) در سال 195 در این روز واقع شده، البتّه این قول غیرمشهور است.
به هر حال این روز، روز بسیار بافضیلتى است و دادن صدقه و خیرات و کمک به مستمندان در این روز پاداش زیادى دارد.

1. منتهى الآمال، تاریخ زندگانى امام حسن مجتبى(علیه السلام) (البتّه برخى معتقدند ولادت آن حضرت سال دوم واقع شده است).
2. همان مدرک، تاریخ زندگانى امام محمّد تقى(علیه السلام).

                                     اعمال شب پانزدهم ماه رمضان  

این شب، از شب هاى بافضیلت و ارزشمندى است که براى آن اعمالى وارد شده است:
غسل.(1)
شش رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت، سوره هاى حمد و یس و ملک و توحید را بخواند.(2)
صد رکعت نماز، که در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره «قل هو اللّه احد» را بخواند.

از حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که هر کس این عمل را بجا آورد خداوند ده فرشته را به سوى او بفرستد تا دشمنان را از او دفع کنند و سى فرشته را به هنگام مرگ نزد او بفرستد تا بهشت را به وى بشارت دهند و سى فرشته دیگر، تا او را از آتش دوزخ ایمن دارند.(3)
زیارت امام حسین(علیه السلام). از امام صادق(علیه السلام) سؤال کردند که پاداش کسى که در شب نیمه ماه رمضان کنار قبر امام حسین(علیه السلام) باشد چیست؟ فرمود: خوشا به حال کسى که در شب نیمه ماه رمضان در کنار قبر امام حسین(علیه السلام) بعد از نماز عشا ده رکعت نماز بگزارد، در هر رکعتى بعد از سوره حمد ده مرتبه قل هو الله احد را بخواند و از آتش دوزخ به خدا پناه ببرد; خداوند نیز به پاداش این عمل، نامش را «آزاد شده از آتش» ثبت فرماید و قبل از آن که بمیرد، فرشتگان به وى بشارت بهشت مى دهند و فرشتگان دیگرى، او را از آتش دوزخ ایمن مى دارند.(4)

1. همان مدرک.
2. همان مدرک.
3. اقبال، صفحه 150.
4. اقبال، صفحه 151.

ofoghenoor.ir