وب سایت افق نور

تلاش وب سایت افق نور ، ترویج فرهنگ بسیج است

وب سایت افق نور

تلاش وب سایت افق نور ، ترویج فرهنگ بسیج است

وب سایت افق نور

پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.امام خمینی(ره)
ایمیل: websiteofoghenoor@yahoo.com
جیمیل: websiteofoghenoor@gmail.com
کانال روبیکا:https://rubika.ir/ofoghenoor1

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگینامه شهید علی‌اکبر شیرودی» ثبت شده است

شهید شیرودی در کلام رهبری

مقام معظم رهبری از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدا کرده است، یاد می‌کند و او را مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا توصیف می کند.


زندگینامه شهید علی‌اکبر شیرودی

شهید شیرودی، اولین نظامی‌ای بود که رهبر معظم انقلاب در نماز خود به وی  اقتدا کرد. کسی که ابتکار عملش در تمامی رسانه‌های مطرح جهان منعکس می‌شود، تا جایی که بنی‌صدر با وجود دشمنی با او مجبور می‌شود برای حفظ ظاهر هم که شده به او ارتقای درجه بدهد. ولی او این ارتقاهای ظاهری را نمی‌پذیرد و خالصانه فقط در جهت موفقیت انقلاب اسلامی می‌رزمد. او در تاریخ 8 اردیبهشت 1366 و در عملیات بازی‌دراز بعد از 7سال فراق از هم‌یار دیرینه‌اش «شهید احمد کشوری» به شهادت می‌رسد.

شهید علی‌اکبر شیرودی در دی‌ماه 1334 در روستای بالاشیرود تنکابن در استان مازندران به دنیا آمد. در دوران دبستان از نظر هوش و استعداد از بسیاری از همسالان خود گوی سبقت را ربوده بود. بعد از اتمام دوره ابتدایی و کسب رتبه شاگرد اولی، به دلیل نبود دبیرستان در روستای بالاشیرود، در دبیرستان شیرود در شش کیلومتری محل سکونتش ادامه تحصیل داد. وی که از مشکلات مالی خانواده مطلع بود از طریق کارگری و کشاورزی به پدرش کمک می‌کرد.

معلم تعلیمات دینی وی در خصوص ویژگی‌های اخلاقی علی‌اکبر می‌گوید:"اخلاق اسلامی و رفتار جوانمردانه او نشانه‌هایی از خصوصیات جوانی میرزاکوچک خان را مجسم می‌کرد." شهید علی‌اکبر قربان شیرودی در سال آخر دبیرستان جهت یافتن کار به تهران آمد و در کنار کار به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1350 با افکار و مبارزات امام خمینی(ره) آشنا شد و شروع به مطالعه معارف و کتاب‌های ادیان مختلف همچنین کتب فلسفی و سیاسی از جمله نوشته‌های شهید مطهری کرد. شهید شیرودی، در سال 1351 وارد دوره مقدماتی خلبانی شد و پس از مدتی برای گذراندن دوره کامل به پادگان هوا نیروز اصفهان منتقل شد.

خلبان هلی‌کوپتر کبری و نقش تعیین کننده‌ در حماسه پاوه

با اتمام دوره خلبان هلی‌کوپتر کبری به این موضوع پی برد که نفوذ آمریکایی‌ها در ارتش و فرهنگ کشور بیش از آن است که تصور می‌شد. وی پس از پایان دوره خلبانی به عنوان خلبان به استخدام ارتش درآمد و به پادگان هوانیروز کرمانشاه منتقل شد. در این ایام با شهید احمد کشوری، از خلبانان مؤمن که از همشهریانش نیز بود آشنا شد. این شهید بزرگوار در دوران مبارزات انقلاب اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) را در کرمانشاه پخش می‌کرد و در آستانه پیروزی انقلاب، همراه با حجت الاسلام آل طاهر مسئولیت حفاظت از کرمانشاه به خصوص رادیو و تلویزیون و ادارات مهم دولتی را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به این منطقه شتافت و در مقابل گروه‌های ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. در همین دوره و در سن 24 سالگی به عنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد. شهید شیرودی در حماسه پاوه نیز نقش تعیین کننده‌ای در آزادسازی شهر ایفا کرد.

در تعقیب ضد انقلاب با دیدن حضور بچه حمله نکرد

یکی از همرزمانش به خاطره‌ای در مورد شیرودی اشاره می‌کند و می‌گوید: روزی در تعقیب ضد انقلاب، وقتی خواست راکتی شلیک کند متوجه حضور بچه‌ای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با بال هلی‌کوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد.

شهید شیرودی پس از سه سال مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور به اصرار روحانیون و همرزمان پاسدارش در 20 شهریور 1359 به مدت یک ماه به مرخصی رفت، اما بیش از 10 روز در تنکابن نماند، چراکه با شنیدن حمله عراق به جنوب ایران به منطقه بازگشت. در آن چند روز نیز با اینکه منافقان و ضد انقلاب در تعقیب او بودند، او بدون محافظ و تنها با یک قبضه کلت کمری که از حجت الاسلام حاج احمد خمینی هدیه گرفته بود در تنکابن تردد می‌کرد و اغلب اوقات با لباس کار به میان روستاییان می‌رفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک می‌کرد.

 

مسئولیت تمرد از بنی‌صدر را می‌پذیریم

با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور ماه سال 1359 به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی‌صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت : "ما می مانیم و با همین دو هلی‌کوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را می‌کوبیم و مسئولیت تمرد را می‌پذیریم".

در طول 12 ساعت پرواز،شیرودی به عنوان تنها موشک‌انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه‌تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری‌های مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته‌اش این بود که کارشکنی‌های بنی‌صدر و بی‌تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام(ره) برساند.

درجه تشویقی من را پس بگیرید

در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامه‌ای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در 9 مهر 1359 چنین نوشت:" اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه می باشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگ‌ها شرکت نموده‌ام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشته‌ام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفته‌ام. لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب داده‌اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بوده‌ام، برگردانید".

 

تنبیه به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز

شهید شیرودی در عملیات‌های پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط استراتژیکی غرب کشور وارد کرد. در 13 دی ماه 1359 وقتی خیانت‌های آشکار بنی‌صدر را دید به افشاگری پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام شهید علی اکبر شیرودی را به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز بازداشت تنبیهی کردند و در واکنش به این مساله روحانیون متعهد و اعضای سپاه کرمانشاه، مراتب ناراحتی خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شورای عالی دفاع از جمله آیت‌الله خامنه‌ای و حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی رساندند و حکم بازداشت وی در 6 دی ماه سال 1359 منتفی شد. او در مصاحبه‌ای که در مجله "پیام انقلاب" منتشر شد، علت زنده ماندنش را پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین پروازهای جنگی در دنیا و نجات یافتن از 360 خطر مرگ، مشیت و عنایت الهی عنوان کرد. شیرودی به دلیل لیاقت و شجاعت ظرف هفت ماه از درجه ستوان‌یاری به درجه سروانی ارتقاء یافت.

 

شیرودی بعد از آن که چهارمین تانک را زد، شهید شد

آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی‌دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس‌گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند. خلبان یاراحمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می‌گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلی‌کوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک‌های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید."

پیکر پاک شهید شیرودی پس از تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده می‌شود. از شهید شیرودی دو فرزند به نام عادله و ابوذر که در هنگام شهادت پدر 4 ساله و یک ساله بودند به یادگار مانده است. شهادت خلبان علی اکبر شیرودی در تاریخ 8 اردیبهشت 1360 اتفاق افتاد.

 

شهید شیرودی در کلام رهبری

مقام معظم رهبری از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدا کرده است، یاد می‌کند و او را مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا توصیف می کند.

در چلمین روز شهادت شهید شیرودی حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمودند:

«سروان شیرودی یک خلبان هوانیروز بود و انسانی همیشه آماده شهادت. به یکی از برادران که از دوستان قدیمی اش و از روحانیون متعهد کرمانشاه است گفته بود، فلانی! بیا یک خداحافظی از روی خاطر جمعی با تو بکنم، زیرا می‌دانم که باید شهید بشوم. این برادرمان گفته بود که خدا کند حفظ بشوی و خدمت کنی.گفته بود نه، شهید کشوری را در خواب دیدم که به من گفت: شیرودی! یک عمارت خیلی خوبی برایت گرفته ام، باید بیایی توی این عمارت بشینی، لذا می‌دانم که رفتنی هستم

شهید دکتر چمران: «شیرودی ستاره درخشان جنگ‌های کردستان است. او هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر، به صورت مایل شیرجه می رفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد.» شهید چمران در خصوص رشادت‌های شهید شیرودی در غائله کردستان و پاوه می گوید: "هنگام هجوم به دشمن با هلیکوپتر به صورت مایل شیرجه می رفت و دشمن را زیر رگبار گلوله می گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور می داد. او با آن وحشتی که در دل دشمن ایجاد می کرد، بزرگترین ضربات را به آنها می زد".

 

شهید صیاد شیرازی: روحیه رزم شیرودی را که دیدم، مهرش به دلم نشست

در مراسم سالگرد شهید شیرودی، شهید صیاد شیرازی خاطره‌ای از او نقل کرد:

"زمان پاکسازی محور سنندج به مریوان فرا رسیده بود. پادگان مریوان توسط برادر متوسلیان و نیروهایش تقویت گردید. از آن طرف افراد ضد انقلاب سعی می‌کردند با نا امن کردن این محور، مردم شهر مریوان را تحت فشار قرار داده و به نوعی نارضایتی مردم را متوجه نظام جمهوری اسلامی کنند. بالاخره، ستون به سمت مریوان حرکت کرد و بدون هیچ مشکلی تا گردنه آریز پیش رفت. در آریز درگیری مختصری با افراد ضد انقلاب اتفاق افتاد و ما توانستیم سه نفر از آن‌ها را به اسارت بگیریم. پس از آن ستون به راه خود ادامه داد تا به سه راهی«تیژ تیژ» رسیدیم. در سه راهی، توقف کوتاهی انجام دادیم. تا آن محل به کسی نگفته بودیم که از کدام مسیر به سمت مریوان ادامه حرکت می‌دهیم که مبادا افراد ضد انقلاب از نیت ما اطلاع پیدا کند. یکی از مسیرها سه راهی«تیژ تیژ» جاده جانوره و گردنه گاران به سمت مریوان بود و دیگری سه راهی «تیژ تیژ» به سروآباد و مریوان. در نهایت تصمیم گرفتیم از مسیر اول که کوتاه‌تر ولی خطرناک ترین راه بود، یعنی مسیر گاران حرکت کنیم. به خلبانان تیم‌های آتش هوانیروز گفته بودیم تا اعلام نکرده‌ایم پرواز نکنند.

از سه راهی به سمت دشت جانوره و گاران حرکت کردیم. در حین حرکت به روستایی به نام شیخان رسیدیم که در آن روستا به سمت ما تیراندازی کردند. ناچار درگیر شدیم. نیروها از خودروها پیاده و متفرق شدند. یکباره متوجه شدیم که بالگردهای کبرا بالای سر ما هستند. زمانی که با بیسیم با آن‌ها تماس گرفتم، متوجه شدم که خلبان شیرودی است. به تندی به او گفتم: مگر قرار نبود برابر درخواست ما به منطقه بیایید؟ پس چرا بدون هماهنگی پرواز کرده‌اید؟ شیرودی در جواب گفت: ما حوصله‌مان در پادگان سنندج سر رفته بود. هر چه منتظر شدیم، دیدیم شما دستور نمی‌دهید. دلواپس شدیم و پرواز کردیم. الان هم بالای سر شما هستیم! وقتی دیدم که با یک روحیه و حالت خاصی آمده که حال و روحیه رزم و نبرد است، مهر او به دلم نشست، به او گفتم الحمدلله مشکل خاصی نداریم. حالا که آمدید دوری بالا و اطراف ستون بزنید! اگر مورد مشکوکی ندیدید به سنندج برگردید. حضور بالگردهای کبرا در منطقه باعث شدند که افراد ضد انقلاب تیراندازی خود را قطع کنند. ستون هم وقتی دید تیراندازی قطع شد دوباره به راه خود ادامه داد."

 

مادر شهید شیرودی: شهید خواسته در انظار برای او گریه نکنید

مادر شهید شیرودی قبل از شهادت امیر خلبان شهید علی اکبر شیرودی گفته بود: «من اکبر را که می‌بینم، مثل یک میوه خیلی رسیده‌ای است که هر لحظه ممکن است از درخت بیافتد.» همچنین مادر شهید پس از شهادت شیرودی به همسر و فرزندان وی سفارش کرده که «اگر دلتان می‌گیرد و می‌خواهید گریه کنید در انظار نباشد و دیگران گریه‌تان را نببیند بهتر است. صبوری کنید چون خود شهید خواسته است.» مادر شهید شیرودی در اواخر سال 91 به دیدار پسر رهسپار شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

ofoghenoor.ir